«انجمن ناجوانمردان»، بیگانهپرست، پس از شکوه خیرهکننده «اربعین»، با اندیشه جاهلانه و شعار کودکانه «ما ایران را پس میگیریم ...» و «زن، زندگی، آزادی» تولید انبوه و بیسرانجام آشوب و وحشت را، در کوچهها و خیابانها و میدانهای شهر، آغاز کردند، تا «ایران را پس بگیرند» و تاریخ تسلط بیچون و چرای بیگانگان بر ایرانزمین را، بازآوری و بازسازی کنند.
«انجمن ناجوانمردان» چهره پوشیده یا «پوشیدهزده...!!!» برای نخستینبار، نمایش بزرگ رسانهای «ناجوانمردی» در خیابان را، اجرا... کردند و به همشهری یا هموطن خویش گفتند: چنین ... در کمال خونسردی «بسیجی» ایرانزمین را، میکشیم... تا راه و مسیر پس گرفتن «ایرانزمین» را هموار کنیم و به مدیران و کارگردانان سرتاپا در «پوشیه» پنهانشده بگوییم، جنبش «آشوبسازی و وحشتآفرینی» در شهر و در شهرها همچنان با قدرت به پیش میرود و با تسلط بر خیابانها، روند ترس و وحشت را، توسعه میبخشد.
براساس اعمال آتشافروزانه این گروه همیشه «چهرهپوشیده» بنیادهای خبرسازی دشمنان «ایرانزمین»، توانستند؛ امواج سیاه و ترسآفرینانه را، تولید کنند و سخن از پایان «جمهوری اسلامی» بگویند و در میدانهای خیال رسانهای خویش، دائم بنویسند و بگویند و با آواز دستهجمعی، بخوانند: «... روزهای آخر رژیم؛ فرارسیده؛ و دیگر، چند ساعتی، تا، آزادی ایران...!!؟ باقی نمانده است!!! گرچه، «ناجوانمردی»، همیشه در تاریخ تمدن قدرتمند ایرانی، مذموم و ناپسند، شمرده شده، و هیچ صاحب کتاب و رساله، و مکتبی، از آن، دفاع، نکرده ... اما برای اولین بار، دشمنان رسانهای ایرانزمین؛ از آن، دفاع کردند و این «ناجوانمردی» شفاف و بدون روپوش را، ستایش کردند و به، تولیدکنندگان، خط نوین ناجوانمردی شهری، زندهباد گفتند و برخلاف سنت همیشگی زیباییهای اخلاقی و انسانی و تمدنی تاریخ ایران، به زشتیهای اخلاقی، آفرین گفتند و «آفریننامههای رسانهای»، منتشر کردند.
اما...، این داستان جدید «ناجوانمردی شهری» با همه آسیبها و اذیتهای فراوانش، سبب گشت خون یگانه تمدن ایرانی، دوباره به جوشش اعلای خویش برسد و والامرتبگی فرهنگی و تمدنی تاریخ پرشکوه ایران قوی را، بهنمایش بگذارد.
«والامرتبگی فرهنگی و تمدنی» ایران و ایرانیان، عبارت است از: دور مظلوم، دایره زدن، و از خون مظلوم دفاع کردن و به خانواده مظلوم، نیکی کردن و محبت ورزیدن و همعزا و همنوحه و همصدا و همآواز شدن با آنان است. تشییع جنازه مظلومین دفاع از امنیت شهرها، در هر شهر آنچنان، حیرتانگیز، انجام شد، که در تاریخ معاصر ایران در ردیف حوادث بزرگ و فراموشناشدنی، باید ثبت گردد و از آن، یاد شود. بدین ترتیب، هرگز، نباید به این «تشییعجنازهها ...» بهعنوان یک واکنش اجتماعی سنتی، نگاه کرد و آن را، طبیعی تفسیر نمود. هنگامی که، برای یک شهید جوان و گمنام، بیش از یک صدهزار هموطن، شرکت میکنند؛ یعنی، «والامرتبگی فرهنگی و تمدنی»! یعنی، عزیز دانستن خون مظلوم راه امنیت! یعنی، تجلیل شاهانه، از خونی که برای حفاظت آقایی و سربلندی ایرانزمین، بر خاک خوبان ریخته شد. بنابراین، باید از این تشییع جنازهها، یا «تجلیل شاهانه خون مظلومان امنیت» بهعنوان والامرتبگی فرهنگی و تمدنی پرقدرت تاریخ ایرانزمین، یاد نمود و از آن بهعنوان شاعرانهترین واکنش جمعی ملی، در برابر استراتژیهای خرابکاری و آشوبسازیهای رسانهای دشمنان همیشگی سرزمین سلمان و حافظ و سعدی و فردوسی؛ یاد کرد. باید: خوب نگریست. نگریستنی شاهانه!! اینک: اگر، گل سرخی، در خیابانی تاریک، محاصره شود یا بشکند و زمین بخورد؛ برفراز یک صد هزار دست هموطن و همآواز، به پرواز درخواهد آمد و یک صد هزار نوحه و ترانه، همراهیش، خواهد کرد. و این است، تجلیل شاهانه ...
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد