آنقدر که حالا بسیاری از شهروندان این دهکده جهانی باور عظیمی به پیشرفتهای علمی (به ویژه در حوزه پزشکی) دارند و از آن گذشته مخاطبان بیشتری هم نسبت به پیش از فراگیری جذب این حوزه شدهاند. از همه اینها گذشته سرعت انتقال این کشفیات به دیگر کشورها هم نسبت به گذشته کوتاهتر شده است، به این معنا که اگر خبری درباره کشفی در حوزه پزشکی منتشر شود شاید کمتر از یکسال بتواند در دسترس عموم قرار بگیرد و همه این موارد است که آگاهی از پیشرفتهای این حوزه میتواند برای هر شهروندی جالب توجه باشد. دانشمندان و پژوهشگران هم در هفتهای که گذشت توانستند گامهای مهمی در حوزه علوم اعصاب بردارند و داغترین اکتشافات علمی را رقم بزنند.
از ذهن تا واژه
در هفتهای که گذشت حاصل نتایج یک پژوهش طولانی و سخت منتشر شد. یک سیستم هوش مصنوعی پیشرفته با رمزگشایی معنایی توانست فعالیت مغز را به متن پیوسته تبدیل کند. این سیستم انقلابی ممکن است بازی را برای افرادی که به دلیل شرایطی مانند سکته مغزی نمی توانند صحبت کنند، به طور کامل عوض کند. با استفاده از دادههای اسکن افامآرآی، افکار بدون نیاز به ایمپلنتهای جراحی به متن تبدیل میشوند. اگرچه این سیستم هوش مصنوعی کامل نیست، اما در ۵۰ درصد مواقع با موفقیت، هسته افکار افراد را به تصویر میکشد.این سامانه توسعه یافته، ممکن است به افرادی که هوشیاری ذهنی دارند و در عین حال قادر به صحبت کردن و برقراری ارتباط فیزیکی نیستند، مانند افرادی که بر اثر سکته مغزی ضعیف شدهاند، کمک کند تا دوباره به طور قابل درک، ارتباط برقرار کنند. این کار تاحدی بر یک مدل ترانسفورماتور، شبیه مدلهایی که چت جیپیتی در Open AI و Bard Google را پشتیبانی میکند، وابسته است.برخلاف دیگر سیستمهای رمزگشایی زبان در حال توسعه، این سیستم نیازی به ایمپلنت جراحی برای افراد ندارد و این فرآیند را غیرتهاجمی میکند. فعالیت مغز با استفاده از یک اسکنر fMRI پس از آموزش گسترده رمزگشا اندازهگیری میشود که در آن، فرد ساعتها به پادکستهای موجود در اسکنر گوش میدهد و بعد مشروط بر اینکه قادر به رمزگشایی افکار خود باشد، گوش دادن به یک داستان جدید یا تصور داستان گفتن به ماشین امکان میدهد تا متن متناظر را فقط از فعالیت مغز تولید کند. سیستم هوش مصنوعی آموزش دیده، میتواند جریانی از متن را زمانی که فرد در حال شنیدن یا تصور گفتن یک داستان جدید است، تولید کند. متن حاصل رونوشت دقیقی نیست، بلکه محققان آن را با هدف گرفتن افکار یا ایدههای کلی طراحی کردهاند. در بعضی مواقع، سیستم آموزش دیده، متنی را تولید میکند که تقریبا یا دقیقا با معنای مورد نظر کلمات اصلی فرد مطابقت دارد. در آزمایشها برای مثال وقتی فرد میگوید «هنوز گواهینامه رانندگیندارم»، افکارش به این صورت ترجمه میشد: «او هنوز شروع به یادگیری رانندگی نکرده است.»همچنین از افراد خواسته شد تا چهار ویدئو را بدون صدا در حین حضور در اسکنر تماشا کنند و سیستم هوش مصنوعی قادر بود رویدادهای خاصی را از آنها بهدقت توصیف کند.در این پژوهش، محققان یک رمزگشای غیر تهاجمی معرفیکردند که زبان پیوسته را از بازنماییهای معنایی قشری ضبطشده با استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) بازسازی میکند. با توجه به اطلاعات مغزی جدید، این رمزگشا توالیهای کلمهای قابل درک را تولید میکند که معنای گفتار درک شده، گفتار تصوری و حتی ویدئوهای بیصدا را بازیابی میکند و نشان میدهد که یک رمزگشا میتواند برای طیف وسیعی از کارها اعمال شود. این سیستم در حال حاضر برای استفاده در خارج از آزمایشگاه عملی نیست، زیرا به اسکنر fMRI وابسته است اما محققان بر این باورند که درنهایت میتوان با کمک سیستمهای تصویربرداری مغزی قابل حملتر مانند طیفسنجی نزدیک به مادون قرمز (fNIRS) آن را برای استفاده عمومی کاربردی کرد.
چشم تطبیقی
نگاه ما نسبت به جهان همیشه درست و دقیق نیست، اما اغلب برای بقای ما مهم و سودمند است. پژوهشگران بر اساس آزمایشهایی که شامل تغییر زمینه و پاداش در حوزه بصری انسان است به این نتیجه رسیدند که ادراک بصری ما برای به حداکثر رساندن منافع شخصی سازگار شده است. این شواهد حاکی از آن است که سوگیریهای شناختی میتوانند نه تنها بر تصمیمگیری، بلکه ادراک اصلی ما نیز تاثیر بگذارند، و به درک ما از سوگیریهای انسانی و کمک به تنظیم دقیق الگوریتمهای ادراک هوش مصنوعی کمک کنند.
دروننگری
دروننگری ظرفیت ذاتی ما برای احساس حالات درونی بدن است و نقش مهمی در تجارب آگاهانه ما ایفا میکند. این مقوله به نقطه مرکزی تحقیقات علوم اعصاب تبدیل شده است. در مقالهای که در هفته گذشته منتشر شد، بینشهای کلیدی در مورد دروننگری و اینکه چگونه این «حس ششم» احساسات، تصمیمگیریها و حتی هویت ما را شکل میدهد، ارائه کرد. این مقاله همچنین بررسی کرد که چگونه دروننگری ناقص به شرایط مختلف سلامت روان مانند افسردگی و اختلالات خوردن کمک میکند و درهای جدیدی را به روی روشهای درمانی موثرتر و بهبود رفاه باز کرد.
آنتی هیستامین
در یک پژوهش جدید یک آنتی هیستامین بدون نسخه به نام کلماستین، به عنوان یک عامل امیدوارکننده برای ترمیم میلین را در بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) شناسایی شد. به لطف یک روش جدید اسکن (امآرآی)، دانشمندان میتوانند تاثیر کلماستین را بر سطوح میلین مغز مشاهده و اندازهگیری کنند. این پژوهش اولین شواهد از ترمیم مغز در این بیماری مزمن عصبی از طریق امآرآی ارائه و معیاری را برای تحقیقات درمانی بازسازی میلین در آینده ایجاد کرد. محققان همچنین یک نشانگر زیستی را شناسایی کردند که میتواند برای اندازهگیری اثربخشی دارو مورد استفاده قرار گیرد و دری را به روی درمان جدید بالقوهای برای این بیماری باز کند. در بیماری خودایمنی مولتیپل اسکلروزیس (MS)، سیستم ایمنی بدن به غلاف محافظ میلین که اعصاب را میپوشاند حمله میکند و باعث آسیب غیرقابل برگشت میشود و ارتباط بین مغز و بدن را مختل میکند. تخریب غلاف میلین میتواند علائمی ایجاد کند که شدت آن از بی حسی و گزگز تا کوری و فلج متغیر است. هدف اصلی در هر درمانی که برای ام اس توسعه مییابد، معکوس کردن این فرآیند تخریب است که میتواند عملکرد صحیح عصبی را بازگرداند و ناتوانی طولانی مدت را کاهش دهد یا از آن جلوگیری کند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد