این بار سراغ خاطرات دکتر محسن رضایی رفتیم تا وضعیت اطلاعاتی و امنیتی سیستان و بلوچستان را در سالهای اولیه انقلاب اسلامی بررسی کنیم. آنچه در ادامه میخوانید، برشهایی از این خاطرات است؛ زمانی که اطلاعات سپاه تحت امر او بود. حمید قلنبُر سال ۱۳۳۹ در جنوب تهران به دنیا آمد. در ۱۵سالگی عضو گروه توحیدی بدر شد و به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت. بعد از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در مسئولیتهای فرماندهی سپاه ایرانشهر، معاونت سیاسی استانداری سیستان و بلوچستان، مسئول واحد اطلاعات ستاد منطقه ششم سپاه و روابطعمومی و اطلاعات و تحقیقات سپاه زاهدان انجام وظیفه کرد. وی دوم شهریور۱۳۶۰ در شهر کرمان به دست عوامل ضدانقلاب ترور شد و به فیض شهادت نائل آمد. مزار او در بهشت زهرای تهران است.
آشنایی کامل قلنبر با سیستان و بلوچستان
از اقدامات مهم در اوج بحران سیستان و بلوچستان، انتصاب حمید قلنبر به مسئولیت اطلاعات سپاه استان بود. «میتوان گفت امنیت در سیستان و بلوچستان به میزان زیادی مرهون درایت، شجاعت، تدبیر و روشهای خاص این جوان بود. در قضیه سیستان و بلوچستان برای من مهم بود کسی را انتخاب کنم که به منطقه آشنایی خوبی داشته باشد. به علاوه، میخواستم کسی آنجا مسئول اطلاعات باشد که وسط معرکه و کانون بحران برود و میدانستم هر کسی را نمیتوان وسط معرکه فرستاد. انتخاب آدمها برای من خیلی مهم بود، چون فکر میکردم اگر آدمها را درست انتخاب کنیم، ۵۰ درصد فرماندهی و مدیریت حل است، ولی اگر آدمها درست انتخاب نشوند، باید از صبح تا شب بالای سر آنها بود. پس از تحقیق و پرسوجو، حمید قلنبر را برای این کار مناسب تشخیص دادم. قطعا اگر من فرد دیگری را غیر از قلنبر به سیستان و بلوچستان میفرستادم، نمیتوانست در آن فضای عجیب و غریب گل کند و موفق شود. من مرتب با او در ارتباط بودم یا از طریق تماس تلفنی و گزارشهای کتبی که میفرستاد، راهنماییاش میکردم.»
قدرت اقناعسازی
او هر چند وقت یکبار به تهران میآمد و در جلسه مدیران اطلاعاتی استان که نوعی مدیریت تیمی بود و گاه چند ساعت طول میکشید، شرکت میکرد. در این جلسات، مسائل سیستان و بلوچستان طرح میشد و علاوه بر انتقال تجارب به دیگر دوستان راهحلهایی که به ذهن افراد میرسید، بررسی و تحلیل میشد و قلنبر از آنها استفاده میکرد. یکی از ویژگیهای بسیار مهم او، قدرت اقناعسازی بود. کمتر امکان داشت کسی با او بحث کند و قانع نشود. آدم سرسختی بود و اگر به چیزی گیر میداد، ول کن نبود تا به نتیجه برسد. قدرت اقناعسازی به فهم و درک بسیار بالای ایشان برمیگشت. او مسائل را خیلی خوب درک میکرد. البته ممکن است انسان در رفتارش افراط و تفریط هم داشته باشد. نمیخواهم بگویم ایشان هیچ اشتباهی نداشته، ولی میتوانم بگویم قدرت تشخیص و قانعسازی او خیلی زیاد بود.
تقسیمبندی خوانین استان
از جمله مأموریتهایی که به قلنبر داده بودم، موضوع خوانین بود. به او گفته بودم: «خوانین منطقه سیستان و بلوچستان را دستهبندی کنید. با یک گروه حتما باید برخورد و با گروه دیگر صحبت کنید که یا آماده جنگ با ما باشند یا بیایند و تسلیم شوند، اما گروه سوم از خوانین آدمهای قابل اصلاح هستند. سراغ آنها بروید و صحبت کنید تا جذب شوند. من این چارچوب را برای قلنبر ترسیم کردم. از جمله خوانین گروه دوم فردی به اسم عیسیخان بود که تشکیلات عریض و طویلی داشت و در سیستان و بلوچستان هیچ کسی را قبول نداشت. بهتر بگویم خود را بالاتر از شاه میدانست و آدم بسیار قلدر و شروری بود.»
هر چه دیدی از چشم خودت دیدی!
برای قلنبر خیلی سخت بود که با آن روحیه اعتقادی و انقلابی برود با یک خان شرور صحبت کند، ولی پیش عیسیخان رفته و با او صحبت کرده بود. به او گفته بود: «حالا که نمیخواهی با جمهوری اسلامی همکاری کنی در منطقه سیستان و بلوچستان جولان نده. اگر در منطقه پیدایت شد دیگر هر چه دیدی، از چشم خودت دیدی!» عیسیخان هم قبول کرده بود و قضیه او این طور حل شد. قلنبر با یک نفر همراه رفته و با این خان از موضع قدرت و با اعتماد به نفس حرف زده بود. عیسیخان متوجه شده بود با وجود آدمهایی مثل قلنبر دیگر جایی برای او نیست و حتی اگر قلنبر را شهید کند، ۱۰ نفر دیگر مثل او به منطقه میآیند و با او برخورد میکنند. البته عیسیخان آدم فهیمی بود و بعد از چند ساعت بحث با قلنبر، برآورد کرده بود با چه کسی روبهروست. او نفعش را در این دیده بود که منطقه سیستان و بلوچستان را ترک کند و به نیروهایش فرمان بدهد تا دست از شرارت بردارند و با جمهوری اسلامی درگیر نشوند.»
بازی با گروگانگیرها
یکبار وقتی اشرار او را گروگان گرفتند و پنج روز در دست آنها گرفتار بود، فقط در سایه اعتقاد و خلاقیت خود نجات پیدا کرد. در آن چند روز مرتب با افرادی که او را گروگان گرفته بودند، حرف زده و آنها را قانع کرده بود نگهداشتن او هیچ سودی برایشان ندارد. حتی به گونهای با آنها رفتار کرده بود که نه تنها او را در نزدیکی نیکشهر آزاد کرده بودند، بلکه از آن به بعد، به عنوان عامل نفوذی به او خدمت میکردند. وقتی یکی از دوستان از او پرسیده بود چه شد که تو را آزاد کردند به زبان خود و آسمان اشاره کرده بود، یعنی اینکه در کنار لطف خداوند از زبان و کلام خودم بهره لازم را بردم. او همچنین خیلی زیرک بود و، چون میدانست ممکن است گروگانگیرها بخواهند چند روز او را در بیابانهای سیستان و بلوچستان جابهجا کنند، خودش را روی زمین انداخته و گفته بود مچ پایم در رفته، آنها هم او را سوار الاغ کرده بودند و در آن پنج روزی که اسیر دست آنها بود، سوار بر الاغ به این طرف و آن طرف رفته بود.
مرد کارهای سخت
یکی از کارهای خوب اطلاعاتی ما در منطقه، کاشتن عوامل نفوذی در کنار خوانین بود. یکی از دلایلی که ما عیسیخان را برای مذاکره مناسب تشخیص داده بودیم، علاوه بر گزارشهای قلنبر، اخبار و اطلاعاتی بود که نفوذیهای ما میفرستادند. همچنین از خلال اسناد ساواک متوجه این موضوع شده بودیم که عیسیخان استعداد زیادی برای برپا کردن غائلههای بزرگ در منطقه دارد و قبل از اینکه گروههای معارض یا چپیها برای اتحاد سراغ او بروند، باید با وی مذاکره کنیم و با او کنار بیاییم. این کار سختی بود و فقط کسی مثل قلنبر از عهده انجام آن برمیآمد.
از شرقیترین به غربیترین
سیستانوبلوچستان مثل همیشه، در معرفی شهدا و ایثارگرانش نیز مظلوم بوده است. این استان پهناور و دلیر در سالهای دفاعمقدس، جوانمردانی را از شرقیترین نقاط ایران به غربیترین نقاطش میفرستاد تا جلوی پیشرفت دشمن را بگیرند و برای حفاظت از ناموس و انقلاب، خون و جانشان را نثار کنند.
از بین این شهدا ۱۰شهید را برگزیدهایم تا صفحه این هفته را به نام و تصویرشان متبرک کنیم.
شهیدحاج قاسم میرحسینی / قائم مقام لشکر ۴۱ ثارا... / شهادت در کربلای ۵/ شلمچه
شهید جاویدالاثر خلبان محمدامین میرمرادزهی/ خلبان بالگرد/ شهادت در تیرماه ۱۳۶۱ / شلمچه
شهیدخلبان محمد میر / خلبان جنگنده اف۴/ شهادت در مهرماه ۱۳۵۹ در آسمان سوسنگرد
شهید عباسعلی خمر/ فرمانده گروهان فاطمهالزهرا (س) از لشکر ۴۱ ثارا... / شهادت در کربلای ۵
شهید حسین مسافر/ فرمانده گروهان / شهادت در کربلای۵/ منطقه شلمچه
شهید محمدحسین کریمپور احمدی/ مسئول حزب جمهوری در سیستان/ شهادت در کربلای۵
شهید مرتضی پیشداد/ فرمانده گروهان/ شهادت در عملیات والفجر۸/ منطقه فاو
شهید سیروس پیروزی/ مسئول مخابرات گردان ۴۱۰ لشکر ۴۱ ثارا... / شهادت در شلمچه تیرماه ۱۳۶۱
شهید علیرضا برازنده/ بسیجی لشکر ۴۱ ثارا... / شهادت در عملیات کربلای ۵/ منطقه شلمچه
شهید غلامحسن میرحسینی/ فرمانده گروهان در لشکر ۴۱ / شهادت سال ۱۳۶۷/ شلمچه
روزنامه جام جم