این مرد ۳۵ساله هم به دلیل نجات دختر چهار سالهای به دل آتش زد اما با وجود تمام تلاشهایش، دخترک جان سپرد و خودش هم با سوختگی بالای ۹۰درصد با مرگ دست و پنجه نرم میکند.
بیمارستان سوختگی شهید محراب یزد، سه روز است میزبان شجاعدلی است که از جانش به خاطر دیگری گذشته. همسر و برادر جلال هم در بیمارستان هستند و ثانیهها را میشمارند تا چشمهایش را بازکند. همسر جلال سه روز است که لب به آب و غذا نزده و برادرش جبار هم در بدحالی، دستکمی از او ندارد. جلال اهل خوزستان اما همسرش میبدی است. آنها یک پسر هفت ساله دارند که از وقتی پدرش در بیمارستان بستری شده، یک لحظه آرام و قرار ندارد و مدام بهانه او را میگیرد. جبار خنفری برادر جلال به جامجم میگوید: «آن روز، برادرم شبکار بود و پس از اینکه کارش تمام شد، به خانه برگشت تا استراحت کند. زن و شوهری همسایه آنها بودند که هر دو شاغل بودند و آن روز هم بعد از اینکه با هم به محل کار خود رفتند، دختر چهارسالهشان در خانه تنها ماند.» اما این شروع یک حادثه غمبار بود.
آنطور که همسر جلال تعریف میکند، روز حادثه، دختر بزرگ این خانواده به مدرسه رفته بود اما نمیدانست مدارس تعطیل است و برگشته بود. او از ساعت ۷و۳۰ دقیقه صبح تا هشت صبح مدام در میزد تا شاید خواهرش در را باز کند. همسر جلال که صدای در زدنهای دختر را شنیده بود، در خانه را باز کرد و به او گفت به خانه آنها بیاید، چون خواهرش خواب است و وقتی بیدار شود، به خانه آنها میآید. دخترک هم قبول کرد. هنوز مدتی نگذشته بود که ولولهای در ساختمان بهپا شد و همه میگفتند خانه یکی از همسایهها آتشگرفته است. خانه همان زن و شوهر شاغل بود. جلال که میدانست دخترک چهارساله در خانه تنهاست و آتش هر لحظه جان او را تهدید میکند، طاقت نیاورد و به خانه آنها رفت. خواهر بزرگتر او هم مدام جیغ میزد و همسر جلال بهسختی او را گرفته بود. جلال در خانه را شکست و وارد شد تا بچه را بیرون بیاورد اما خودش هم دچار سوختگی شد و داد میزد سوختم... سوختم.
برای جلال دعا کنید
برادر جلال ادامه میدهد: «شعلههای آتش به حدی بود که هم برادرم درگیر شد و هم آن دختر کوچولو. درنهایت برادرم که دیگر توانی برایش نمانده بود، بهسختی خودش را از خانه بیرون انداخت. بعد هم اورژانس آمد و آنها را به بیمارستان منتقلکرد اما متاسفانه دختربچه فوت شد. من در خوزستان بودم که همسر برادرم با من تماس گرفت و موضوع را اطلاع داد. به سرعت به سمت یزد حرکت کردم و سپس به بیمارستان آمدم. برادرم زنده است اما وضعیت جسمی او در اثر سوختگی ۹۵ درصدی به شدت بحرانی و ریهاش درگیر است. برادرزادهام دو شب است مدام گریه و زاری میکند و پدرش را میخواهد. همسرش هم وضعیت روحی و جسمی مناسبی ندارد. تازه دو هفته است که مراسم چهلم پدرمان تمام شده و ما دو سال پیش هم برادرمان را از دست دادیم، حالا هم جلال با این وضعیت روی تخت بیمارستان است. نمیدانم چرا درگیر این همه مصیبت میشویم. تنها انتظارمان این است که تا زمانیکه برادرم زنده است، مسئولان هر امکاناتی لازم است در اختیار او قرار دهند. اگر زنده ماند خدا را شاکریم، اگر هم خدا امانتش را پس گرفت که حداقل همسر و فرزندش بعد از این حادثه فراموش نشوند.» هم برادر و هم همسر جلال با بغض و گریه از مردم میخواهند تا برای بهبود شرایط جسمی جلال دعا کنند.
روایت امدادگران از جزئیات حادثه
سیدحسین طباطبایی ندوشن، مدیر روابطعمومی اورژانس یزد در مورد این حادثه به جامجم گفت: «ساعت ۸و۲۷ دقیقه صبح روز سهشنبه بود که شهروندان در تماس با اورژانس ۱۱۵ میبد از وقوع یک فقره آتشسوزی در شهرک شهدا میبد خبر دادند. پس از اعلام خبر، تکنیسینها به محل اعزام و دختربچه چهارساله به بیمارستان امام جعفر صادق(ع) این شهر منتقل اما به دلیل سوختگی مجازی تنفسی و خفگی جان خود را از دست داد.
مصدوم دیگر نیز با شدت سوختگی بالا، سطح هوشیاری پایین و اینتوبهگذاری در بخش ICU سوختگی بیمارستان شهدای محراب یزد بستری است و شرایط جسمی مناسبی ندارد.»
محمدرضا برزگر، از آتشنشانان میبد درباره علت آتشسوزی به جامجم توضیح داد: «با اعلام حادثه، چهار تیم آتشنشانی به محل اعزام شد. در بررسیهای اولیه مشخص شد کودک چهارساله در آشپزخانه مشغول آتشبازی بود که با شعلهورشدن آتش، وحشتزده شده و به اتاق رفت و در را هم از پشت بست. با گسترش آتش، کل ساختمان درگیر و آتش به بیرون نفوذ کرده و در واحد مجاور را هم سوزاند که با اقدام ماموران آتش نشانی، از گسترش هرچه بیشتر آتش جلوگیری شد. عملیات حدود ساعت ۹ و۲۰ دقیقه صبح به اتمام رسید.»
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد