سالمندان بهخاطر وضعیت جسمانیشان اغلب قربانی جرایم میشوند تا مرتکب آن اما در برخی پروندهها شاهد هستیم که این افراد در سن سالخوردگی و دوران بازنشستگی، مرتکب قتل میشوند. قتلهایی که اغلب فرزند یا همسر قربانی آن هستند. افزایش سن و بیماری میتواند ویژگیهای شخصیتی و رفتارهای ناهنجار را بروز یا شدت بخشد. ناامیدی یا استرس سالمند یکی از دلایل پرخشاگری آنها است. از آنجایی که فرد سالمند زمان کمی را با دیگران میگذراند، ممکن است احساس تنهایی، ارزشمند نبودن و غیراجتماعی بودن داشته باشد. در اینجا احساس سرخوردگی پیدا کرده و نیاز به محبت بیشتری در خود میبیند. دوست دارد، در کانون توجه باشد و بعد از سالها کار و تلاش، در این سن به استراحت فکر کند. آنها در این سن حساستر شده و کوچکترین رفتاری را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند و به نوعی از کاه برای خود کوه میسازند.
اکبر خرمدین و همسرش، جزو معدود قاتلانی هستند که در سن و سال پیری، با نقشه قبلی آن هم به صورت سریالی مرتکب قتل شدند. قتلهایی هولناکی که حتی به جسد قربانیان هم رحم نکرده و آن را پس از تکهتکه کردن در نقاط مختلف شهر رها کردند. اکبر قبل از اینکه پرونده به ایستگاه محاکمه به خاطر قتل دو فرزند و دامادش برسد، در زندان فوت کرد و همسرش راهی زندان شد. در هفته گذشته هم خبر اینکه دو پیرمرد به دلیل عدم توجه همسرانشان به آنها، مرتکب قتل شده بودند در صفحههای حوادث جا خوش کرد. به این بهانه، پرونده قتلهای پدر و مادربزرگها را بررسی و انگیزه قتلهای آنها را کالبدشکافی کردیم.
قتل هولناک اعضای خانواده
دیماه سال ۹۷ زنی هراسان مقابل خانهای در ماهدشت کرج رفت، زنگ تمامی اهالی را به صدا درآورد و از آنها کمک خواست. این زن به یکی از اهالی که در را به روی او گشوده بود، گفت: دقایقی قبل زنی ناشناس با من تماس گرفت و از وقوع حادثه هولناک در این ساختمان خبر داد اما نمیدانم در کدام واحد این جنایت رخ داده است. این زن حتی بدون اینکه اسمش را بگوید قطع کرد. با کمک مرد همسایه بالاخره خانه مورد نظر در طبقه چهارم پیدا شد که زنی با صدای ضعیف کمک میخواست. با هماهنگی پلیس و آتشنشانی درب خانه باز شد. مأموران در بررسی خانه با جسد نیمهجان زن سالخورده روبهرو شدند. در ادامه جستوجو از سوی کارآگاهان پلیس، آنها با اجساد شوهرش و دختر و پسر جوانی روبهرو شدند. با انتقال زن ۶۰ ساله به بیمارستان او درحالیکه از ناحیه گردن مورد اصابت چاقو قرار گرفته بود، زنده ماند. این زن چند روز بعد در بازجوییها به قتل هولناک اعضای خانوادهاش اعتراف کرد و گفت: دو ماه قبل متوجه شدم که بیماری سرطان دارم و بیماری آنقدر پیشرفته است که بهزودی میمیرم. نمیتوانستم این موضوع را به اعضای خانوادهام بگویم و بههمین خاطر تصمیم گرفتم ابتدا آنها را بکشم و بعد هم خودم را به قتل برسانم تا همگی از این وضعیت خلاص شویم. نمیتوانستم دنیا را بدون خودم برای آنها تصور کنم به همین خاطر به بهانه داروی گیاهی، قرصهای خوابآور را در دمنوش اعضای خانواده ریختم و نیمهشب متوجه شدم دختر و پسرم بیهوش شدهاند. سراغ آنها رفتم و با چاقو هر دوی آنها را به قتل رساندم اما همسرم بیهوش نشده بود بهزور و با چاقو او را نیز کشتم. بعد از کشتن اعضای خانواده با چاقو ضربهای به گردن خودم زدم تا جانم را از دست بدهم اما بهیکباره ترسیدم و پشیمان شدم بههمین خاطر شمارهای را بهصورت شانسی گرفتم که زنی گوشی را برداشت و موضوع را به او گفتم اما اسمم را به او نگفتم، فکر نمیکردم او سراغم بیاید اما این زن با کمک همسایهها مرا از مرگ نجات داد.
این زن پس از محاکمه در دادگاه کیفری یک استان البرز حکم مرگ گرفت.
همسرکشی پیرمرد ۸۵ ساله با ماهیتابه
پاییز سال گذشته بود که مردی هراسان با پلیس رباطکریم تماس گرفت و از قتل مادر ۶۵ سالهاش در آشپزخانه خانه خبر داد.
با حضور مأموران در محل جنایت، مرد جوان به کارآگاهان گفت: من هر روز به پدر و مادر پیرم سر میزنم. امروز وقتی به اینجا آمدم، پدرم در را باز کرد و هنگامیکه سراغ مادر را گرفتم گفت مشغول استراحت است. به حرفهای پدرم شک کردم و به جستوجوی مادرم در خانه پرداختم که با جنازه بیجان او در آشپزخانه روبهرو شدم درحالیکه ماهیتابه خونی در کنارش قرار داشت. این پسر مدعی شد وقتی از پدرم موضوع را پرسوجو کردم، مدعی شد که هنگامیکه از خانه بیرون رفته افرادی وارد خانه شده و مادرم را به قتل رساندهاند. من به پدرم شک دارم و فکر میکنم او مادرم را به قتل رسانده است.
در ادامه تحقیقات از پیرمرد ۸۵ ساله آغاز شد اما او ادعا کرد نمیداند چه کسی همسرش را به قتل رسانده است. کارآگاهان با بررسی دوربینهای مداربسته ساختمان متوجه شدند پیرمرد نایلون مشکیرنگی را به سطل زباله روبهروی خانه انداخته است. با پیدا کردن نایلون مشکی، پیراهنهای خونین پیرمرد کشف شد. محمود که راهی جز اعتراف پیش رویش نمیدید به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: همسرمان همیشه فرزندم را بیشتر از من دوست داشت، او هیچ توجهی به من نداشت و با اینکه نیمقرن عاشقانه با او زندگی کرده بودم، اما هیچوقت حواسش به من نبود. او حتی تمام داراییهایمان را بهنام پسرمان کرده بود. امروز باز هم بیمحلی کرد که من از او خواستم رفتارش را عوض کند. با هم درگیر شده و با ماهیتابهای که روی گاز بود، یک ضربه به سرش زدم. همسرم روی زمین افتاد و جانش را از دست داد. من نمیخواستم او را به قتل برسانم.
مثله کردن جسد همسر دوم
دیماه سال ۹۷ خانواده زن ۳۰ سالهای با مراجعه به پلیس آگاهی از مفقود شدن دخترشان خبر دادند. آنها در شکایتشان مدعی شدند یک هفته است که دخترمان نه به تلفنش جواب میدهد و نه حتی اثری از او وجود دارد، دوستانش هم از او خبر ندارند. دخترمان رویا، دو سال قبل با پیرمردی ازدواج کرد اما بهخاطر اختلافات جدا شدند. حال هم فکر میکنیم پیرمرد از او خبر داشته باشد. با این اظهارات بلافاصله مأموران سراغ مرد سالخورده رفتند و او را دستگیر کردند اما در بازجوییها مدعی شد هیچ اطلاعی از همسر سابقش ندارد. این مرد چند روز پس از آزادی بهیکباره خانهاش را تخلیه کرد و مخفی شد. کارآگاهان که احتمال دادند او از همسرش اطلاع داشته باشد و ممکن است جنایتی رخ داده باشد، تحقیقات خود را ادامه دادند و سه سال بعد پیرمرد را دستگیر کردند. با انتقال مرد سالخورده به اداره آگاهی، او تحت بازجویی قرار گرفت اما بازهم مدعی شد هیچ اطلاعی از همسر سابقش ندارد. درادامه کارآگاهان متوجه شدند پیرمرد ۷۵ ساله خودش را در داخل زندان دار زده اما با تلاش پزشکان زنده مانده است. سرانجام پیرمرد در بازجوییها به قتل همسر دومش اعتراف کرد و گفت: چندی قبل همسرم از من جدا شد اما من راضی به طلاق نبودم بههمین دلیل وقتی او برای دیدنم آمد از او خواستم باردیگر ازدواج کنیم. رؤیا با خواست من مخالف بود و گفت نمیخواهد با من زندگی مشترک داشته باشد. عصبانی شدم و با چاقو او را به قتل رساندم. سپس جسدش را مثله کردم و در اطراف تهران در بیابان رها کردم.
پیرمرد حسود خون بهپا کرد
هفتم آذر امسال مردی هراسان با پلیس کرج تماس گرفت و از قتل همسر و فرزندخواندهاش خبر داد. دقایقی بعد تیم جنایی مقابل خانه پیرمرد ۸۴ ساله در حوالی میدان شهدا حاضر شدند.
مأموران پس از ورود به آپارتمان طبقه دوم با اجساد خونین پسربچه ششساله و زن میانسال روبهرو شدند، درحالیکه پیرمردی روی مبل نشسته و به اجساد زل زده بود. پیرمرد ۸۴ ساله به نام محسن که موضوع را به پلیس اطلاع داده بود با اعتراف به قتل همسر و فرزندخواندهاش گفت: «چند سال قبل همسرم جانش را از دست داد، بهخاطر اینکه فرزند نداشتم و تنها بودم، تصمیم به ازدواج مجدد گرفتم بههمین خاطر با زن میانسالی به نام معصومه ازدواج کردم. همیشه حسرت و آرزوی داشتن فرزند را داشتم و بهخاطر اینکه سنوسالی از من گذشته بود، نمیتوانستم بچهدار شوم و معصومه به من پیشنهاد داد خواهرزاده او را بهعنوان فرزندخوانده قبول کرده، بزرگ کنیم. من هم چون میدیدم با این کار هر دو خوشحال میشویم، موافقت کردم. چندی از حضور پسر ششساله در زندگیمان نگذشته بود که متوجه شدم تمام توجه همسرم به او است و دیگر هیچ عشقی به من ندارد. همین موضوع باعث اختلاف ما شد تااینکه همسرم اعلام کرد خواهرزادهاش را خیلی بیشتر از من دوست دارد، عصبانی شدم و ساعتی قبل ابتدا به سراغ پسربچه ششساله رفتم و درحالیکه آنها خواب بودند با چاقو جانش را گرفتم. همسرم متوجه سروصدا شده و از خواب پرید که او را نیز غافلگیر کردم و با چاقو چند ضربه به وی زده، جانش را گرفتم. چند ساعتی خیره به اجساد بودم و بعد موضوع را به پلیس اطلاع دادم.
پیرمرد شکمو زنش را کشت
اواسط مرداد ۹۷ تیم جنایی پایتخت با قتلی عجیب در محله ستارخان روبهرو شدند.
با حضور تیم جنایی در طبقه اول یک ساختمان سه طبقه در محله ستارخان آنها با جسد زن ۶۹ سالهای روبهرو شدند. تحقیقات اولیه نشان میداد پیرمرد ۷۸ ساله همسرش را با ۱۸ ضربه چاقو به قتل رسانده و بعد از عروسش خواسته موضوع را به پلیس اطلاع دهد. پیرمرد ۷۸ ساله با اعتراف به قتل همسرش گفت: پسرم در طبقه سوم ساختمان من زندگی میکند. او و مادرش همیشه به غذا خوردن من گیر میدادند و نمیگذاشتند غذایم را کامل بخورم. من شکمو هستم و زیاد غذا میخورم اما آنها میگفتند برای سلامتیام خوب نیست. چندباری با پسر و همسرم دعوایم شد و باز کار خودم را میکردم. پیرمرد قاتل مدعی شد امروز مشغول خوردن ناهار بودیم که همسرم باز مدعی شد زرشکپلو با مرغ را کم بخورم اما من عاشق این غذا هستم و به حرفش گوش ندادم. زنم یکباره ظرف غذا را از جلویم برداشت و به آشپزخانه برد. من عصبانی شدم و دیگر نفهمیدم چه میکنم. به آشپرخانه رفتم و چاقو را برداشته و چند ضربه به او زدم. وقتی منیر روی زمین افتاد، ترسیدم و موضوع را به عروس و پسرم گفتم اما دیگر همسرم جانش را از دست داده بود.
چرا سالمند قاتل میشود؟
لیلا کامرانی - کارشناسارشد روانشناسی بالینی
قتل همیشه رخ داده و قاتلان و مقتولان گاهی شدهاند تیتر یک اخبار. علت هم فراوان است. گاهی مسائل مالی، گاهی ناموسی و...در این میان اما قتلهایی اتفاق میافتد که قاتل و علت قتل کمی درو از ذهن است. مثلا آقای سالمندی به دلیل کمبود محبت، همسرش را کشته یا خانم میانسالی به علت بداخلاقی، همسر سالمندش را به قتل رسانده است. سن و علت حادثه در اینگونه موارد قابل توجه است. اینکه چرا مرد سالمندی به جای استراحت و توجه به خود و خانوادهاش، همسرش را به قتل میرساند، بسیار جای تامل و بررسی موشکافانه دارد. اما یک موضوع مهم در بیشتر این پروندهها وجود دارد و آن هم سالمندآزاری است. آسیبهای جسمی، جنسی، عاطفی و... به سالمند را سالمندآزاری میگویند و انواع آن عبارتند از آزار جسمی: انجام رفتارهایی با سالمند که منجر به درد جسمی، آسیبدیدگی یا جراحت در او میشود. چنین سوءاستفادهای نهتنها شامل حملات جسمی مانند ضربه زدن یا هل دادن است، بلکه استفاده نامناسب از داروهای آرامشبخش و حبس در خانه را نیز شامل میشود.
آزار احساسی: رفتاری با سالمند که باعث ضربه زدن به احساسات یا پریشانی عاطفی و روانی در او شود. نمونههایی از آزارهای احساسی مثل ارعاب و ترساندن سالمند از طریق داد زدن یا تهدید، دور کردن سالمند از دوستان یا فعالیتهای مورد علاقهاش، بیتوجهی به نیازهای عاطفی سالمند، تحقیر و تمسخر فرد سالمند، سرزنش فرد یا عادات او.
آزار جنسی: برقراری هرگونه ارتباط جنسی بدون رضایت فرد. علاوهبر این آزار جنسی میتواند شامل نمایش پورنوگرافی به سالمند، مجبور کردن فرد به تماشای اعمال جنسی یا اجبار سالمند به نمایش دادن اعضایی از بدنش باشد.
بهرهبرداری مالی: استفاده غیرقانونی از پسانداز یا دارایی فرد سالمند، توسط مراقب یا شخص کلاهبردار، مثل سوءاستفاده از چکهای شخصی، کارتهای اعتباری یا حسابهای بانکی سالمند، دزدیدن پول نقد یا وسایل خانه، جعل امضا و سرقت هویت.
حال تصور کنید فرد با هر شرایطی که داشته، درس خوانده یا نخوانده اما کار کرده و زندگیای تشکیل داده و خانوادهاش را به سرانجامی رسانده است. در طول زندگی، سختیهایی را تحمل کرده، شادی و غمهای زیادی را گذرانده و پر از تجربه است. فرد با تجربه نیاز دارد مورد لطف و محبت قرار بگیرد. تلاشهایش قدر دانسته شود، سالمندی آسان و بیدغدغهای داشته باشد، محبت ببیند، فقط به فکر سلامتش باشد و از حضور فرزندان و نوههایش لذت ببرد.
از طرف دیگر با افزایش سن، وابستگیها و دلبستگیها بیشتر میشود. افراد از تنها ماندن و تنها شدن میترسند. دوست ندارند طرد شوند. حال اگر در این میان موضوعی باعث بههم خوردن این آرامش شود یا بهداشت روانی سالمند آسیب ببیند و خشم و بغض فوران کند، تصمیمگیری سخت میشود. سالمند از اینکه چارچوب روان و خانوادهاش دستخوش تغییر شده، مورد احترام نیست و آرامشش از بین رفته، تحت فشار غیرقابل تحملی قرار میگیرد. در نتیجه آتشفشان غلیان میکند و آنچه نباید، اتفاق میافتد. اغلب قتل، نتیجه خشم است. بهترین راه، کمک گرفتن از روانشناس است تا ترومای ایجاد شده را از بین ببرد و تعادل روان به فرد برگردد. اما متاسفانه افراد بهخصوص سالمندان گمان میکنند به دلیل تجربههایشان میتوانند مشکلات را به تنهایی حل کنند، در صورتی که همیشه این کار امکانپذیر نیست و باید کمک گرفت.
منبع: ضمیمه تپش روزنامه جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد