در این میان، رسالت همه آنانی که به عدالت، آزادی و رهایی میاندیشند و به آرمان بزرگ پیامبران ایمان دارند، آن است که از فرهنگ ایستادگی و وارستگی در این تهاجم بیحساب با هر وسیله ممکن صیانت و پاسداری کنند. درخشانترین و فروزانترین ستاره آسمان فرهنگ رهایی، مشعل پرفروغ فرهنگ شهادت است. از سوی دیگر تعداد شهدا در کشور ما کم نیست، شهدایی که با شجاعتشان به ما درسهای بزرگی دادند.
اکنون یک مجموعه انیمیشن با عنوان نامها به کارگردانی رضا میرکریمی که درباره سرداران بزرگ دفاعمقدس است برای نخستین بار پنجشبنه ۱۵دی روی آنتن شبکه دو رفت و قرار است قسمتهای بعدی این انیمیشن روز پنجشنبه هفتههای آینده روانه آنتن این شبکه شود. مجموعه کمیک موشن «نامها» به تهیهکنندگی محمد پیرهادی محصول سازمان سینمایی سوره است که پنجشنبهشبها ساعت ۲۱و۱۵دقیقه راهی آنتن میشود. در اپیزودهای مختلف این انیمیشن که برای اولین بار رونمایی و پخش میشود؛ بازیگران مطرحی همچون پرویز پرستویی، فرهاد اصلانی، امیر جعفری، ریما رامینفر، شبنم مقدمی، افشین هاشمی و دانش اقباشاوی بهعنوان صداپیشه حضور دارند. مجموعه انیمیشن نامها که با فرم کمیکموشن ساخته شده است در چهار اپیزود متفاوت به روایت زندگی چهار قهرمان دفاع مقدس، شهید عباس دوران از فرماندهان نیروی هوایی ایران، شهید مهدی باکری از فرماندهان سپاه پاسداران، شهید مصطفی چمران از فرماندهان ایران در نبرد با عراق و شهید حسن باقری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران میپردازد.
این مجموعه چهار قسمتی با نامهای «مصطفی»، «عباس»، «حسن» و «مهدی» هرکدام در مدت ۳۰ دقیقه، روایتی عاشقانه و واقعی از داستان زندگی این چهار سردار نامدار بزرگ ایران است. در ادامه جزئیاتی درباره این انیمیشن و محور هر قسمت از آن که درباره چهار قهرمان نامدار است، میخوانید.
مجموعه نامها براساس شهدای نامدار (شهید چمران، شهید دوران، شهید باقری و شهید باکری) ساخته شده در حالی که درباره این شهدا قبلا کار مستند داستانی یا مجموعه نمایشی تولید و پخش شده است، با این اوصاف سوره تصمیم گرفت با نگاهی تازه به سمت ساخت زندگی این شهدا در قالب انیمیشن برود. پروژه نامها با هدف ارائه یکتصویر روشن از قهرمانانی که بهدنبال آرمانخواهی بودند از چند سال پیش شکل گرفت تا شخصیتهایی که الزاما چهرههای آشنایی برای مخاطبان امروز نیستنند را به تصویر بکشد. با این پیش فرض که نسل تازه بخش زیادی از این قهرمانان ملی را به شکل کامل نمیشناسد و شناخت دقیقی از این افراد ندارد و عمدتا تصویری که از این افراد ساخته شده، تصویر قهرمانان دست یافتنی نبوده است اما این انیمیشن سعی کرده که با هدف مخاطب نوجوان و جوان روایتهایی تازه از این شهدا را به تصویر بکشد.
راوی هر قصه، شهدا هستند
این روایتها تعلق خاطر این شهدا به وطن، مردم، رسالت و مسئولیتی را که بر دوششان بوده و بابتش به جنگ رفتند و از جانشان گذشتند به این نسل نشان میدهد؛ نسلی که شناخت خیلی دقیقی از این شهدا ندارد و الزاما چیزی جز نام آنان نشنیدند. اما چطور شد قالب انیمیشن رابرای این کار برگزیدنددر حالی که تا امروز بیشتر آثاری که برای شهدا ساخته شده به سمت فرمت مستند داستانی و نمایشی میروند. گفته میشود از زمانی که این پروژه در سازمان سینمایی سوره از اوایل دهه۹۰ شکل گرفت، هدف این بود که از دیدگاه رسمی در مورد شهدا دور شوند و به روحیات خود شهید، لحن صمیمانه، عاطفی و تراژدیک از زندگی شهید نزدیک شوند. به همین دلیل چون اساسا هدف فاصله گرفتن از دیدگاه رسمی بوده و مخاطب اصلیاش هم نوجوانان بودند، قالب کمیکموشن برای این کار انتخاب شده، چون خود این هم مدیوم قصهگوی صمیمانهای برای نسل نوجوان و جوان است که میشود در آن از ادبیات رسمی فاصله گرفت و قصه را از زبان شهدا روایت کرد و در هر چهار کار راوی، خود شهید است که قصهاش را جلو میبرد و از زبانش قصه شنیده میشود. اینکه چه شد سراغ این چهار شهید رفتند هم خود قصهای دارد. از زمانی که پروژه شکل گرفت هدف آن، پرداختن به این چهار شهید نبود و اسامی شهدای بیشتری مثل سرداران، فرماندهان و قهرمان نامدار دفاعمقدس بودند که اسمشان را با نام اتوبانها و بزرگراهها میشناسیم؛ کسانی مثل شهید همت، صیاد شیرازی، خرازی، شیرودی و دیگرانی هم در این فهرست بودند و هرکدام در زندگیشان یک ویژگی بارز داشتند؛ یعنی ممکن است کسی از شرایط تحصیلی در آمریکا دست کشیده باشد یا دورههای تخصصی آموزش خلبانی و هوانوردی دیده باشد یا کسی باشد که از زندگی خود دست کشیده باشد. هرکدام یک ویژگی بارز داشتند و براساس این ویژگی بارز انتخاب شدند که تصویر دقیقتری از شهدای جنگ ما باشند اما چون فرآیند تولید این کار با کسانی که با رضا میرکریمی همراه بودند طی دورههای مختلف با تغییر مدیریتهایی که اتفاق افتاد قدری طولانی شد، این پروژه در نهایت این چنین کلید خورد و در سالهای ۹۸ - ۹۷ به جمعبندی رسید و از آن زمان فرصت تولید باقی این پروژهها دست نداد و میرکریمی فرصت نکرد که ادامه دهد، ولی آن زمان به دنبال فرصت پخش سینمایی کار بود که به خاطر جنس مدیوم کار و زمانی که هر کدام دارد چندان امکان نمایش سینماییاش فراهم نشد تا اینکه بالاخره تصمیم گرفته شد اینها در قالب تلویزیون به مرحله انتشار و عرضه عمومی برسند.
برش زندگی شهدا
این روزها که سریسازی باب شده است. این پرسش مطرح میشود که قرار است زندگی دیگر شهدا هم به تصویر کشیده شود یا خیر؟به نظر میرسد اراده کلی از این بابت که سراغ پرداخت این قهرمانان برای نوجوانان در قالب روایتهای غیررسمی و در قالب کمیکموشن انیمیشن بروند وجود دارد؛ اما این که همین پروژه را با میرکریمی بخواهند ادامه دهند یا خیر هنوز مشخص نیست. به گفته دستاندرکاران، یکی از هدفهایشان این است که بتوانند تصویر غیررسمی برای نسل جدید از شهدا در قالب پویانمایی و انیمیشن ارائه دهند. زمان هر انیمیشن ۳۰ دقیقه است و زندگی شهدا چه به لحاظ شخصیتی و چه به لحاظ فرماندهی در جنگ پر از ناگفتههاست.مهمترین مسألهای که در خط روایی همه این قصهها وجود دارد این است که از جوانی و نوجوانی این افراد آغاز میشود که شروع تحصیل و حضور اجتماعیشان است و از میانه به زندگی شهید وارد شده و ابعاد زندگی شهید به تصویر کشیده میشود و در پایان کار شهادت این افراد به نمایش درمیآید. در مجموع قصه برشی از زندگی اینهاست با این خط روایی و هدفش این است تا نشان دهد همه شخصیتها چگونه و در چه فرآیندی تصمیم گرفتند از تعلقاتشان بگذرند و در مسئولیتی که بر دوششان بوده به سمت آرمانخواهیشان حرکت کنند. در عین حال به این بپردازند که فرآیند زندگی شخصیشان در موقعیت جنگ که در آن قرار گرفتند به عنوان یک فرمانده یا یک مبارز آرمانگرا چگونه بود.
انتخاب لحن صمیمانه
آنطور که ما در گفتوگو با عوامل این پروژه شنیدهایم چیزی که مخاطب از آنها میبیند، برشی از زندگی شخصیشان از زبان خودشان است و یک حوزه شخصی از بیوگرافی این شهداست که شامل تحصیل یا زندگی اجتماعیشان میشود. اگر قرار بودبه همه ابعاد زندگی و تمام نقاط کلیدی در تصمیمگیری زندگیشان بپردازند قطعا زمان بیشتری نیاز داشت ولی چون اساسا مدیوم موشنکمیک، مدیومی است که بین ۱۰ دقیقه تا ۳۰ دقیقه تعریف میشود و اساسا به زندگی و معرفی بیوگرافی افراد گریزی میزند، لحن این مجموعه صمیمانه است که باعث میشود مخاطب با بخشی از زندگی و بعدی از شخصیت آن افراد نزدیکی برقرار میکند. تعدادی از بازیگران چهره زندگی این شهدا را روایت میکنند. البته این کار به صداپیشگی محدود نمیشود و این افراد بازی دارند و در قصه رفت و آمد میکنند. بین مونولوگهایی که آن فرد شخصیت خود را توصیف میکند و موقعیتهایی که به واسطه تصویرسازی اتفاق میافتد در رفت و آمد هستند. مثلا در قصه شهید عباس دوران با امیر جعفری و ریما رامینفر رو بهرو خواهیم بود که شخصیت زن و شوهری هستند که در موقعیتهای مختلف مثل ازدواج، تصمیمگیری برای رفتن به جبهه یا دلکندن از تحصیل و آموزش هوایی و ورود پیدا کردن به عملیاتهای نظامی در ایران با یکدیگر جر و بحث میکنند، تصمیم میگیرند، مشارکت میکنند و در جاهایی به بازیهای دوطرفه یا حتی سهطرفه تبدیل میشود و شخصیتهای فرعی هم به عنوان فرمانده، نیرو و سرباز در قصه هستند. در واقع بین هر پرده مختلف از نمایش مونولوگهای آن فرد را میشنویم که چه شد این تصمیم را گرفت یا به موقعیت بعدی رفت و توصیف صحنههایی که دارد. در واقع هم زبان بازی آن افراد و هم زبان روایتشان را شاهد خواهیم بود.
پرستویی در نقش چمران و اصلانی در نقش باکری
درباره شباهت این مجموعه انیمیشن با فیلم انیمیشنی تهران ۱۵۰۰ به خاطر حضور چهرهها نقلهایی مطرح میشود. بیراه هم نیست؛ چراکه برخی عوامل «نامها» هم به این نکته اذعان دارند. در سالهای اخیر هم شاهد بودیم بازیگران به عنوان صداپیشه در بعضی آثار ایفای نقش کردند. در این مجموعه که یک قسمت از آن پخش شده پرویز پرستویی نقش شهید چمران، فرهاد اصلانی نقش مهدی باکری، ریما رامین فر و امیر جعفری شخصیتهای عباس دوران و همسرش را بازی میکنند و شبنم مقدمی و افشین هاشمی هم ایفاگر نقش حسن باقری و همسرش هستند. دانش اقباشاوی هم یکی از شخصیتهای فرعی در قصه شهید چمران است. درباره چرایی انتخاب این بازیگران پرسشهایی مطرح میشود. ماجرا از این قرار است که پروژه «نامها» اوایل دهه ۹۰ به عنوان یک دغدغه شخصی از سوی رضامیرکریمی برای روایت و توصیف قهرمانان ملی با زبان ملی و با زبان غیررسمی طرح شد.چون دغدغهاش را داشت به این موضوع ورود کرد و برایش مهم بوده که حتما پیچیدگیها، شخصیتهای والا و چندوجهی شهدا را نشان دهد و در عین حال آنان را شخصیتهای دستیافتنی تصویر کند. همچنین قصههای صمیمانه برای مخاطبان نوجوان تهیه کند. با این نگاه سراغ چنین راههای تاثیرگذاری رفته است. از این زاویه اگر دهه ۹۰ سینمای ایران را در نظر بگیرید افراد منتخب چهرههای تاثیرگذاری هستند که برای مخاطب نوجوان آشناست و میتواند آنها را به عنوان شخصیتهای مرتبط با قصه بپذیرد. به عنوان نمونه از شخصیت واقعی زن و شوهری امیر جعفری و ریما رامینفر برای باورپذیری قصه شهید دوران استفاده یا پرویز پرستویی به عنوان شخصیت شهید چمران انتخاب شد که نقشهای ماندگار این گونه در سینمای ایران بازی کرده است. قصه اول، داستان شهید چمران است که با عنوان اپیزود مصطفی نامگذاری شده. اپیزود عباس مربوط به عباس دوران است. مهدی باکری هم میشود اپیزود مهدی و اپیزود حسن باقری هم به نام حسن پخش خواهد شد. اگر با کارهای رضا میرکریمی آشنا باشید میدانید که تاکنون اثری با این سبک نساخته است. اما نباید فراموش کرد که انیمیشن یک بخش فیلمنامه، قصه و شخصیتپردازی دارد و یک بخش هم تکنیک پیادهسازی انیمیشن است. امیر مهران به عنوان دستیار میرکریمی حضور داشت و بخش انیمیشنی ماجرا بر عهده او بود؛ ولی شکلگیری ایده پروژه، طراحی قصه ها،کارگردانی و دیگر مسائل با رضا میرکریمی بوده است . روانبخش صادقی هم که از کارگردانان فعال حوزه انیمیشن است به عنوان تیم طراحی کاراکترها در کنار مهران در پروژه حاضر بود.
قصههایی با زبان تازه
مجموعه انیمیشن نامها به صورت هفتگی روی آنتن شبکه دو سیما میرود. این در حالی است که در سالهای اخیر کمتر شاهد پخش هفتگی آثار هستیم و بیشتر مجموعهها روزانه روی آنتن میروند. احتمالا تلاش شده با نمایش به صورت هفتگی فرصت بیشتری برای پرداختن به این قصهها و هر کدام از این روایتها ایجادشود. پس به واسطه زمان کار و تعداد محدود قسمتها انتخاب مناسبی به نظر میرسد. این مجموعه پخشهای استانی هم دارد. همچنین پخش پلتفرمها و فضای مجازی فرصت تماشای این اثر را برای تعداد بیشتری از مخاطبان مخصوصا نوجوانان فراهم ساخته است. به لحاظ روایی و قصهگویی هم باید گفت با وجود اینکه هر چهار قسمت به اسم شخصیتهای معروفی نامگذاری شدند و قصههایی را روایت میکنند که شاید زیاد دربارهشان شنیده باشیم اما مخاطب با فضایی نو، ادبیاتی شیرین و زبان و لحن شنیدنی روبهرو میشود که تاثیر قلم و کارگردانی رضا میرکریمی به عنوان یکی از کارگردانان شناخته شده و موفق سینما در آن کاملا مشهود است.
اینجا وطن من است
«دلم سرود میخواهد؛ پر از شور، شعر و موسیقی... دلم رقص میخواهد؛ همین بالای آسمان، بالای دماوند، قلب ضحاک همیشه دربند... اینجا «وطن من» است، انگار زمان از لحظه رفتنم متوقف شده بود.» این خلاصهای از پرده نخست مجموعه انیمیشن «نامها» است که پنجشنبه شب تحت عنوان «مصطفی» روی آنتن رفت. این قسمت زندگی شهید مصطفی چمران با صدای پرویز پرستویی به دور از روایتهای کلیشهای رسمی و از زبان شهید مصطفی چمران مبارز آرمانخواه، برشهایی از زندگی شخصی و پر فراز و نشیب این قهرمان ملی را از زمان تحصیل وی در آمریکا تا دوران فعالیت اجتماعی او در کشور لبنان و در نهایت لحظه شهادت این بزرگمرد نامدار را به تصویر کشید. علاوه بر پرویز پرستویی، دانش اقباشاوی، رعنا ابراهیم، سوده شرحی، مهرداد معمارزاده، سعید شریف، فریبا فصیحی، یاسمین حاجناصر، آزاده اکبری و سارا اژدهفر نیز در این اپیزود به عنوان صداپیشه حضور دارند.
پرواز یک نامدار
انیمیشن نامها که به تازگی راهی آنتن شده است در دومین اپیزود خودکه پنجشنبه آینده پخش میشود روایتی از زندگی شهید عباس دوران را ارائه میدهد. دوران، یکی از دو چهره اصلی ویرانگر نیروی دریایی بعث عراق است که در دوران جنگ۱۲۰ماموریت موفق انجام داده است. این قسمت از کمیکموشن «نامها» با اصابت موشک به هواپیمای دوران آغاز میشود و سپس به روایتهایی از دوران کودکی، گذراندن دوره خلبانی، عملیاتهای نظامی متعدد و...میپردازد. عباس دوران ۲۰مهر۱۳۲۹ در شیراز متولد شد و ۳۰تیر۱۳۶۱ در بغداد به شهادت رسید. وی سرهنگ جنگنده مکدانل داگلاس اف-۴ فانتوم ۲نیروی هوایی ایران بود که در ماههای آغازین جنگ ایران و عراق نقش مهمی در بمباران اهداف دشمن عراقی ایفا کرد.
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد