بدیهیات اقتباس در دنیای تصویر!

متن برای هر اثر تصویری، یک عنصر جداناپذیر است. هر اندازه متن نمایشی، بر بنیان قوی‌تری استوار شده باشد، می‌توان آن اثر را یک محصول قابل اتکا برای نمایش دادن و تماشاکردن، دانست.
کد خبر: ۱۴۰۷۴۶۶
نویسنده حسین سلطان‌ محمدی - منتقد

نوشتار که از حوزه ادبیات می‌آید، در آثار نمایشی با تخصصی آکادمیک همچون ادبیات نمایشی همراه شده است.

ادبیاتی که خود، از محصولات نوشتاری چاپ شده، بهره گرفته، پرورده شده و برای تبدیل به یک اثر تصویری، دراختیار تیم تولید قرار داده شده است. در دنیای امروز، به‌خصوص در جهان تصویری غیرایرانی و عمدتا غربی، بهره گرفتن از یک متن کاملا استوار بر اصول ادبی، یک امر مرسوم است.

در بسیاری از آثار سینمایی و البته در عمده آثار تلویزیونی، دیده‌ایم که based on the novel… در تیتراژ آغازین وجود دارد. یا خوانده‌ایم که در بسیاری از رویدادهای حادثه‌ای و سیاسی و مانند آن، بی‌درنگ نویسندگانی متکی بر اطلاعات و داده‌های موثق، کتاب نوشته و خیلی زود در چرخه‌ای هماهنگ، اثر برای تبدیل به محصولی نمایشی دستمایه قرار گرفته و امتیازش خریداری می‌شود.

در ایران خودمان، در محصولات سینمایی، تعداد آثار اقتباسی، کم است و حتی نتوانسته‌ایم یک جایزه در جشنواره فجر به صورت روتین به فیلمنامه اقتباسی، اختصاص دهیم. در آثار تلویزیونی هم این روال، که باید رایج‌تر باشد، کم دیده شده است. البته در محصولات تلویزیونی تاریخی، در انتهای تیتراژ پایانی، تعداد قابل‌توجهی اثر مکتوب که دستمایه تحقیق و نگارش متن مجموعه قرار گرفته، آمده است اما در روال عادی، چنین نیست. این نقصان شاید به فضای ادبیات ما بر می‌گردد که نسبت به رویدادها، واکنش همزمان ندارند.

در جامعه ما، خرید امتیاز اثر مکتوب برای اقتباس و تولید یک اثر نمایشی، ساده نیست. گاهی معنای اقتباس، نزد صاحب اثر مکتوب، با نگارندگان متن نمایشی، یکسان نیست و صاحب اثر می‌اندیشد که نباید تغییری، برای انطباق با شرایط تولید اثر نمایشی، در متن وی رخ دهد و اگر چنین شود، بی‌درنگ در رسانه‌ها، نکات معترضه‌ای را مطرح می‌کند.

در صورتی که باید این چرخه را از سوی دیگری هم در نظر داشت که با نمایش مجموعه یا فیلم تصویری، صاحب اثر مکتوب، به رونق و تجدید چاپ اثر خود برسد و از آن سوی ماجرا، بهره اقتصادی و همچنین آشنایی مخاطبان بیشتر با قلم نویسنده متن اولیه حاصل شود.

این روند، علاوه بر مخاطبان امروزی که بیشتر بر تجربه بینایی و دیدن تصویر اتکا دارند، باید بتواند حوزه ادبیات را هم تقویت کند. یعنی صاحب امتیاز نشر ادبی اثر، کتاب را بیشتر در جامعه توزیع کند. ما گاهی به‌خصوص در حوزه سینما، دیده‌ایم که فیلمی به نمایش در می‌آید و پیاپی اعلام می‌شود که از فلان کتاب اقتباس شده ولی وقتی به بازار نشر مراجعه می‌کنیم آن کتاب موجود نیست و آخرین چاپ اثر هم مربوط به سال‌های نه‌چندان نزدیک است.

در چنین حالتی، مخاطب نمی‌تواند تشخیص دهد که چه بخشی از کار، خوب اقتباس شده، چه بخشی عینا استفاده و چه بخشی تغییر کرده است و اصولا نمی‌توان تطبیق یا تشخیصی میان قدرت متن ادبی و متن تصویری داد.

این روزها، تولید چند مجموعه بر مبنای اقتباس از اثری ادبی، در جریان است. قضاوت درباره قوت و قدرت بنیان ادبیات نمایشی یا ادبیات دراماتیک آن و فیلمنامه برگرفته از متن نخستین، بعد از نمایش مجموعه، صورت خواهد گرفت. اما توصیه می‌کنم که برای ترویج امر اقتباس در تولید این مجموعه‌ها، حتما بخش ادبی اولیه، به نحوی مقتضی همزمان با نمایش مجموعه، در اختیار مخاطبان قرار گیرد و به این ترتیب، هم قدرت تطبیق و تشخیص را افزایش داده‌ایم و هم کتاب و نوشته اولیه را معرفی کرده‌ایم و امر کتابخوانی را پی گرفته‌ایم و هم دیگر نویسندگان و ناشران را به‌صرافت ورود قوی و به‌موقع به این حوزه بیندازیم که کتاب بر مبنایی نوشته و منتشر شود که بتواند اثر تصویری را قوام بیشتری بخشد. البته اگر مقاومت مرسوم از سوی صاحبان متن ادبی و اصرار فیلمنامه‌نویسان بر تغییر بسیار در متن اولیه، شکسته شود و این مسیر، به صورت یک مسیر هموار برای هر دو حوزه ادبی و نمایشی آماده شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها