خیابانهای منتهی به سالنهای نمایش در ناامنی فرو رفتهاند و بهدلیل نبود مخاطب برخی از گروههای نمایشی حاضر به ادامه اجرا نیستند. در نتیجه بهجای هیاهوی ناشی از شور مخاطب، سکوت سالنهای نمایش را احاطه کرده و معیشت هنرمندان تئاتر را که چند سالی با کرونا دست به گریبان بودند دچار مشکلات و بحرانهای بسیاری کرده. دکتر احمد جولایی، استاد دانشگاه و پژوهشگر هنر تئاتر درباره شرایط کنونی تئاتر در کشور و راه برونرفت از این شرایط بحرانی راهکارهایی را در گفتگو با جامجم ارائه داده است.
این عضو هیات علمی و مدرس دانشگاه هنر ابتدای بحث، به سابقه هنرهای نمایشی و بازنمایی واقعیتهای جامعه در آثار هنری اشاره میکند و میگوید: تئاتر واژهای بیگانه است و در ایران هنوز خوب ترجمه نشدهاست. تئاتر با نمایش متفاوت است. در چرایی این تفاوت باید توضیح دهم که تئاتر دلالت بر مکان و بر حالت دارد. یعنی دو پدیده قید مکان و قید حالت همزمان در واژه تئاتر نهفته است. مثلا ما میگوییم تئاتر حافظ، یعنی در مکان سالن نمایشی به نام حافظ، میشود بحثی درباره زندگی شاعری به نام حافظ کرد، اما وقتی میگوییم نمایش حافظ الزاما دیگر تماشاخانه حافظ نیست، مگر قید دیگری مثل نمایشخانه را به کار ببریم. در این میان آماری که پس از اوج کرونا از سال ۱۴۰۱ ــ۱۴۰۰ از سوی مراجع رسمی داده شده موید رشد جمعیت در اجراهای نمایشی است. مثلا اجراهایی با ۳۵ ــ ۳۰ اجرا حدود ۲۰۰۰ تماشاگر داشته. البته حدودا از همان ایام بود که به بعضی از مؤسسات خصوصی مجوز بیشتری برای فعالیت داده شد.
از این شرایط ملتهب عبور خواهیم کرد
جولایی یادآور میشود: وظیفه فرهنگ و هنر نمایاندن جامعه به خود است و البته در این میان از جامعه نیز متاثر میشود. انعکاس آنچه در جامعه رخ میدهد بر هنر طبیعی است و در تمام جوامع رخ میدهد. اثری مثل «دن کیشوت» در زمانی خلق شد که در اروپا اتفاقات بزرگ صنعتی رخ داد یا بعد از دوران قرون وسطی آثار هنری ماندگاری عرضه شدند که ماحصل دورانی بود که پشت سر گذاشته بودند.
او با تاکید بر اینکه هنر هر جامعهای متاثر از آن است، تصریح میکند: حوادث اجتماعی در فعالیتهای اجتماعی بازتاب پیدا میکند. وقتی مردم در جایی ساکن میشوند به یک زندگی و درآمد مکفی میرسند و به خلق یک اثر هنری میپردازند، اما وقتی زندگی بر مردم گران میشود اولین جایی که خالی میشود نان فروشی نیست بلکه اماکن فرهنگی است. چرا تعزیه ایرانی بهعنوان یک پدیده نمایشی در دوره ناصری خوب رشد میکند، چون ۵۰سال حکومت تثبیت شده ناصرالدین شاه باعث رشد خیلی از بازیها، خلاقیتها و نمایشهای میدانی و بومیایران میشود.
این پژوهشگر هنر تئاتر میافزاید: تاریخ ثابت کرده هنر در هر شرایطی ماندگار و پابرجاست. شاید از شکلی به شکل دیگر یا از گونهای به گونه دیگری تبدیل شود، اما از آنجا که نیاز روح بشر است ماندنی است و باید در هر شرایطی آرامش را حفظ کرد. وقتی جامعهای آرامش نداشته باشد اولین پدیدهای که حذف میشود فرهنگ و هنر است. ما هم انشاءا... از این دوران ملتهب به سلامت عبور میکنیم و بعد از آن باید جایگاه هنرمندان تثبیت شده و قدر شناخته شوند.
بدیهی است هنرمند پس از مدتی تبدیل به یک رسانه میشود. البته باید گفت همیشه ساخته شدن و تثبیت یک شخصیت مرهون موقعیت است. به اینکه شخصیت کسی ساخته نمیشود مگر اینکه یک موقعیت در اختیارش قرار گیرد. یعنی این بستر و این موقعیت است که شخص در آن رشد داده میشود.
از این استاد دانشگاه میپرسیم برای ماندگاری یک اثر هنری چه تدابیری باید اندیشید و او اینطور پاسخ میدهد: برای ماندگاری یک اثر هنری نیاز است در وهله اول ساحت جسمانی یک هنرمند سالم باشد؛ بنابراین باید حواسمان به نیازهای این ساحت از هنرمند باشد. در این ساحت شاهد آن هستیم که هر هنرمند با هنرمند دیگر متفاوت است، حتی اگر دو هنرمند پدر و پسر یا مادر و دختر باشند. هیچ فرقی نمیکند، هر یک از هنرمندان برای خود شخصیت مستقلی دارند. ساحت دوم یک هنرمند، ساحت اجتماعی است و در این نوع از ساحت باید حواسمان به جایگاه اجتماعی هنرمند باشد. با احترام به همه هنرمندان، منظورم از هنرمند، کسی نیست که لاکچری یا شناخته شده باشد.
منظورم کسی است که با پدیده هنر آشناست و تلاش میکند تا با فعالیت هنری، رسالت خودش را در جامعه بهعنوان یک واحد از این جامعه انجام دهد و سومین ساحت یک هنرمند ساحت روانی است که باید حفظ شود. ساحت روانی یکی از ساحتهای مهم یک هنرمند است؛ چراکه بخشی از باور و اعتقاد در اثری گنجانده میشود که او خلق میکند. رسالت هنر باید در راستای آگاهیبخشی و جهتدهی به جامعه باشد؛ هنر بهواسطه یک هنرمند خلق میشود و تا هنرمندی وجود نداشته باشد، هنری پدید نمیآید. یک هنرمند باید از شهرتش در جهت فرهنگسازی استفاده کند. مثلا اگر روزی از چراغ قرمز رد شد و پلیس جلوی او را گرفت، نگوید که، چون هنرمند مشهوری هستم با من کاری نداشته باشید! بلکه باید پشت چراغ قرمز بایستد تا رفتار مثبت را برای طرفدارانش و کسانی که او را در خیابان میبینند، ترویج دهد. حکومت وظیفه دارد با حفظ سه ساحت تنانی، اجتماعی و روانی، آنها را اقناع کند و در بسیاری از موضوعات مهم در جامعه، آنها را مشارکت دهد. ارزش کار هنرمندان باید برای جامعه و نهادهای ذیربط مشخص شود. اگر این اتفاق بیفتد هنرمند واقعی آنقدر توانمند است که بتواند جایگاه خودش را پیدا کند و بداند چگونه بیندیشد. هنر قانعکننده است و هنرمند باید با هنرش جامعه را آگاه کند.
باید آستانه صبر را بالا برد
جولایی با بیان اینکه هنرمندان بهواسطه هنرشان در شرایط بحران، تعهد و رسالت ویژهای دارند، خاطرنشان میکند: جوامع از روزی که خود را شناختند بهواسطه سطح دانششان، سعی کردهاند با اطراف خود ارتباط برقرار کنند. این ارتباط پیرامونی از راه پنج کانال حسی است و البته ما حس ششمی هم داریم که هنرمند از این طریق همین حس ششم به خلق اثر میپردازد. این نوع از حس، همچون حواس پنجگانه، واضح نیست و هنرمند براساس تفکری که دارد، احساسش را در قالب هنر به جامعه عرضه میکند.
هنرمندان معمولا نسبت به جوامع خود بر سه وضعیت قابل ترسیماند که اولین گروه را هنرمندان پیشگام مینامیم؛ یعنی هنرمندانی که حوادث را قبل از حدوث بیرونیشان حس و در آثارشان منعکس میکنند. دومین گروه هنرمندانی هستند که همگام هستند. یعنی هر چه جامعه بگوید با آن همسویی میکنند. آنها در شرایط بحران یکسری از موضوعات را استخراج کرده و بهواسطه هنرشان، آن را به جامعه عرضه میکنند.
این گروه از هنرمندان، موضوعات تلخ را به شیوهای هنرمندانه توصیف میکنند تا مخاطب را درخصوص آن موضوع اقناع کنند؛ چرا که وقتی جامعه اقناع شود، شاهد پیشگیری از بسیاری خطرات خواهیم بود. سومین گروه هم هنرمندان پسگام هستند. این گروه مانند ضربالمثلی میماند که معروف است از کرامات شیخ ما چه عجب، شیره خورد و گفت شیرین است؛ یعنی کسانیکه حادثه رخ داده و تمام شده و حالا آنها وارد میدان میشوند. این گروه از هنرمندان چندان جدی گرفته نمیشوند.
این مدرس دانشگاه صبر و آرامش را دو عامل برونرفت از بزنگاههای حساس تاریخی میداند و یادآور میشود: باید آستانه صبر را بالا برد و اندیشید. پیش از آنکه بازو را به حرکت درآوریم باید بیندیشیم. یعنی نیاز به تعقل داریم. اگر پیش از حرکت فکر کنیم از هر بزنگاهی به سلامت عبور میکنیم.
روزنامه جام جم