کتاب و کتابخوانی از این بابت با نوزایی ایران و نهضت ساختن ایران بر اساس شالوده تفقه و آگاهی اسلامی و پیکره زنده تخصصی در وجوه گوناگون هستی اجتماعی مرتبط است.
بدون علم بومی، بدون دانش تحت نگاه و تفسیر اسلامی، انقلاب اسلامی به آرمان استقلال و آزادی از قید سلطه و عدالت و پیشرفت دست نمییابد. با جهل و نگاه بوروکراتیک، آفاق عظیم انقلاب فتحشدنی نیست.
کتابها، باید تجلی کار سترگ و پژوهشکردن و ارائه راهحل در ارتباط با پرسشهای جدی ما باشد، چه در قلمر و فلسفه سیاست و فلسفه حکمرانی، چه اقتصاد عدالتمحور و پیشرو، چه تحول تکنولوژیک یا جامعهشناسی بومی و چه مسائل جهانی و...
لمس کتاب در جشن کتاب
اندیشیدن به نمایشگاه کتاب، تبدیل به یک فرصت یگانه سراسری ارتباط عمومی مردم با کتاب شده است. این یک حضور و گردهمآمدن گسترده واقعی فرهنگی است و البته خوب است همزمان در شهرستانها و حتی روستاها سازماندهی شود و نمایش کتاب دستکم به حضوری زنده و مستمر و ملموس ولو در مقیاس کوچک، در اکناف دوردست ایران تبدیل شود. خود لمس کتاب در جشن کتاب میتواند برای عامه مردم جذاب و در حکم یک آشنایی زندهتر با کتاب باشد. نمایشگاه نیز فرصتی برای اندیشیدن به کتاب، یک مشارکت جمعی برای ارتقای نسبت ما با کتاب، یک مجال برای مرور دستاوردها، جنبههای امیدوارکننده، واکاوی راههای بهبودی رابطه ما و کتاب، عمیقتر اندیشیدن به علل آسیبها در بستر علل تاریخی، وضعیت اجتماعی و فرهنگی و مشکلات اقتصادی و سیاسی کتابنخوانی است. درک معضلات مردم برای کتابهایی که نسبت به ارزش خود گران نیستند اما خریدشان از توان مردم عادی خارج است امری لارم محسوب میشود که چارهای برایش باید بیندیشیم و نقد بیکفایتی نهادهای مسئول در پیداکردن راهحلهای کارآمد برای تبدیل مطالعه با امر لازم برای ارتقای کار و دانش و رشد شغلی هم هرچند نامطبوع به نظر برسد، مفید است. ما باید با دیدی انتقادی برای درک صحیح کتابنخوانی، به وضع خود تمرکز کنیم. وضع ما، وضع انقلابی است که نه در حرف و نه در شعر و رؤیا و احساسات، بلکه در مبنای جهانبینی و ضرورت اجتماعیش، در واقعیت روزمره تکاپویش برای دگرگونی و طرحافکنی نو، نیازمند بوده که رستاخیز علمی و تحقیقی و نظریهپردازی و گفتوگوهای چالشی علمی را صورتبندی کند و انقلابی علمی صورت گیرد. انقلاب اسلامی، خود یک نوزایی اصیل بوده و امید تغییر در ساختارها به معنی جستوجوی جدی در همه زمینهها است و این یعنی نگارش آثار چالشی و پژوهشی و تولید کتابهای علمی درباره هر وجه زندگی ما، درباره ساختن یک واشر با دانش بومی تا موتور هواپیما درباره یک ویروس بومی تا تولید یک گیاه نایاب، کتاب پژوهشی درباره بررسی جامعهشناسانه کودکسالاری تا در خصوص نقش صرافیها و بانکها در بحران پولی.... از یاد نبریم که ما برای ساختن ایران نیازمند صدها کتاب درباره تغییر ساختار اقتصادی و اجزای آن و مسائل آن هستیم. در هر زمینه زنده دیگر، از صنعت تا شعر و سینما و کشاورزی و بوروکراسی کنونی و آفات مجلس مقننه و مسائل قوه قضاییه و... ما نیاز به آثاری تخصصی و راهگشای کاستیها و نفی سدها داریم. اما دیدگاه متحجر مدیریتی، راه گفتوگوی انتقادی را میبندد و گسست از مسائل زنده زندگی، البته کتابها را بیروح میکند و خواننده رغبت خواندنش را از دست میدهد. بیایید در عرصههای گوناگون مسأله را بازخوانی کنیم :
ادبیات داستانی :
1- چرا داستاننویسی در ایران، رشد عالی نداشته و ندارد؟ رمانها برای آنکه ماندگار باشند و داستاننویسی ما در آفرینشی ارجمند تداوم داشته باشد، به مبناهای مهمی نیازمندند .
2- رمان، خود زندگی است. باید اجتماع پرتکاپو و جامعه زنده و رخدادها مترقی و نیازمند روایت نو وجود داشته باشد. بدون این هرگز، آن یک، رونق داستانگویی به مثابه امر اجتماعی به کف نمیآید.
3- یک جامعه در حال بیداری و جهد و حرکت و ساختن و کشمکش و ماجرای و امید و ظهور نو به نو رخدادهای تکاندهنده و قهرمانی، چیزی برای روایت زنده و تأثیرگذار نیاز دارد .
4- فضای شکوفایی اجتماعی رمان، وجود امکانات مادی و معنوی نشر، جامعهای باسواد، آزاداندیشی، قانونمندی و حقوق حداقلی ملت آزادی بیان و عدم دیکتاتوری و شور آگاهشدن در ملتی است که دوست دارد بداند و بفهمد و آینهای راستگو برای بیان چالشهای انسانی و اجتماعی داشته باشد .
۵ - ظهور نویسندگان نخبه، در یک دوران مهم است، همان استعدادهای شکوفنده و مستقل، رها از تقلید و روحیه چاکری اجنبی، دارای خلاقیت وعشق به حقیقت و رها از بغضهای نادادگرانه اجتماعی و اصلاحگر و مخالف ظلمات، با احساسات غنی انساندوستانه و دارای حسن نیت و ... اینها مهم است .
ممکن است گفته شود در غرب نویسندگان فراوانی پدید آمدند و کتابهایی نوشتن که مشحون از احساسات پوچگرانه بوده و خود شخصیتهای دارای مشکلات شخصیتی بودهاند .... این درست است و البته معنایی دارد. اول آن که اینان بسیاری پوچیهای راستین در جامعه مدرن را ترسیم کردهاند. ثانیا تجربه زیسته و احوال درونی و کشمکشهای درونی این آثار و نیت افشای تاریکیهای جامعه غرب مهم است. و در آخر باید گفت جهان شیطانی برای نویسندگان و آثار شیطانی فضای مناسب میآفریند که بنویسند و منتشر کنند اما جهان عقبمانده کلا در سطحی از زندگی سیاسی و سلطه عقبماندگی قدرت میزید که روایت دچار اشکال شده و مطالعه بیاهمیت میشود و راههای بیان بسته است و امکانات مادی هم وجود ندارد و مخاطب علاقهمند با حس ضرورت مطالعه، هم تربیت نشده و سیستم هم نیازی نمیبیند به گسترش کتابخوانی به مثابه امر ضروری فرهنگی دارای نتایج ملموس در اداره جامعه یاری برساند.
ممکن است در فلان کشور آفریقایی یا آسیایی نمونههایی از نویسندگان نامور در زمانی پدید آیند، اما استمرار شکوفایی نوشتن و نشر کتاب، نیازمند یک ساختار پیشرو و ریشهدار است .
توسعه علوم در جامعه مستقل اسلامی
کتابنویسی و کتابخوانی در رشتههای گوناگون علم، ضمن داشتن شرایط عمومی فرهنگ کتابخوانی دارای خصوصیات ویژهای است که متفاوت است با آثار هنری و ادبی که دارای نتایج مادی عینی و فوری نیست.
۱-توسعه علمی و مستقل در جامعه اسلامی، در وهله اول نیازمند اراده استقلال علمی است که به اراده استقلالطلبی سیاسی متصل است. و این امر نتیجه نگاه انقلابی به درک رابطه هویتی و ایستادگی ضدسلطه برای مسلمانان و مقاومت برابر قدرتهای فرعونی بنا به هدایت قرآنی است .
۲- پیروزی سیاسی کافی نیست، برای توسعه علمی حفظ دستاوردهای استقلال، تغییر ساختار وابسته، نهضت حمایت شده پژوهش علمی اعتماد به نفس و خودباوری، تصحیح ساختار پیرامونی لازم است. کوتاهکردن دست نیروهای وابسته از حاکمیت یا اداره عاقلانه نیروهای غربزده تا در حکمرانی فرصت ایفای نقش مانع تلاش علمی را نیابند و ساختاردادن و نهادینهکردن تلاش و مطالعه و پژوهش علمی واجب است. سازماندادن و کنترل کار، تداوم و ایجاد ارتباط بین کار علمی و فعالیتهای گوناگون اقتصادی و اجتماعی، آزاداندیشی و حمایت ساختارمند و نشر کتاب و نتایج کار علمی و تبدیل آن به مطالعه ضروری دانشجویان و دانشآموزان مدارس و تبدیل مطالعه علمی به امر جدی آموزشوپرورش باید انضباط جدید یابد.
وقتی مطالعه متون علمی از دبستان مناسب فهم همچون ضرورت جدی تربیت روحیه علمی برای رشد علمی جامعه صورت گیرد، وقتی واقعا کار علمی ارج و قرب و تأثیر در زندگی داشته باشد و نخبگان بهوسیله بروکراسی فاسد فرار داده نشوند و نظام بیمسئولیت دانشگاهی و ساختار پرهرجومرج اجتماعی و بیهودگی کار علمی، سبب سرخوردگی نشود، پس آنگاه البته مطالعه علمی در همه رشتههای موجود رشد میکند و سعی برای قراردادن علم برمبنای قرآنی به آن هویت و دیدگاه درست و سازنده و نافع میدهد. مطالعه علمی با شوق و ضرورت گسترش مییابد اما جامعهدانی که در رانتخواری قشر ممتاز غرق است و علم و مطالعه بیبهاست و مدیریت فاسد نومیدی به بار میآورد و نخبه احساس میکند که بیفایده است و دانشگاه نخبه و اهل کتاب و پژوهش و مطالعه را پس میزند و فراری میدهد و اضافه به آن فشار اقتصادی و تهیدستی مردم حاصل از سیاستهای نولیبرالی و آویختگی ضداستقلال غوغا کند، خوب چگونه مطالعه رواج یابد؟
خوشبختانه در ایران نیروی مؤمن استقلالطلب به جان میزند که بر جریان نومید و ویرانگر و مدافع وابستگی فائق آید و نهادهای آزاد دانشبنیان به شوق علمی جوانان میافزایند و مطالعات علمی رواج مییابند.
ادبیات قرآنی، ادبیات مقاومت و انقلاب
وضع مطالعه قرآنی یک وضع ویژه است. حوزههای ایران بهویژه حوزه فقیهپرور قم یک پایگاه صاحبالزمانی است و محافظت از هویت علمی آن و عدم خدشه به روشهای علمپرورانهاش بهوسیله متدولوژی بیروح علم مدرن بس مهم است.
انقلاب اسلامی تأثیری احیاگر در حوزه قم ایفا کرد. شوق مطالعه و تفقه برای یاری به گشودن گرههای عملی و فراوان جامعه ایران و جهان اسلام و رهایی از سلطه نگاه مدرن به همه نهادهای زندگی همهجا حس شد اما متأسفانه بهزودی آزاداندیشی در حوزهها تا جایی شد که هشدار رهبر داهی انقلاب را برانگیخت. سیستم بروکراتیک و نمرهده جدایی از تزکیه و رابطه باطنی استاد و شاگرد و کماهمیت شدت جهاد علمی و سیاسیکاری مقدم بر دینپروری، مشکلاتی جدی پدید آورد. از سوی دیگر التقاط شتابزده و رونویسی عجولانه منابع دستچندم غربی و رهاکردن زبان اصیل و استفاده سطحی از گفتمانهای مدرن و حتی اصطلاحات مدرن کار را به تکرار فاجعه رخداده در دانشگاهها در حوزه دینی میکشاند و مطالعه اصیل و کتابخوانی پژوهشگرانه و جدیت مباحثه علمی را در خطر قرار میدهد.
متأسفانه بهجای تأثیر اصیل جهد انقلابی، چهره منفی تقابل انقلاب و دین در حوزه رواج یافته است. هم انقلابیگری غرق سیاسیکاری و بازمانده از اجتهاد و تلاش فقیهانه و هم تحجر اخباریگری اکنون رهزن شدهاند. انقلاب رویداد الهی است که باید دانسته شود نقش احیای حوزه و زنده کردن آن را داشته و پیوند علم دینی با زندگی را برای تفکر و تحقیق و استنباط علمی و جنبش عظیم جهاد علمی در جهان برای ارائه راهحل دینی برای بحرانهای گوناگون را بر دوش علما نهاده که جهاد و تلاش بزرگ میطلبد. مطالعه مسائل دنیا و توانایی نوتکلیف حوزههاست و باید برابر محضر داوری الهی پاسخگوی آن باشند.
این است که رابطه اصیل اسلام و انقلاب، باید به آزاداندیشی، توسعه پژوهش دینی برای حل معضلهای گوناگون اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ختم شود و راه غلط به تضعیف تفکر مستقل و گفتوگو و پژوهش و مطالعه در قلمرو حوزه و کار انقلابی اداره جامعه منجر میشود.
کلا حقیقت یکی است: توسعه فرهنگ مطالعه در همه حوزهها محتاج پیشزمینههای عینی و ذهنی اجتماعی و ضرورتهایی است که بدون سازماندهی آگاهانه در مسیر پاسخ به آن نیازها، اتفاق مهمی نمیافتد و حتی با رفاه مالی، امر گسترش مطالعه محقق نخواهد شد. مگر مردم زمان رفاه نفتی پهلوی و عربستان و امارات و ... امروزی چقدر مطالعه میکنند؟
شوقبرانگیزی با عمل انقلابی
هرجا عمل انقلابی و مردمی باشد مطالعه شوق برمیانگیزد. انقلاب اسلامی ایران و دفاعمقدس عرصه شکوهمندترین تجربه زیسته ایرانیان طی قرنهای اخیر بود. نتیجه این حیات و احیا و عمل نهضت خاطرهنویسی قهرمانان دفاعمقدس شد. عظمت این آثار محصول زندگی و رخداد اجتماعی ماست و عمل پهلوانانه و ایمانی جوانان و مردان و زنانی که یکشبه ره صدساله پیمودند.
از همین رو این آثار زهدان عالیترین داستانهای ناب هستند و قصه ایران را از فضای مرده نیستانگاری مدرنها به فضای قصهنویسی درخشان و سرشار از جمال و جلال و امید دو ماجراهای تکاندهنده تجلی روح انسان بزرگ پرتاب کردهاند. در همه عرصهها این یک الگوی رشد اصیل است و مطالعه جامعه را ارتقا میدهد و خواننده 500هزار تایی را به میلیونی بدل میکند. در قلمرو آثار فلسفی و جامعهشناختی و روانشناسی اجتماعی و اقتصاد و هنر و ... این بازگشت به خویش و زندگی مستقل یک الگوی عالی برای برانگیختن میل مطالعه محسوب میشود.
این آثار است که اصالت دارند و نگاه جهانی به آنها حکم میکند مثال سخنان معصومان(ع) و پس از آنها و متون ایمانی و زیارات، مثل کلام امام(ره) و رهبری و فقهای بزرگ و سخن علمای ربانی و آثار حضرات بهجت و علامه و شجاعی و میرباقری و ... به زبانهای مختلف برگردانده شوند و جنبش ترجمه از فارسی به عربی و انگلیسی و اسپانیایی و ... توسعه یابد.
کتابهایی که برای آن منتظریم
من خود مشتاقانه برای نمایشگاه کتاب امسال منتظر انتشار سه کتاب از دوستانم بودهام که اتفاقا همسویی فکری ندارند اما در سرشت کار اصیل مشترکند:
۱. اثر گرانمایه دکتر عبدالکریم رشیدیان، شارح معتبر فلسفه غرب، درباره معرفی جامع ژاک دریدا که سالهاست برای روایتی ویژه و خودبیانگر کار فرساینده مطالعه و تدبر بر همه آثارش را به پایان برده و چون دیگر آثارش درباره هایدگر و هوسرل و ترجمه کانت و فرهنگنامه پسامدرن و از مدرنیسم تا پسامدرنیسم باید کاری سترگ باشد و محصول عمل خودپو و غیرتقلیدی.
۲. کار باورنکردنی و 78 جلدی فرهنگنامه اسارت و آزادگان که گنجینه عظیم رویداد مقاومت در اسارت اردوگاههای صدام است و ذخیره عظیم برای فیلمهای سینمایی، جامعهشناسی اصیل و مستقل بومی، انسانشناسی اسارت و جامعهشناسی ایرانی/ اسلامی است و محصول عمری کار ایثارگرانه دهنمکی و خرج همه درآمد سینماییاش در این راه بوده است و همراه آن کار باورنکردنی دههاساله او که همه درآمدش را صرف آن کرده و تیم بزرگ دستهبندیکننده فیشهایش براساس طراحی او، یاریش داده و آن جوامع روایی بینظیر است که 40 جلدش مجوز گرفته و تا 200 جلد طراحی شده و یک مکاشفه مفهومی در ابعاد معجزهآسای مفاهیم در بیکرانه هدایت روایی است و با تمام حسدها بهعونا... کار تداوم داشته و برکت عمرش باورکردنی نیست. من مجلدات تاریخ نبوت، کتاب بسما... ... کتاب صلوات، کتاب رؤیا و ... را دیدهام. تولید این آثار انقلابی و دینی از ثمرات انقلاب و رهاشدگی و برکات قیام لله است و نشان میدهد آزاداندیشی بهویژه در قلمرو کار علمای ربانی چه نتایج عظیمی به بار میآورد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد