جام جم آنلاین اصفهان ؛ هشتمین نشست از سلسلهنشستهای شیوه ما مردمان با عنوان «حفظ هر آنچه ارزش است» در موزه عصارخانه شاهی وابسته به سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان برگزار شد.
محمدرضا اولیاء دکتری معماری، نویسنده، پژوهشگر و استادیار دانشکده هنر و معماری دانشگاه یزد که سوابق گوناگونی از جمله مدیریت میراث فرهنگی استان یزد و مدیریت حفظ و احیای بناهای تاریخی کشور را در کارنامه خود دارد، در ابتدای این نشست و با لهجه شیرین یزدی به نقل خاطراتی از مرحوم عباس بهشتیان و مرحوم باقر آیتالهزاده شیرازی از بزرگان و چهرههای ماندگار معماری در زمان حضور خود در اصفهان پرداخت.
وی با اشاره به عبارت «حفظ هر آنچه ارزش است» تأکید کرد، حفاظت صرفاً عملیاتی فنی و علمی نیست و کار اشخاصی است که ارزششناس و در مرتبه بالاتر قدرشناس باشند.
اولیاء اظهار داشت: قدرشناسی صرفاً علم نیست، بلکه نوعی معرفت است و حفاظت حاصل نگاه قدرشناسانه کسی است که به امر حفاظت اهتمام میورزد.
وی با بیان اینکه هرچه در اطراف ماست یا مخلوق خداوند یا مصنوع بشر است، افزود: کار یک معمار این است که مختصات حاکم بر نظام آفرینش را در حد توان و بضاعت خود بفهمد، خود را با آن همآهنگ کند که به معماری خوب و معقول بناها و تداوم خلقت خداوند در ساختههای بشری منجر میشود. طبیعت نیز مخلوق خداوند بوده، بنابراین حفاظت از آن اگر نگوییم واجب، محترم است. در برخی کشورها سازمان میراث فرهنگی با سازمان میراث طبیعی (محیط زیست) ادغامشده است و در برخی کشورها دو سازمان جداگانه هستند، اما یونسکو تولیت هر دو امر را بر عهده دارد که نشاندهنده ارتباط تنگاتنگ حفاظت از میراث فرهنگی و حفاظت محیط زیست است.
این استاد معماری با اشاره به تجزیه علوم به شاخههای گوناگون در دوران مدرن ادامه داد: چون عمر و توان انسان محدود است نمیتواند همه چیز را بداند، اما تجزیه علوم موجب میشود انسان به دید تخصصی و نگاه خاص کشیده شود که محدود است؛ این در حالی است که همبستگی میان علوم و معارف برای حفاظت از میراث ملموس و ناملموس و جلوگیری از استحاله فرهنگی بسیار مهم است.
اولیاء با بیان اینکه دانشگاههای ما نیز به علوم تجزیهشده مبتلا هستند، تصریح کرد: در دانشگاه به ما تجزیه و تحلیل میآموزند و کمتر استاد دانشگاهی را سراغ دارم که به ترکیب علوم بپردازد؛ در حالی که ترکیب، نوعی آفرینش است. هنر آشپزی یک مثال دمدستی برای ترکیب و آفرینش است و سنتها و هنرها در گذر زمان به وجود میآیند.
وی با بیان اینکه مرحوم آیتالهزاده شیرازی سنت را ارزشهای پاخورده در گذر زمان تعریف میکرد، اضافه کرد: سنت مانند غذایی که جا افتاده، انسانی که پخته شده و قالی است که پا خورده است. اکنون که از سنت فاصله گرفتهایم و بیرون افتادهایم باید سنت را تعریف و یکبار دیگر مرور کنیم. فهم ما از سنت محدود شده و آن را در قالبهایی مانند رستوران سنتی میبینیم، اما سنت مانند آب برای ماهی است و زمانی که این ماهی از این آب بیرون بیفتد، معنای آن را درک میکند.
این استاد معماری افزود: در فرهنگ ما مقوله حفاظت برخلاف امروز به یک سازمان رسمی سپرده نمیشد و این سازمانها جزء تشکیلات دنیای مدرن است که از سر ناچاری و برای اینکه خیلی چیزها از دست ما نرود ایجاد شدهاند. در گذشته خود انسانها محمل انتقال مفهوم حفاظت بودهاند و چون هماکنون از این سنت فاصله گرفتهایم باید سازمانی برای حفاظت از میراث خود ایجاد کنیم و نگهبانانی هم برای بناهای تاریخی بگماریم.
اولیاء با بیان اینکه خارجیها هرچه میتوانستند از بناها و محوطههای تاریخی ما به سرقت بردهاند و در موزههای کشورهای خود به نمایش گذاشتهاند، ادامه داد: با این کار موزههای آنها پربار شد و ما بدل آن اشیاء را در موزههای کشورمان داریم.
وی بیان کرد: زمانی که قصهای را نقل میکنید دارید از امری حفاظت میکنید، چون یک موضوع به نظر شما مهم بوده که آن را در قالب ساختاری به نام قصه که اتفاقاً با طبع گوینده و شنونده متناسب است نقل میکنید. با قصه میتوان مفاهیم بسیار عمیق، گسترده و پیچیده را که یک فیلسوف باید یک فصل کتاب خود را به توضیح آن اختصاص دهد، به زبانی نقل میکنید که یک کودک چهار ساله نیز آن را بفهمد.
این نویسنده و پژوهشگر با بیان اینکه در پشتوانه فرهنگی ما مقالهنویسی مطرح نیست، گفت: در فرهنگ ما قصه بهعنوان یک محمل حفاظتی متناسب با مکان و زمان که به خلاقیت و توانمندی گوینده و محدودیتهای شنونده مربوط میشود، مطرح شده است. بنابراین داستان بهعنوان بخشی از ادبیات به ثبت و حفظ چیزی که ارزش است میپردازد.
بنابراین حفاظت تنها محدود به بناها نمیشود و وجه دیگر آن که انسانها را میسازد در ادبیات ما ساری و جاری است و انسانهایی را تربیت میکند که مانند مرحوم بهشتیان در اصفهان و مرحوم وزیری در یزد در حد یک ادارهکل کار میکنند یا مرحوم دهخدا که در حد یک وزارتخانه کار کرد.
اولیاء با بیان اینکه در مجموعه بازار اصفهان میتوان نزدیک به صد گونه طاق شناسایی کرد که برای هرکدام یک شناشنامه خاص صادر شود، افزود: اما زمانی که از سازههای سنتی حرف میزنیم معمولاً کسی به فکر سیاهچادر عشایر نمیافتد که ویژگیهای بسیار منحصربفرد و قابل مطالعهای دارد؛ درحالیکه معماری عالیقاپوی اصفهان الهام گرفته از سیاهچادر عشایر است و پیوند خویشاوندی عمیقی با آن عقبه فرهنگی دارد.
وی خاطرنشان کرد: وقتی چیزی را یادداشت میکنید اولین کسی هستید که برای تشخیص خود احترام قائل میشوید. در واقع یادداشت مشق حفاظت است؛ حفاظت از قوه تشخیص خودتان. بسیاری از این مقدمات منجر به تربیت انسانهای نابغه میشود.
هاجر مقضی خبرنگار جام جم آنلاین
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد