کتاب منم یه مادرم شامل روایتهایی از سبک تربیتی والدین شهدا به قلم جمعی از نویسندگان، به کوشش «خانه همبازی» توسط انتشارات راهیار منتشر شدهاست. اینکتاب، دفتر اول از مجموعه کتابهای روایت سبک تربیتی والدین شهدا، براساس روایتهایی از والدین دانشمند شهید مصطفی احمدیروشن، شهید مدافع امنیت محمدحسین حدادیان و شهید مدافعحرم محمد مسرور و به کوشش مجموعه خانه همبازی تهیه شده است.
نقش مهم مادر در تربیت فرزند
مرضیه حیدری درباره اصلیترین انگیزه تیم نویسندگان و مجموعه خود برای خلق این اثر و اینکه چرا ما باید بیشتر به نقش مادر در تربیت فرزند بپردازیم، گفت: خلق اثر منتسب به من نیست. چون این کار، یک کار گروهی بوده است. انگیزه اصلی در پیدایش این کتاب، رفع یک خلأ بود که در آثار شهدا زیاد دیده میشود؛ این که ما بهعنوان مطالعهکننده متوجه نمیشویم که در روند زندگی دقیقا چه چیزی در شکلگیری شخصیت شهید مؤثر بوده است. بیشتر کتب روایت بود. ما تعمدا یکسری سؤال مطرح کردیم که در پاسخ آنها به مسائل تربیتی رسیدیم. درواقع قصد ما از نوشتن کتاب خواندهشدن آن برای تربیت مادران بود. یعنی ایجاد یک کتاب تربیتی با معرفی الگو در قالب داستان و الگوهایی که محققشده هستند.
رمزگشایی از سبک زندگی شهدا
مشاور علمی کتاب منم یه مادرم درباره چگونگی انتخاب نویسندگان اثر گفت: اولین نکته در انتخاب نویسنده، همافق بودن دید آنها نسبت به موضوع بود و همچنین نویسنده هم مثل ما، بحث تربیتی برایش بیشتر از بحث ادبی پررنگ باشد و آن را مد نظر بگیرد. دیگر اینکه نویسندهها نسبت به شهدا یک مطالعه و شناخت قبلی داشته باشند. برای ما برهه زمانی متفاوت مهم بود. مثلا شهید احمدیروشن متولد سال ۱۳۵۸ و شهید محمدحسین حدادیان متولد ۱۳۷۴ بودند. ما تعمد داشتیم شهدایی را انتخاب کنیم که در دهههای متفاوتی متولد شده باشند و حتی فضا و بستری شهادتشان هم مشابه هم نباشد. مثلا شهید احمدیروشن، دانشمند انرژی هستهای بود. وی روبهروی دشمن نجنگید. در واقع ما با این مثال میخواهیم بگوییم که شهادت مزدی است برای فردی که شهادتگونه زندگی کرده است. درواقع هدف ما در این اثر رمزگشایی از سبک زندگی شهدا بود. ضمن اینکه متفاوتبودن بسترهای سبکزندگی برای ما مهم بود.
مادرها گامبهگام با فرزندشان بالغ میشوند
حیدری درباره بیان سبک زندگی و تأثیر نقش والدین دوستان نزدیک به شهدا در اثر گفت: زبان کتاب از زبان مادرهاست، چون مادری کلاس تربیتی حساب میشود. خود مادرشدن آغاز تربیتشدن مادر است. مادرها گامبهگام با فرزندشان رشد میکنند و بهنوعی بالغ میشوند. بهعنوانمثال مادر شهید احمدیروشن، مادری بود که نقش مدیریتی داشت. ایشان برای اینکه فرزندش کاری را انجام ندهد، با اعضای فامیل هماهنگ میشد و با کمک آنها فضا و موقعیت را مدیریت میکرد. یکی از مواردی که من تأکید داشتم این بود که نویسندهها در مصاحبهها و تدوین اثر به رابطه والدین با هم نیز توجه کنند، چون هیچچیز به اندازه ارتباط سالم بین والدین در رشد فرزند مؤثر نیست و ما سعی کردیم به این مورد در اثر توجه کنیم و در قصههایمان، مصداقهای مختلف بیاوریم. در مصاحبه با مادر شهدا گویی غمی از ابتدای کار وجود دارد. حتی خیلی وقتها اول مصاحبه غمناکتر از آخر آن است. مثلا در آخر مصاحبه با خانم تاجیک (مادر شهید محمدحسین حدادیان) ما با یک بهجت و شادی از طرف وی روبهرو هستیم. درواقع مادران شهدا خودشان را زینبوار مکلف میدانند که زندگی شهدا را برای دیگران تعریف کنند.
وجه مشخصه در تربیت فرزندان
سمیه عظیمیستوده درباره محاسن کتاب منم یه مادرم گفت: یکی از نکات خوب کتاب اشتراکگذاری یکسری از مطالب توسط نویسندگان اثر است. این اشتراکگذاری یک نکته خوب به مخاطب میدهد و آن این است که ما وجه مشخصهای در تربیت فرزندان در همه خانوادهها با سبکهای زندگی مختلف داریم. این اشتراک، کار نویسنده نبوده، بلکه در سطح تربیتی خانواده وجود داشت. مثلا تعهد در خوردن مال حلال در همه خانوادههای شهدا وجود دارد. ما در این اثر با سه خانواده در سه سرزمین و فرهنگ و آداب و رسوم متفاوت روبهرو هستیم. حال این اشتراکات در باب سبک تربیتی، یک کلیدواژهای به دست من مخاطب میدهد که خارج از اقتضائات زمان نیست. بهعنوانمثال کسب مال حلال مربوط به همه دورههاست. در موارد دیگر مثل درک سختیهای زندگی توسط فرزند که پدر و مادر باید او را در حد توان و صلاحدید شرایط در سختیهای زندگی دخیل کنند.
حداقل زندگینامه بخوانید!
منتقد حوزه تاریخ شفاهی درباره تعمدی بودن انتخاب شهدا در گروههای سنی مختلف گفت: من در همه برنامههایم توصیه میکنم که اگر کتاب نمیخوانید، حداقل زندگینامه بخوانید. به خاطر اینکه وقتی من نوعی زندگینامه میخوانم، میتوانم خودم را جای افراد مختلفی که در آن زندگینامه هستند بگذارم و با دقت در سبک زندگی آنها، درصد آزمون و خطای خودم را پایین بیاورم. درواقع با خواندن زندگینامه، تجربه زیستی خودمان را بالا میبردیم. تفاوت زندگینامه معمولی با زندگینامه شهدا این است که شهدا از یک مسیری رفتند که به بالاترین جایگاه رسیدند. به تعبیر شهید آوینی به نقطه معراج رسیدند. من با خواندن زندگینامه شهدا قرار است که پایم را بگذارم جای پای شهدا. یعنی من با خواندن زندگینامه شهدا میتوانم خطا را از زندگیام حذف کنم. درواقع در این اثر، نویسندگان سه انسان کامل به مخاطب نشان دادند که همعصر من هستند. پس من بهعنوان مادر میفهمم که میتوانم طوری زندگی کنم که سرنوشت خیلی خوبی برای فرزندم رقم بخورد. این اثر برای افرادی در سمت پدر و مادر و جوانی که تازه ازدواج کرده و میخواهد فرزنددار شود مفید است. حالا پدر و مادر وظیفه داریم کتاب را بخوانیم و برای نوجوان خودمان ترسیم کنیم. یا سبک زندگی شهدا را در زندگی خودم پیاده کنیم تا فرزند من غیرمستقیم با سبک زندگی شهدا آشنا شود.
کتاب، یکدست نیست
عظیمیستوده درباره معایب کتاب و آنکه در کتاب منم یه مادرم با دوپارگی آشکار مواجهیم نیز گفت: در وقت خواندن کتاب با یک دوپارگی آشکار مواجه هستیم. کتاب یکدست نیست. مثلا در روایت خانم تاجیک (مادر شهید حدادیان) همه فعلها مضارع است و مخاطب نمیتواند با روایت ارتباط برقرار کند. زیرا نمیشود که روایت، هم در زمان بارداری مضارع باشد و هم در زمان شهادت شهید؟! کار مستند و نریشن نیست. خاصه وقتی که من بهعنوان راوی دارم صحبت میکنم. اگر بهعنوان دانای کل صحبت میکردم و مثلا میگفتم: «محمدحسین این را گفت» ایرادی نمیتوانستیم بگیریم. نکته دیگر اینکه در روایت شهید احمدیروشن و شهید حدادیان، کتاب فصل میخورد؛ یعنی جدا میشود اما در روایت شهید معصومی این اتفاق نمیافتد. نوشتهها پشتسرهم هستند و این سبب سردرگمی خواننده و مخاطب کتاب میشود.
منبع: ضمیمه قفسه کتاب روزنامه جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد