واژهای که قرار است موضوع سری پنجم انیمیشن «قصههای من و آقاجون» شود و کودکان را با سادهترین مصداقهای آن ازجمله افطاریدادن آشنا کند. قصههای من و آقاجون نام مجموعه انیمیشنی به سفارش مرکز پویانمایی صبا و تهیهکنندگی محسن نبییان با تکنیک استاپموشن است که اولین سریاش با نام «وقتدیدار» سال ۱۳۹۱ روی آنتن رفت و سری پنجمش امسال تولید خواهد شد تا برای پخش به رمضان سال آینده برسد. آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگویی است با تهیهکننده این انیمیشن که صحبتهایش نویدبخش تولید سری پنجم قصههای من و آقاجون در ۲۲ قسمت، با همان تکنیک سریهای پیشین استاپموشن و با موضوع محوری مواسات است.
محسن نبییان، تهیهکننده انیمیشن قصههای من و آقاجون درباره تولید سری پنجم این مجموعه به جامجم توضیح میدهد: «ما در ماه رمضان ۱۴۰۰ و همچنین ماه رمضان ۱۴۰۱ شاهد رویآنتنرفتن دو سری ۱۵قسمتی از قصههای من و آقاجون بودیم. نکتهای که باید به آن اشاره کنم اینکه ما در ابتدا قرار بود یک سری بسازیم، یک سری ۱۵قسمتی که هر قسمت آن ۱۱دقیقه باشد، اما با توجه به ۳۰روزه بودن ماه رمضان و پخش قصههای من و آقاجون در این ایام، به دو سری ۱۵قسمتی و درمجموع ۳۰قسمت ۱۱دقیقهای رسیدیم که رمضان سال گذشته از شبکه پویا روی آنتن رفت و رمضان امسال مجددا بازپخش شد. در مجموع ۱۵قسمت اول قصههای من و آقاجون، پخششده در رمضان ۱۴۰۰ و بازپخششده در رمضان ۱۴۰۱، سری سوم این مجموعه و ۱۵ قسمت دوم سری چهارم آن بود و امسال قصههای من و آقاجون ۵ در ۲۲ قسمت تولید خواهد شد. نگارش فیلمنامه این ۲۲ قسمت پایان یافته و تحویل مرکز پویانمایی صبا داده شده و منتظریم که برای تولید آن اقدام کنند و درواقع زمانی که ما را برای تولید صدا کنند، برآورد بودجه را ارائه خواهیم داد و شروع به کار خواهیم کرد.»
دشواریهای استاپموشن
بهطورکلی همه انیمیشنها از قرارگرفتن چند تصویر بهصورت پشتسرهم و پیدرپی ساخته میشوند. در انیمیشنهای دوبعدی، تصاویر نقاشیشده با دست یا رایانه، فریم به فریم نشان داده میشوند و در انیمیشنهای سهبعدی، مدلهای رایانهای به آهستگی حرکت کرده و با گرفتن عکسهای پشتسرهم از آنها، یک تصویر متحرک تشکیل میشود. در ساخت انیمیشن به روش استاپموشن، اما بهجای استفاده از نقاشی، از عروسکها و مدلهای واقعی استفاده میشود. این کار به این صورت انجام میشود که عروسک را کمی حرکت میدهند، سپس از آن عکس گرفته میشود و آنقدر این عمل را تکرار میکنند تا حرکت تصویر را به بیننده القا کنند. محسن نبییان در پاسخ به اینکه دشواریهای استفاده از تکنیک همواره جذاب استاپموشن هنگام ساخت قصههای من و آقاجون چه مواردی بود و چگونه مرتفع شد اینطور توضیح میدهد: «هر کاری یک پیشتولید، یک تولید و یک پستولید دارد و اگرچه این پیشتولید در همه آثار انیمیشنی دشوار است، اما در استاپموشن بهعنوانمثال دشوارتر از کارهای سهبعدی است چراکه فضای آن آثار سهبعدی در رایانه ساخته میشود، اما برای استاپموشن باید به طراحی فضا و شخصیت بهصورت واقعی، در مقیاس یکدهم و به شکل دستی اقدام کرد. بهعنوانمثال اگر قد یک انسان ۱۸۰ سانتیمتر است برای ساختن عروسکی که میخواهد در فضای انیمیشن استاپموشن نقش او را بازی کند باید شمایلی با نسبتهای یک به ۱۰ ساخت و درواقع باید ۱۸سانتیمتر باشد. ضمن اینکه اسکلت، دستها، پاها، سر و ... باید جداجدا قالبگیری و سپس بر هم سوار شوند و لباسها، کفشها و ... نیز باید با همان نسبت طراحی و دوخته شود. پس دشواریهای کار استاپموشن در پیشتولید آن است.»
او در پاسخ به اینکه برای ساخت وسایل صحنه چه مسیری را طی میکنند، چنین میگوید: «وسایل صحنه نیز باید با نسبت یک به ۱۰ ساخته شود و بسیار طبیعی باشد تا به نظر بیننده باورپذیر برسد و تعداد متخصصینی که برای استاپموشن دکور میسازند، با توجه به دشواری کار، اندک است و باید به این نکته اشاره کرد که اساسا یکی از مشکلات استاپموشن این است که تعداد متخصصینش اندک است و بهعنوانمثال کار انیماتورهای آن با انیماتور انیمیشن دوبعدی، سهبعدی و کاتاوت متفاوت است. انیماتور استاپموشن باید عروسک را به شکلی واقعی، در فضایی واقعی حرکت دهد و به عبارت دیگر ضمن اینکه فیزیک بداند، مطلع باشد که مفصل را چگونه حرکت دهد و درمجموع کارگردانی بداند و من بهشخصه، بدون آنکه بخواهم کار دیگر همکارانم را زیر سؤال ببرم، تفاوت کار تولیدکنندگان انیمیشن استاپموشن با دیگر گونهها را مانند تفاوت کار بافندگان فرش دستباف با فرش ماشینی میدانم. برای تولید فرش دستباف باید زحمت بیشتری کشید و طبیعتا قیمتش هم بیشتر است.»
تهیهکننده انیمیشن قصههای من و آقاجون در جواب اینکه با وجود همه این سختیها، دلیل انتخاب تکنیک استاپموشن برای تولید این مجموعه چه بود، میگوید: «نام اولین سری قصههای من و آقاجون، «وقت دیدار» بود. وقت دیدار با تکنیک تکفریم عروسکی در ۲۶قسمت ۱۰دقیقهای به تهیهکنندگی مرکز پویانمایی صبا تولید شد و با موضوعات آموزشی درباره نماز و روزه روی آنتن رفت و روایتگر داستان دختری به نام نرگس بود که درپی اتفاقاتی با نمازخواندن آشنا میشد. درواقع موضوع این انیمیشن در مورد خواهر و برادری به نامهای حامد و نرگس بود که در فصل تابستان به دیدن پدربزرگ و مادربزرگشان میروند. از آنجا که خانه پدربزرگ نزدیک مسجدجامع شهر یزد است بچهها با دیدن گلدستهها شیفته بالارفتن از آن میشوند. در ادامه داستان پدربزرگ به بچهها میگوید شرط بالارفتن از منارهها یادگرفتن احکام نماز است. فضاسازی مناسب و استفاده از لباسهایی با رنگهای روشن برای ارتباط هرچهبیشتر مخاطبان کودک از ویژگیهای بارز این انیمیشن است. در ابتدا به ما گفته شد که این مجموعه را در قالب فوتوانیمیشن تولید کنیم و آنچه ما گفتیم این بود که تاثیر فوتوانیمیشن بر بیننده اندک است و کودک کمترین ارتباط را با آن برقرار خواهد کرد، اما تکنیک استاپموشن بهدلیل جذابیتهایی که عروسک برای کودک دارد موفقتر خواهد بود. البته که میدانیم برای طراحی و ساخت شخصیتهای عروسکی باید ظرافت بسیار زیادی به خرج داد و شخصیتی دوستداشتنی خلق کرد تا این ارتباط برقرار شود.»
واکنش مخاطبان
او در پاسخ به این سؤال که واکنش مخاطبان را نسبت به آنچه تاکنون از قصههای من و آقاجون روی آنتن رفته است چگونه ارزیابی میکند، میگوید: «با خودمان تعارف نداریم و باید اشاره کنیم در فضایی هستیم که فرزندانمان با حجمی بزرگ از انیمیشنهای خارجی مواجهند و در نتیجه کار ما برای جلبکردن نظر و جذبکردن چنین مخاطبی بسیار دشوار است. در نتیجه سراغ المانهایی، چون طراحی شخصیتهای درست و دقیق و از لحاظ ظاهری چشمنواز، قصههای خوب، وسایل صحنهای جذاب و ... رفتهایم و بر همین اساس موفقیت خودمان را بالای ۵۰درصد میدانم و معتقدم قصههای من و آقاجون بیننده خود را جذب کرده است.» نبییان با ذکر اسامی همکارانش در سری پنجم قصههای من و آقاجون میگوید: «کارگردان کار، همان کارگردان سری سوم و چهارم، امیر فیضی است. تصویربردار محمدرضا سرمست، مدیرتولید هادی مفتح، افترافکت کارمان امیر جعفری و انیماتورهایمان دو خواهر به نام خواهران مرسلی هستند که یکی هلن مرسلی و دیگری سما مرسلی است. فعلا شکلدهندگان اولیه کار همین افراد هستند تا در ادامه دیگر عزیزان نیز به ما بپیوندند.»
از احکام تا مواسات
محسن نبییان، تهیهکننده در پاسخ به این سؤال که در سری پنجم انیمیشن قصههای من و آقاجون شاهد چه اتفاقاتی خواهیم بود به جامجم چنین میگوید: «ما در سری سوم و چهارم بیشتر سراغ احکام ماه مبارک رمضان رفتیم، اما در سری پنجم سراغ مواسات به معنای معاونت یاران و دوستان و مستحقان در معیشت و تشریک ایشان در قوت و مال خود میرویم که نمونههای قابلفهمش برای کودکان بهعنوان مخاطبان این انیمیشن میتواند سحری یا افطاری درستکردن و پخشکردن کمک به همسایهها و... باشد ما در سری سوم و چهارم احکام روزه را گفتهایم و درنتیجه این بار در قالب قصههایی جذابتر به کمک به همنوع بهویژه در ماه رمضان خواهیم پرداخت.»
هومان فاضل از پایانبندی سریالهای تلویزیونی گفت:
بهتر است از پایان، سریال را به نقطه آغاز برسانیم
هومان فاضل، نویسنده سینما و تلویزیون که در آثاری همچون سریال «آسمانمن»، «سارقروح» و فیلم سینمایی «فهرستمقدس» فعالیت داشته است در پاسخ به این پرسش که آغاز و پایان یک سریال موفق چه ویژگیهایی را باید دارا باشد، گفت: در آغاز یک سریال پیش از اینکه درگیر معرفی شخصیتها شویم باید ابتدا ماجرا را آغاز کنیم و به موضوع اصلی که شخصیتهای سریال قرار است دنبال کنند بپردازیم. در سریالهای خارجی هم دقیقا به همین شکل است. گاهی بعد از دیدن قسمت اول یک سریال (پس از ۴۵دقیقه) ما کلی داستان دیدهایم و ژانر سریال و مسأله اصلی که قرار است در این اثر دنبال کنیم دستگیرمان شده است. اینها همان چیزهایی است که موجب ترغیب مخاطب و موفقیت یک سریال میشوند.
نویسنده سریال آسمان من درخصوص پایانبندی صحیح و استاندارد برای یک سریال اظهار داشت: نویسندههای خارجی با همان یکی دو قسمت ابتدایی که پایه است باید تهیهکنندهها را برای ساخت سریال قانع کنند. به همین دلیل قسمت یک و ۲ بسیار قطعی و با وسواس نوشته میشود. پایانبندی یک سریال استاندارد به میانه آن بستگی دارد. درواقع این پایان باید با شیب درستی پیش برود و تمام شخصیتها به یک سرانجامی برسند تا بیننده بتواند در انتها برای تمامی سوالات مطرحشده در ذهنش پاسخ قطعی داشته باشد.
او به «برنا» بیان کرد: نویسندههای ما زمان بسیار زیادی را برای معرفی شخصیتها هدر میدهند که این غلط است. برای مثال ما سه قسمت از یک سریال را میبینیم که مکرر شخصیتها را معرفی میکنند. این عمل نهتنها شخصیتپردازی را پیش نمیبرد بلکه مخاطب را هم خسته میکند. از نگاه من شاید بهترین راه برای رسیدن به پایان صحیح این باشد که مانند بسیاری از سریالهای دنیا از پایان، سریال را به نقطه آغاز برسانیم.
نویسنده سریال سارق روح درباره نیمهتمام شدن برخی بچه قصههای سریالها که تماشاگر را عصبی و سردرگم میکند، گفت: یکی از مشکلات بزرگ نویسندگان ما این است که شمایل کلی از داستان ندارند. یعنی زمان خیلی زیادی را باید صرف ساختار داستان کنند تا بتوانند آن را تا پایان هم نگه دارند. اگر بخواهیم از نگاه آسیبشناسانه این موضوع را بررسی کنم باید بگویم که ما روزمره و لحظهای یک اثر را جلو میبریم که این موجب صدمهزدن به کار میشود.
فاضل درخصوص ضعف فیلمنامهها که گاهی برخی شخصیتها را نصفهونیمه رها میکنند عنوان کرد: این ضعف به نویسنده برمیگردد. قرار نیست شخصیت داستان ما انفجاری را به بار بیاورد. در وهله اول باید شخصیت روی کاغذ درست شکل گرفته باشد. او در پایان گفت: معتقدم داستانگوهای ما در داستاننویسی کمی خساست به خرج میدهند و همه ایدههای خود را خرج یک اثر نمیکنند که این نگاه معضلات بزرگی را به بار میآورد و کیفیت یک اثر نمایشی را با مشکل مواجه میکند.
روزنامه جام جم