این روزها که برنامههای مختلفی در حوزه استعدادیابی برگزار میشود، میتوان به برنامه همآهنگ شبکه نسیم اشاره کرد که پیشتولیدی طولانی داشتهاست؛ یعنی چیزی در حدود یک سال و نیم.
به بهانه روز جهانی بازیگری و پخش برنامه همآهنگ،با عضو هیأت انتخاب این برنامه و بازیگر کشورمان، امیریل ارجمند به گفتوگو نشستهایم. اصلا فکر نکنید که او در سایه نام پدر مانده باشد؛ نه، خودش کلی حرف شنیدنی برای ما داشت.
در دوران جنگ میشد نوجوانی کرد؟
در آن زمان و برای دوره جنگ مردم و همه متحد بودند. به نظرم آن دوران و دهه ۶۰ یک دهه ویژهای بود و خوش به حال کسانی که آن مقطع از ما بزرگتر بودند. یک اتفاق ویژهای در حال رخ دادن بود؛ اتفاقی که به خاطر بیتوجهی بزرگترها کمرنگ و کمرنگتر شد تا به کل فراموش شود.
با توجه به صحبتهای شما، دهه ۶۰ نسل سوخته نیستند؟
چینیها یک ضربالمثل معروفی دارند و میگویند، اگر کسی را میخواهی نفرین کنی، باید بگویی که باید در نسل جنگ و انقلاب به دنیا قدم بگذاری. به هرحال آن آدمها درگیر این بودند که یک هویت را بازسازی کنند و نوجوانها یادشان نمیآید چراکه همه چیز کوپنی بود.یک قالب کره که همین الان میتوانید از مغازه به راحتی خرید کنید در آن زمان خیلی کم بود و باید صفهای طولانی را تجربه میکردید. فقط کره نبود، هرچیزی سهمیهای بود اما هیچکس اعتراضی نمیکرد؛ چراکه همه یکدل و متحد بودند تا یک اتفاق ویژهای را رقم بزنند.
تا حالا شده بود داخل مدرسه و دوران راهنمایی و دبیرستان، به خاطر خانواده، شما را تحویل بگیرند؟
برای اولین بار میخواهم اینجا اعتراف کنم دوران نوجوانی زمان عجیب و جذاب است. به نظرم آدم تا میتواند باید زندگی کند. من هم در همان دوران نوجوانی همیشه سعی میکردم خودم را معرفی نکنم اما خب....بله، در یک زمانی یک بار مجبور شدم به دیگران بگویم.
سرود یا یک موسیقی که به آن فکر کنید و همیشه در ذهنتان وجود دارد و زمزمهاش میکنید، چیست؟
اگر بخواهم به یک سرود فکر کنم، همان نوای همیشگی «ایایران،ای مرز پرگهر» است.
به عنوان کسی که در برنامه همآهنگ داور هستید، سرود در نسل جدید چطور پیش میرود؟
ما در کشورمان اتفاقات ناب زیادی داریم که به آن بیتوجه هستیم. شاید بعضی اتفاقها و مشکلاتی که امروزه در حال رخ دادن است، مربوط به این میشود که به آن اتفاقات ناب بیتوجه هستیم. ما خودمان قابلیت اتفاقات و رخدادهای خوب را داریم اما گاهی وقتها به آنها بیتوجه هستیم و از صورتمسأله غافل میشویم. گاهی وقتها بعضی از افراد میآیند با برگزاری بعضی رویدادها در پایتخت و برخی جشنوارهها به این مسائل توجه میکنند اما آن چیزی که باید اشاره کنم این است که ما در این برنامه محدود به چند گروه و شهر نیستیم. ما به استانها و شهرهای مختلف سر زدیم و آنجا را رصد کردیم. خیلی وقتها بهترین بازیکنان فوتبال از دل زمین خاکی کشف میشوند و ما نیز دقیقا سعی کردیم همین کار را انجام بدهیم. هادی ساعی نمونه بارز صحبتهای من است که او هماکنون دارای چند مدال المپیک جهانی است. خیلیها در این کشور حضور دارند که در مکانهای دور زندگی سختی را تجربه میکنند اما در عین حال باید به آنها توجهی ویژه کرد؛ چرا که ممکن است سوخت شوند، زمینه آن فرقی نمیکند که پزشکی، سیاسی، اجتماعی، ورزشی، هنر و سرود و... باشد. باید کنار هم جمع شویم تا آنها را پیدا کنیم. سرود نیز برای من همین جریان را دارد،یک اتفاق فرهنگی و جریانساز است.
در برنامه همآهنگ آیا داوری سختگیر هستید؟چه ملاکهایی برای تایید سرود دارید؟
ما در مرحله اول سختگیریهای زیادی انجام دادهایم و غربالگریهای فراوانی شکل گرفته، من به همراه همکارانم تلاش کردهایم، سرکار خانم فلورا سام،دوست و هنرمند عزیزم اشکان کمانگری و عباس غزالی عزیز کارهای زیادی کردیم.اما در مرحلههای جدید و تقریبا نیمهنهایی، سختگیریهایم را کم کردهام و به نسبت پیشرفتشان بهانها رای میدهم. زمانی که کیفیت اجرایی که از قبل دیدهام تغییر میکند، بنابراین من هم امتیاز میدهم و نگاه مثبت دارم به کسانی که به گروه خود پیشرفت را هدیه میدهند.
برنامههای متنوعی درباره سرود ساخته شده است، وجه تمایز این برنامه در چیست؟
بچهها و کلا نوجوانها بذر هستند،ابزار نیستند. ما ابزار را باید در اختیار داشتهباشیم تا بتوانیم یک بذر را رشد بدهیم. اگر این بذرها را رشد بدهیم، همان اتفاق خوب رخ میدهد. نباید به بذر، نگاهی ابزاری داشتهباشیم و باید به آنها کمک کنیم تا رشد بیشتری داشتهباشند تا یک روز خودشان سایهبان شوند. این بذرها وقتی رشد کنند، ایران ما رشد میکند.زمانی که ما خسته میشویم میتوانیم زیر یک درخت بلند استراحت کنیم و نفسی بکشیم. این باعث میشود کشور ما نفس تازه کند. از همین الان باید دست به کار شویم. ما در این برنامه سعی میکنیم به افراد مستعد کمک ویژه کنیم.
طی این مدت، گروه یا کسی را دیده اید که شما را شگفتزده کند و از مناطق محروم آمده باشد؟
بله، گروهی متشکل از دختر خانمهای روستایی که از چند روستا کنار یکدیگر جمع شده اند تا در این برنامه شرکت کنند. روستا و مکانهایی که حتی میتوانم بگویم دسترسی به آنجا حتی با ماشین هم ممکن نیست. به خیلی از مکانها باید پیاده یا با اسب و قاطر رفت. همه این اعضای گروه توسط یک یا دو نفر جمع شده و یک اتفاق ناب را رقم زدهاند. حتی بعضی از این دختران پدرانشان در زندان هستند و به وسیله این گروه سرود، یک اتفاق فرهنگی و حال خوب در جریان است. خود من در این مکان و برنامه درسهای زیادی گرفتم.
آنهایی که از مناطق محروم آمدهاند آیا بهتر از شهریها و پایتختنشینان کار میکنند؟
زمانی که آدم یک کاری را با نهایت سختی انجام میدهد، قدر کار خود را میداند،اما وقتی یک مسیر سخت را برای بعضی از افراد سهل و آسان کنی، ممکن است آن فرد نتواند خود را نشان بدهد و در راهش موفق شود و به سعادت برسد و حتی شاید نتواند درکی از آفرینش و خلاقیت داشتهباشد. به نظرم باید دود چراغ خورد مخصوصا در هنر. آدمهایی که درد میکشند درخشان میشوند، جملهای معروف وجود دارد که میگوید دردی که من را نکشد، قطعا من را قویتر میکند
نوجوانهای موفق چه ویژگیهایی باید داشتهباشند؟
باید درس بخوانند و به تحصیل اهمیت زیادی بدهند. من به سفارش پدرم به جایی نرسیدم چون نکرد. من ناچار شدم درس بخوانم، اول مهندسی مکانیک و بعد نمایش خواندم. من شاگرد اول کارشناسی ارشد کارگردانی کل کشور شدم. درس خواندم. باید آدمهای متخصص کنار نوجوانهای موفق باشد، باید انسانهای کار بلد همراهشان باشد. آنها خودشان باید کتاب بخوانند و مطالعه زیادی داشتهباشند و عمق بسیاری در مطالعه پیدا کنند. باید تاریخ بخوانند و خواندن تاریخ کشورمان خیلی مهم و جذاب است. یکهنرمند یا یک مجری باید تا میتواند عمق خود را بیشتر کند،حال این عمق میتواند با مطالعه زیاد شود یا با تجربه و شنیدن.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد