در نگاه اول شاید کمی زیادهروی به نظر برسد و شاید حتی به اشتباه این ذهنیت را ایجاد کند که لزوما باید در قالب و ساحت ژانر، فیلم ساخت تا به موفقیت در سینما رسید و انگار در فضایی دور از ژانر و در بستر موسوم به سینمای اجتماعی نمیتوان رستگاری را تجربه کرد. اما میتوانیم با تکیه به دانش و زیست کارگردانی شده صدرعاملی که هر دوی این فضاها را به بهترین شکل تجربه کرده، این جمله کلیدی را یکی از سرلوحههای کارگردانی قرار دهیم و مشقِ ژانر کنیم. صدرعاملی که با سهگانه دختری با کفشهای کتانی، من ترانه ۱۵سال دارم و دیشب باباتو دیدم آیدا در دهههای ۷۰ و ۸۰ حضور موفقی در درام اجتماعی مرتبط با موضوعات دختران نوجوان داشت، در اوایل دهه ۶۰ با ساخت فیلم گلهای داوودی در ژانر ملودرام، چه اشکها که درنیاورد و چه فروشها که در گیشه نکرد. پس وقتی از لازمه شناخت ژانر میگوید و آن را پیش نیاز و ضرورت جدی فیلمسازی میداند، میتوانیم به او اعتماد کنیم.
واقعا هم کدام کارگردان بزرگی را میشناسید که از فیلمسازی در ژانر ضرر کردهباشد؟ جان فورد، سالها وسترن ساخت و جاودانه شد، چاپلین در کمدی به تاریخ پیوست، آلفرد هیچکاک در زمینه فیلمهای رازآلود و معمایی و جنایی مخاطبان بسیاری را میخکوب کرد، لوئیس بونوئل و دیوید لینچ ما را به سینمای سوررئال علاقهمند کردند، بیلی وایلدر به ژانرهای مختلف سرک کشید و هرکدام را به بهترین و جذابترین شکل تجربه کرد و...
ژانرها همیشه کار سینما را راهانداختهاند و با اینکه باتوجه به شباهتهای موضوعی و داستانی و ساختار غالبا یکسان در فضاهای مختلف، دستکم در مبنا و پایه تکرار و کلیشهای در خود دارند (مثل وسترنها که با گله و دامداری و هفت تیرکش و سرخپوستان و دوئل و محوشدنها در غروب آفتاب قراردادی دائمی دارند)، اما تماشاگران اتفاقا عاشق همین رجوع هرباره به تکرارها دارند، منتهی این مواجهه با توجه به قدرت داستانپردازی فیلمسازان هربار سروشکل و جلوه تازهای دارد و اعتماد چشم بسته به ژانرها را نزد مخاطبان بالا میبرد.
ژانر ظاهرا بیشتر به کار سینمای بدنه و تجاری و فیلمهای بلند میآید و مخاطبان با پیش زمینه و قرارداد ذهنی از ژانرهای مختلف، به سینما میروند و موفقیت و فروش فیلمها را تضمین میکنند، اما از باب یکسانی قواعد و ساختار، میتواند در فیلم کوتاه و سینمای جوان هم کارآمد باشد و با ذوق و خلاقیت و تجربهگرایی و چه بسا تخطی فیلمسازان از برخی قوانین ژانری، به ترکیبات جذاب تازهای منجر شود و به جز این برای فیمسازان آینده سینمای حرفهای، تمرینی اساسی باشد.
با این نگاه، مطالعه و شناخت ژانر برای همه فیلمسازان و فعالان و عوامل فیلمهای کوتاه و سینمای بلند و حرفهای ضروری و اجتنابناپذیر است و به جز فیلم تماشای همیشگی سینمای کلاسیک و آثار این سالها که در قالب ژانرهای مختلف ساخته شدهاند و حکم درسهای بزرگی را دارند، میتوان سری به کتابهایی، چون ژانرهای سینمایی (از شمایل شناسی تا ایدئولوژی) نوشته کیت گرانت و راهنمای ژانر (معرفی و بررسی ده گونه سینمایی) نوشته یحیی نطنزی زد.
روزنامه جام جم