شکست غرب اوکراین در نبرد باخموت و فراتر از آن، شکست ارتش اوکراین در ضدحمله اخیر علیه نیروهای روسی، معادلات نبرد را بیش از پیش به ضرر اعضای پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) تغییر داده است. همین موارد سبب شده تا گمانهزنیهایی درخصوص نقطه نهایی نبرد و نحوه انعقاد صلح صورت گیرد. در اینخصوص گفتوگویی با پل پیلار، استاد دانشگاه جورجتاون و مقام سابق امنیتی آمریکا صورت دادهایم.
نسبت مؤلفههای جنگ و صلح در اوکراین را با توجه به شرایط جاری در این کشور چگونه ارزیابی میکنید؟ دستیابی به صلح پایدار در اوکراین را تا چه حد در دسترس میدانید؟
واقعیت ماجرا این است که هر دو طرف اصلی درگیر، یعنی ناتو (آمریکا) و روسیه درصدد آن هستند تا در میدان جنگ دستاوردهای بیشتری را کسب کرده و سپس با دیگری بر سر صلح و پایان دادن به جنگ، آنهم از منظر بازیگری مسلط به گفتوگو بنشینند. طبیعی است هر بازیگری که در صحنه میدانی بتواند دستاوردهای بیشتری داشته باشد، در مذاکرات صلح نیز دست برتر را در اختیار خواهد داشت اما فراموش نکنیم که ادامه جنگ و صلح در اوکراین، هر دو هزینههایی برای آمریکا دارد. در جریان جنگ ویتنام، زمانی که آمریکا نهایتا (ازمنظر ضعف) ناچار به خروج از این کشور شد، بسیاری از رسانهها و افکارعمومی شروع به سرزنش نیکسون و کیسینجر، رئیسجمهور و وزیر خارجه وقت آمریکا کردند. برخی میگفتند چرا آمریکا زودتر این تصمیم را نگرفت و برخی دیگر میگفتند باید جنگ ادامه پیدا میکرد. در اینجا، فرسایشیشدن نبرد و تن دادن به صلح، هر دو برای واشنگتن هزینههایی به همراه خواهد داشت. البته این قاعده درخصوص دیگر بازیگران دخیل در جنگ اوکراین نیز صدق میکند.
به جنگ ویتنام اشاره کردید. آیا مقامات آمریکایی در برهه کنونی، توانستهاند از سرنوشت جنگ ویتنام عبرت گرفته و آن را چاشنی نگاه کلان خود نسبت به تحولات بینالمللی کنند؟
اتفاقا من بارها گفتهام که میان جنگ اوکراین و جنگ ویتنام، شباهتهای زیادی وجود دارد اما یکی از تفاوتهای اساسی میان این دو، عدم حضور میدانی مستقیم آمریکا در اوکراین است. در جنگ ویتنام، ما شاهد حضور پررنگ و میدانی نیروهای آمریکایی بودیم اما جنگ اوکراین غیرمستقیم است. خروج نظامیان آمریکایی از ویتنام پس از جنگ، پایان خونینترین جنگ آمریکا در قرن گذشته بود که بیشترین تلفات را از زمان جنگ جهانی دوم روی دست واشنگتن گذاشت. اکنون فضای داخلی آمریکا و نظراتی که درخصوص جنگ اوکراین مطرح میشود نیز شباهت زیای با آن دوران دارد. برخی استدلال میکنند که آمریکا باید حمایت خود از تلاشهای جنگی اوکراین را کم کند و دیگران خواهان افزایش این کمکها هستند. با اینحال بهنظر میرسد توافق صلح به همین راحتیها نباشد. همانگونه که اشاره شد در این خصوص کشمکشها و منازعات زیادی وجود دارد.
مقامات کاخ سفید مدعی هستند که بر آنچه امروز در اوکراین، چه در صحنه سیاسی و چه صحنه نبرد در این کشور رخ میدهد، تسلط کاملی دارند. این ادعا را چگونه ارزیابی میکنید؟
در اینخصوص قواعد و واقعیاتی وجود دارد که نمیتوان نسبت به آنها غیرواقعبینانه برخورد کرد. در جنگهایی که از زمان پایان جنگ جهانی دوم تاکنون برای آمریکا مهم بود، توافقهای سازش یک قاعده بوده است و کمتر در پایان این جنگها شاهد پیروزی یا شکست مطلق بودهایم. هر دو طرف معمولا با نارضایتی از برخی مسائل، میز مذاکره را ترک کرده و تن به انعقاد صلح دادهاند. پس قرار نیست در جنگ اوکراین نیز اتفاقی غیر از این رخ دهد. موضوع مهمتر، به وقایع پیشبینیناپذیری بازمیگردد که ناظر بر طولانی شدن نبرد است. اکنون در فضایی که شاهد فرسایشی شدن جنگ اوکراین هستیم، همین اتفاقات ممکن است رخ دهد و بهصورت ناگهانی، بسیاری از محاسبات مدنظر آمریکا را برهم بزند و در این شرایط دو طرف مجبور شوند تا موارد زیادی را به قرعه شانس بسپارند. در آن زمان هیچکس نمیتوانست با دقت پیشبینی کند که رویدادها و حوادث جنگ ویتنام چگونه پیش خواهد رفت. نیکسون و کیسینجر انتظار داشتند که ویتنامجنوبی در مقابل نیروهای ائتلاف ویتنام ایستادگی بیشتری کنند اما اتفاقات به شکل دیگری رقم خورد و این امر به ضرر واشنگتن تمام شد. این مسأله میتواند در جنگ اوکراین نیز نمود بیشتری داشته باشد. جنگهای اشتباه باید هر چه سریعتر پایان پیدا کنند اما پایان آنها به معنای ایجاد آرامش و ثبات واقعی نیست و قطعا پس از آن نیز شاهد بروز آشفتگیهایی خواهیم بود. در هر حال، پایان دادن به این جنگها قطعا از ادامه آنها بهتر است.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: