ما همواره خشمگینیم از این همه کندی در تصمیمگیری. این، اما همان چیزی است که بسیاری به آن «سندرم خشم پیادهرو» میگویند. سندرمی که مختص جامعه ایرانی نیست و وقتی از مصداقهایش آگاه شویم برایمان آشناتر خواهد بود. تصمیم گرفتهام چند روزی به جای استفاده از اتوبوس از مترو استفاده کنم.
فارغ از ترافیک و هزینه و البته آلودگی هوا، انتخاب مترو از سوی من به دلیل سرعت در رسیدن به مقصد است؛ دلیلی پرواضح برای اغلب آنها که از مترو استفاده میکنند، اما نکته جالب اینکه اگر مترو در حرکتش تنها یک دقیقه تعلل کند میزان پذیرش این تعلل نسبت به اتوبوس برایم بسیار سختتر است. کلیشه ذهنی من در این رابطه بهدلیل تکنولوژی انتخابیام در رسیدن به مقصد اینطور است که جایی برای تعلل در مترو باقی نمیگذارد.
مثالهای ملموس بسیاری در این حوزه وجود دارد. شما در خودرویتان در صف پمپ بنزین هستید، اما یک واکنش درونی مدام به شما نهیب میزند که خودروی جلویی شما تعلل میکند. این در حالی است که اتفاقا همین واکنش درونی روی سرنشین خودروی پشت سر شما هم صدق میکند و او هم احتمالا مدام به این فکر است که شما چقدر کند حرکت میکنید.
صف خودپرداز، صفهای فروشگاه، انتظار برای باجه یک بانک، همه و همه مکانهایی است که چنین ذهنیتی غالب بر ذهن ما میشود؛ چیزی که روانشناسان از آن با عنوان «سندرم خشم پیادهرو» یاد میکنند. سندرمی که به دلیل شتاب تکنولوژی بروز بیشتری در جوامع پیدا کرده است، چرا که اتفاقا ارتباط مستقیمی با فناوری دارد. تحقیقات بسیاری در رابطه با این موضوع نشان میدهد که حتی سرعت راهرفتن آدمها در سالهای اخیر نسبت به دهههای گذشته هم شتاب بیشتری داشته است.
به عنوان مثال ریچارد وایزمن، روانشناس بریتانیایی، به این نتیجه رسیده که در دهه اول ۲۰۰۰سرعت راهرفتن در سراسر دنیا تا ۱۰درصد افزایش یافته است. شاید این سندرم با آن نشانههای یادشده به نوعی موضوعی فانتزی تلقی شود، اما وقتی از تبعات فراگیری چنین سندرمی حرف میزنیم، میتوانیم متوجه تاثیر چنین نشانههایی روی رفتارهایی همچون خشم.
عدم کنترل ذهن، عصبانیت و بی تحملی شویم. چیزی که بسیاری از روانشناسان شهری از آن به عنوان آفت یک زندگی سالم اجتماعی یاد میکنند؛ چیزی که میتواند سرمایه روانشناختی یک جامعه را مورد تهدید جدی قرار دهد. سندرم در پزشکی و روانشناسی آمیزهای از علائم و نشانههایی است که حکایت از اختلالی خاص دارد. سندرم به معنی مجموعهای از خصوصیات قابل تشخیص بالینی است. شامل نشانههای بیماری (که توسط بیمار گزارش میشود)، علائم پزشکی (که توسط پزشک دریافت میشود) و پدیدهها و خصوصیاتی که معمولا با هم اتفاق میافتد.
نشانههای این بیماری که واضح است همان مثالهای ذکر شده میتواند دلیلی باشد بر فراگیری این سندرم در جامعه کنونی ایران. عدم تاب آوری در برابر بسیاری از مواردی که پیش از اینها خیلی معمولی به نظر میآمد. اما چرا هر چه میگذرد تعللهای اینچنینی دیوانهمان میکند. برخی روانشناسان معتقدند کارهای کند به این دلیل اعصابمان را خرد میکنند که سرعت بالای جامعه، حس زمانبندی ما را دچار اختلال کرده است.
آنها بر این باورند که وقتی کارها کندتر از حد انتظار ما پیش میروند، ممکن است ساعت درونی ما، با طولانیترکردن زمان انتظار و برانگیختن خشم که با میزان تأخیر بهوجودآمده تناسبی ندارد، فریبمان دهد. پژوهشگرانی هم در این میان با تحقیقاتشان نشان دادهاند شتاب رو به افزایش یک جامعه، مردم آن جامعه را بیتابتر میکند. آنها با یک پرسش معمولی چنین نظامی را استنباط کردهاند. سوالی ساده مبنی بر این که آیا حاضرید امروز هزار تومان بگیرید یا سال آینده صدهزارتومان؟ جالب اینکه بسیاری از پاسخدهندگان به این سوال گزینه اولی را انتخاب کردهاند. نظام برگرفته از این سوال در نگاه این پژوهشگران یک جمله است و آن اینکه مردمان یک جامعه پاداشهای کوچک کنونی را بر جوایز بزرگ بعدی ترجیح میدهند.
روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد