تا دو دهه قبل متجاوزان اغلب در پوشش مسافربر طعمههای خود را شکار میکردند. بعد از سوار کردن طعمه، با تهدید چاقو آنها را به خارج شهر و محلی خلوت کشانده و مورد آزار و اذیت قرار میدادند. بعد هم پول و طلایشان را سرقت و بعد با رها کردن آنها، فرار میکردند. اما حالا با گستاخی متجاوزان روبهرو هستیم و آنها با ورود به خانه زنان تنها یا در پارک اقدام به اجرای نقشه سیاه خود میکنند. این مجرمان حتی مانند پروندهای که یک ماه قبل در جاده وردیج استان تهران رخ داد، زنی را مقابل چشمان مرد همراهش ربودند و در یکی از محلات مرکزی تهران مورد تعرض قرار دادند.
بررسی پرونده شخصیت افراد متجاوز نشان میدهد، این افراد دچار اختلالهای شخصیتی ضداجتماعی و مرزی هستند. اختلال شخصیتی جنبه ارثی دارد و معمولا در خانواده این فرد شخص دیگری دارای اختلال روانی وجود دارد. عوامل محیطی هم نقش دارند و این مشکل را تشدید میکنند. نیاز جنسی هم در ارتکاب تجاوز دخیل است. افراد عادی میتوانند این نیاز را کنترل کنند. اما چنین افرادی قدرت سلف کنترل یا کنترل شخصی ندارند. فرد به کمک این قدرت میتواند انگیزهها ونیازهای خود را کنترل کند و این مسأله به مقدار زیادی با آموزش و تربیت در خانواده مرتبط است.
کتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن مددکاری ایران معتقد است: «وقتی در سطح جامعه بیکاری وجود داشته باشد، به عدم امنیت و کاهش امید به آینده منجر میشود. بنابراین افراد هر روز به راههای مختلفی کشیده میشوند. فردی که دست به خلاف یا بزهی بزند قبح آن برایش از بین میرود. به این ترتیب، فرد برای برآورده کردن نیازهای خودش هر کاری اعم از دزدی، بزهکاری و خلافهای مختلف را انجام میدهد. یکی از مواردی که ارتکاب آن حالت انسانی را در افراد از بین میبرد، تجاوز به عنف است. افراد با آزار دادن بقیه میخواهند آرامش به دست بیاورند. پس این را راهی برای تخلیه ناراحتی و فشار خود محسوب میکنند. چنین افرادی از ابتدا بیمار نیستند و در سیر جریان زندگی، شرایط اجتماعی و مشکلاتی که برایشان پیش آمده است به این جایگاه روانی رسیدهاند. مشکل روانی هر فردی حالت خاصی دارد و به شکل خاصی بروز پیدا میکند. فردی به این حالت است که با تجاوز و آزار دادن دیگران خود را به آرامش میرساند.»
وی ادامه داد: «چنین فردی با هر بار انجام این کار چند روزی به آرامش میرسد و باز کار خود را تکرار میکند. این افراد خطای خود را گناه نمیدانند و معتقدند برای رسیدن به آرامش، مرتکب این جرم میشوند. وقتی فردی به آنها التماس میکند او را آزار ندهند یاد التماس و درخواست خود از دیگران میافتند که جوابی هم از آن نمیگرفتهاند و از این راه، ارضای خاطر میکند. بعضی افراد دچار سادیسم میشوند. یعنی از آزار رساندن به دیگران از راه تجاوز راضی میشوند. نباید این افراد در جامعه رها شوند. خیلی از بیماران که با توجه به شرایط خانوادگی و فضای رشد و البته شرایط اجتماعی به این جایگاه روانی رسیدهاند، در جامعه وجود دارند و برای بازداشتن آنها از چنین کارهایی باید آرامش را به جامعه بازگردانیم. در غیر این صورت چنین افرادی به آزارهای خود ادامه میدهند تا زمانی که گرفتار شوند، به زندان بیفتند یا اعدام شوند. این افراد بعد از دستگیری مجدد نباید در جامعه رها شوند. گرفتن چیزی با زور از مردم نوعی بیماری است و تنها راه درمان آن این است که چنین افرادی در جایی نگهداری شوند.»
در ادامه پروندههای جنجالی و صحبتهای یکی از قربانیان آزار و اذیت و مرد متجاوزی را مرور کردهایم.
جنایات سیاه باند کرکسها
باند کرکسها از اولین باندهای تجاوز در پایتخت بودند که افشای جنایتهای سیاه آنها سال 84 در رسانهها جنجالی شد . آنها برای اینکه نقشه خود را عملی کنند با یک خودرو پیکان در غرب تهران و آزادراه تهران-کرج پرسه میزدند و با سوار کردن زنان و دختران جوان آنها را به جاده چالوس میبردند و در خلوتی شبانه مورد آزار و اذیت قرار میدادند. آخرینبار در زمستان 84 وقتی درحال تجاوز به یک دختر جوان در تاریکی شب بودند، گشت کلانتری آدران به آنها مشکوک میشوند و به تعقیبشان میپردازند. سه آزارگر شیطانصفت با رها کردن خودرو از آنجا متواری میشوند.
دختر جوان که بهشدت ترسیده بود به مأموران گفت:« ساعتی قبل میخواستم به خانهام در غرب تهران بروم . در صادقیه سوار خودرو شدم اما سه مرد جوان پس از طی مسافتی با تهدید چاقو سر مرا زیر صندلی خودرو بردند و پس از رسیدن به مکانی خلوت در جاده چالوس بارها مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند.»
با ثبت این شکایت و چهرهنگاری مشخص شد دونفر از متهمان سابقهدار هستند و به همین دلیل خیلی زود دستگیر شدند. سردسته باند با اعتراف به 14مورد ربودن و آزار و اذیت زنان در غرب تهران و جاده چالوس گفت: « با همدستم در زندان آشنا شده بودم و بعد از آزادی سراغ او رفتم. از او خواستم برایم رانندگی کند و من در پوشش مسافربر، طلاها و اموال باارزش زنان را سرقت کنم. پس از چند سرقت به فکرمان رسید به زنان تجاوز کنیم. بههمین خاطر همراه یک دوست دیگرمان امید که تازه با او آشنا شده بودم سهتایی سوار خودرو شدیم و بهعنوان مسافربر در غرب تهران بهویژه صادقیه، میدان آزادی و جنتآباد میچرخیدیم و پساز سوار کردن سوژه، با تهدید چاقو او را به نقاط خلوت جاده چالوس میبردیم و مورد آزار و اذیت قرار میدادیم.»
با این اعترافات، آنها محاکمه و هر دو متهم به اعدام محکوم شدند. حکم اعضای باند کرکسهای سیاه در ملاء عام اجرا شد و به دار مجازات آویخته شدند.
خفاش شب
همیشه متجاوزان به آزار و اذیت طعمه رضایت نمیدهند و بعد از اجرای نقشه سیاه خود، طعمه را به قتل میرسانند تا ردی از خود باقی نگذارند. غلامرضا خوشرو معروف به خفاش شب تهران از 13فروردین تا 30خرداد سال ۷۶ هشت زن و دختر را سوار خودروی پیکان قرمزرنگ خود کرد و تحت پوشش مسافرکش آنها را به مکانی خلوت برد و مورد تجاوز قرار داد و سپس طعمههای خود را به قتل رساند . از اینرو رعب و وحشتی در تهران ایجاد کرده بود. سرانجام نیز در یک ایست و بازرسی بسیج گرفتار و دستگیر شد. او به جرم تجاوز به عنف و قتل به دار مجازات آویخته شد.
مرد ژلهای، شیراز را به هم ریخت
جرایمش را از سال ۹۳ در شیراز آغاز کرد. همه او را به اسم مرد ژلهای میشناختند. پسر جوان هر شب از طریق پشتبامهای محلات مختلف شیراز وارد خانهها میشد و پس از تعرض به زنان فرار میکرد. یکی از شاکیان پرونده به ماموران گفته بود: ساعتی قبل متوجه شدم مرد غریبهای در خانه است و به همسرم تعرض و لباس او را پاره کرده بود. وقتی میخواستم او را بگیرم متوجه شدم پسر جوان لخت است و بدنش را به قدری روغن زده که مانند ژله از دستم فرار کرد و متواری شد. با افزایش شکایت خانوادهها از حضور شبانه مرد ژلهای در خانهشان و تعرض به زنان، تحقیقات بهصورت ویژه آغاز شد. تا اینکه مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از جا ماندن شلوار مرد ژلهای هنگام تعرض به زنش در پشتبام خبر داد. کارآگاهان با حضور در آن خانه و بررسی شلوار متوجه شدند او شلوار را از یک خشکشویی تحویل گرفته و آدرس آن پشت شلوار است. بلافاصله کارآگاهان به خشکشویی رفتند و از طریق دوربینها توانستند هویت مرد ژلهای به نام امین ۲۲ساله را کشف کنند. پسر جوان دستگیر و در سابقهاش مشخص شد چند سال قبل نیز دختر جوانی را مورد آزار و اذیت قرار داده اما با رضایت دختر جوان رها شده است. او در تحقیقات با اعتراف به اینکه به 100خانه در شیراز رفته است مدعی شد: دست خودم نبود و یک نوع مریضی دارم. هر شب از خواب پا میشدم و از طریق پشتبام به خانه همسایگان یا محلات دیگر میرفتم و به زنان تعرض میکردم. به ۱۰۰خانه رفتم اما فقط موفق شدم 23 بار تجاوز کنم. برای اینکه دستگیر نشوم لخت میشدم و تمام بدنم را روغن میمالیدم تا اگر کسی خواست مرا بگیرد، لیز بخورد و بهخاطر جثه کوچکم راحتتر فرار کنم.
پساز این اعترافات سرانجام مرد ژلهای سال ۹۵ در ملاءعام به اتهام تجاوز به زنان به دار مجازات آویخته شد.
پستچی قلابی متجاوز
پستچی قلابی که مرتکب تعرض سریالی به زنان شده بود، مجرمی بود که یکی از پروندههای جنجالی در دهه 90 را رقم زد. رسیدگی به این پرونده از آنجا شروع شد که چند زن تهرانی در تماس با پلیس بهویژه در محلات شرق تهران از ورود مرد پستچی به خانه و تجاوز به آنها خبر دادند. بررسیهای پلیس نشان میداد مرد قویهیکل در پوشش پستچی و به بهانه دادن بسته وارد خانههایی که زنان در آنها تنها بودند، شده و به زور آنها را مورد آزار و اذیت قرار میدهد. پستچی قلابی در کمترین زمان 40زن را مورد آزار و اذیت قرار داد. درحالیکه هیچ ردی از متهم وجود نداشت در یکی از پروندههای تجاوز تصویر او از سوی دوربین مقابل خانه ثبت شد. با بهدست آمدن این تصویر، هویت پستچی قلابی به نام علیرضا ۴۱ساله شناسایی و چندی بعد او در دیماه سال۹۲ در صومعهسرا دستگیر شد. با انتقال پستچی تقلبی به تهران او به 40مورد آزار و اذیت زنان اعتراف کرد و سرانجام سال97 به دار مجازات آویخته شد.
جنجالیترین پرونده تجاوز
زمستان سال ۹9 بود که در فضای مجازی یکباره چند کاربر دختر از اذیت و آزار فردی به نام کیوان خبر دادند. آنها در توییتهای خود مدعی شدند از سوی پسر جوان مورد آزار و اذیت قرار گرفته و با تهیه فیلم سیاه و تهدید به سکوت شدهاند. چیزی نگذشت که دختران دیگری نیز در این رابطه نوشته و مدعی شدند از سوی این پسر جوان مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند . با افزایش این نوشتهها بلافاصله پلیس وارد عمل شد و پسر جوان را دستگیر کرد اما او مدعی بود دختران با پای خودشان برای برقراری رابطه به خانه او رفته و هیچ تجاوزی در کار نیست.
سرانجام پنج نفر از شاکیان، شکایت خود را در دادگاه ثبت کردند و پس از برگزاری چند جلسه رسیدگی به پرونده کیوان به اعدام محکوم شد.
جنجال عقرب سیاه
یکی از پروندههای جنجالی تجاوز به عنف مربوط به مرد جوانی معروف به عقرب سیاه است که پس از کش و قوس قضایی در پرونده، در نهایت در چهاراه نظام آباد تهران اعدام شد. از اواخر سال ۸۷ زنان زیادی در جنوب تهران و اطراف پایتخت بهویژه رباطکریم با مراجعه به پلیس از مرد شیطان صفتی شکایت میکردند. زنان آزاردیده در شکایتشان مدعی شدند سوار پراید مشکی رنگی شدند اما راننده آنها را به بیابانهای فشافویه و اطراف ری برده و با تهدید چاقو مورد آزار و اذیت قرار داده و اموال با ارزششان را سرقت کرده است. با افزایش تعداد شاکیان، سرانجام ماموران پلیس با بررسی شماره پلاک خودرو و محلهای تردد در جنوب تهران موفق شدند پسر جوان را دستگیر کنند. صادق که پس از دستگیری به عقرب سیاه معروف شده بود به آزار و اذیت و تعرض به زنان در بیابانهای جنوب شهر اعتراف کرد و گفت: «زنان را در پوشش مسافر سوار میکردم و با تهدید چاقو و پیچگوشتی، در بیابانها مورد آزار و اذیت قرار میدادم و اموال با ارزششان را سرقت میکردم.»
پساز این اعترافات، او به اعدام در ملاء عام محکوم شد؛ اما دیوانعالی کشور بهدلیل رضایت چند شاکی، رأی اعدام را شکست ولی با فشار رسانهها بار دیگر او محاکمه و اینبار نیز به اعدام محکوم شد.عقرب سیاه سرانجام مردادسال ۹۱ در چهارراه نظامآباد تهران به دار مجازات آویخته شد.
منبع: ضمیمه تپش روزنامه جامجم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد