تعزیه را بیشک باید از نخستین الگوهای نمایش ایرانی بدانیم. ژانری که بهواسطه پیوند ناگسستنی با احساسات و عواطف ایرانیان از دیرباز مورد استقبال بوده و باوجود گذر تاریخی بدون هیچگونه تغییری با همان شیوه کلاسیک اجرا میشود. مهمترین شگفتی در اینگونه نمایش ایرانی که همواره مورد توجه اهالی هنر تئاتر در سراسر جهان بوده، اینکه بیننده تمام داستان را میداند اما با اینحال تا پایان نمایش پای آن مینشیند و به حدی در آن غوطهور میشود و اشک میریزد، انگار اولینبار است که پای آن نشسته است.این برتریها بیشک مدیون همت هنرورانی است که زندگی خود را وقف تکریم و ماندگاری واقعه کربلا، دلاورمردی و در عین حال شهادت مظلومانه ستارههای آن کردهاند. اولین روز ماه محرم، فرصت مغتنمی است تا یادی کنیم از بزرگان هنر تعزیه که سال گذشته به دیار حق شتافتند و علاقهمندان به این هنر امسال بدون آنها در دور میدان تعزیه مینشینند.
اولین تعزیهخوان فستیوال آوینیون
علاءالدین قاسمی را بیشک باید از بزرگترین و پرآوازهترین هنرمندان هنر تعزیه بدانیم. او در اردیبهشت سال۱۳۳۲ در طالقان متولد شد. از کودکی به سمت این هنر علاقه نشان داد و در طول ۶۰سال حضور جدی بر صحنه، همواره مورد توجه مخاطبان بود.این هنرمند فقید که در سریال شب دهم اثر حسن فتحی که از تولیدات شبکه اول بود به همراه هنرمندانی چون استاد علی ترابی، عباس جواهری، سید محمدرضا امینی و... ایفای نقش کرده، اولین تعزیهخوانی بود که سال۱۳۷۰ در فستیوال آوینیون - از مهمترین رویدادهای هنری معاصر که در فرانسه برگزار میشود - حضور داشت.او همچنین به همراه زندهیاد عباس کیارستمی در آمریکا، فرانسه و همچنین آلمان تعزیه اجرا کرد و نقش بیبدلیلی در معرفی این هنر ایرانی به جهان داشت.حضور در مهمترین مستند تعزیه ایران با عنوان «تمرین آخر، حر دلاور» که توسط ناصر تقوایی در سال۱۳۸۳ ساخته شد و تاثیر بهسزایی در ثبت تعزیه جهانی تعزیه در یونسکو به عنوان میراث فرهنگی ایران داشت از دیگر فعالیتهای خاص ایشان در طول دوران حیات بود.علاءالدین قاسمی ۲۹بهمن سال گذشته چشم از جهان فروبست.از او به عنوان یکی از بهترین شهادتخوان تاریخ تعزیه یاد میکنند.
ملکالشعرای تعزیه ایران
یکی دیگر از پیشکسوتان تاثیرگذار تعزیه ایران، استاد غلامعلی نادعلیزاده، معروف به ملکالشعرای تعزیه ایران بود. نادعلیزاده از پنجسالگی تحت آموزش پدرش، مرحوم ملارمضان که از تعزیهخوانان به نام دامغان بود وارد عرصه تعزیه شد و پس از طی تحصیلات خود تا سطح دانشگاهی در تهران در رشتههای هنری نظیر شعر، سرود و آهنگسازی، نمایشنامهنویسی، ساخت ماسکهای نمایشی، بازیگری، کارگردانی، تئاتر، خوشنویسی، نقاشی و تعزیهخوانی فعالیت داشت.از ویژگیهای بارز این استاد به نام هنر تعزیه، ساخت ۱۵۰مجلس تعزیه جدید بود که در عالم تعزیه کمنظیر و شاید بیسابقه است.او در مدت ۶۵ سال در اجرای تعزیه فعال و به عنوان تعزیهگردان، معینالبکاء و تعزیهخوان همچنان خدمتگزاری میکرد.وی سال گذشته در سن ۸۱ سالگی به رحمت ایزدی پیوست.
هنرمندی که در حین اجرای تعزیه درگذشت
یکی از خبرهای ناگوار دیگر سال گذشته در حوزه تئاتر، درگذشت استاد حجتا... امیریان در حین اجرای تعزیه بود.این هنرمند فقید، سال گذشته در پنجمین شب محرم، در حال اجرای مجلس تعزیه شهادت حضرت قاسم(ع) در حسینیه شهر زواره خمینیشهر، دچار عارضه حمله قلبی شد و در سن ۸۰ سالگی درگذشت.
وداع با آخرین بازمانده مکتب موسیقی
استاد میرزا علیاکبرخان خرمقزوینی یکی دیگر از از برجستگان و اساتید بنام تعزیه ۲۹ مهرماه درگذشت.این شاعر و ادیب معاصر در سال ۱۳۲۵ هجری شمسی متولد شد، از سال ۱۳۳۸ سرودن را آغاز و تخلص خرم را برای خود برگزید و از محضر اساتیدی همچون مرحوم تقوی، مرحوم آیتا... عماد حاج سیدجوادی و مرحوم حاج سیدجلیل زرآبادی بهره برد.مرحوم خرم قزوینی آخرین بازمانده نسل اساتید مکتب موسیقایی عصر قدیم و شاگرد بیبدیل نخبگان عرصه آواز و از برجستگان و اساتید بنام تعزیه استان قزوین بود.
درگذشت پیرغلام تعزیه مازندران
حاج حسن مصفا از پیشکسوتان تعزیه مازندران که از او به عنوان «حاج سقای» هنر شبیهخوانی یاد میشد، از دیگر درگذشتگان سال گذشته بود. وی در سال۱۳۲۵شمسی در روستای نهر دهستان امیری از بخش لاریجان شهرستان آمل چشم به جهان گشود و از سن هفتسالگی، هنر تعزیه را فراگرفت. مصفا در مدت حدود ۷۰سال مسئولیت تعزیهگردانی، یکی از ارکانهای مهم تعزیه درشهرستان آمل شناخته میشد. از افتخارات این هنرمند شبیهخوان، دریافت لوح تقدیر و جایزه ویژه پیشکسوتی تعزیه کشور بود. او که در سن ۷۶ سالگی بر اثر بیماری ناشی از درد لگن و نخاع مدتها در منزل زمینگیر شده بود، سال گذشته دعوت حق را لبیک گفت.
باباعزیز؛ پیرغلام حسینی در شوش
ملاعزیز هلاکوپور(آلکثیر) موسس و کارگردان یکی از تعزیههای بزرگ شمال خوزستان بود که سال گذشته در سن۹۰ سالگی دار فانی را وداع گفت.او از کودکی به عنوان یکی از نقشهای شبیهخوانی در منطقه بیت چریم که اکنون شهر «حر» نام دارد، ایفای نقش میکرد در دوران جوانی تصمیم گرفت در روستای محل زندگیاش شبیهخوانی را با مشارکت همه اهالی روستا راهاندازی کند.او نه درس کارگردانی خوانده بود و نه در هیچ کلاس بازیگری شرکت کرده بود اما اصول تئاتر خیابانی را به صورت تجربی میدانست و بهحدی تبحر داشت که همه او را به عنوان کارگردان شبیهخوانی روستای «سیدمحمد تفاخ» میشناختند.او در ایام محرم، رویدادی در این روستا برگزار میکرد که بنا به گفته شاهدان هر سال نزدیک به ۸۰۰۰ نفر بازدیدکننده وارد روستا میکرد.
سجده هنرمند مطرح تئاتر به شاهکار نمایش ایرانی
اغراق نکردهایم اگر بگوییم تلخترین خبر اهالی تئاتر در سال گذشته، درگذشت پیتر بروک، هنرمند تاثیرگذار تئاتر تجربی بود. این کارگردان نوآور تئاتر و سینمای بریتانیایی که با بهکارگیری عناصر تئاتر شرق و بدعتگذاری در تئاتر به شهرت رسیده بود، در سال۱۹۷۰ به ایران سفر کرد و از نزدیک در یکی از روستاها شاهد تعزیه بود. باتوجه به تاثیری که بروک در معرفی تعزیه به جهانیان داشت، در این مجال تصمیم گرفتیم با بیان گوشههای از نظراتش درباره تعزیه، یادی از او داشته باشیم.
بروک تجربه خود را این چنین شرح داده است: «در ایران تئاتر فوقالعاده باقدرتی وجود دارد به نام تعزیه که تنها تئاتر دنیای اسلام محسوب میشود. این تئاتر مبتنی است بر مرگ شهیدان پیشوای اسلام که توسط روستاییان در برخی اوقات سال برای خود همان روستا اجرا میشود. این شکل از تئاتر توسط شاه در سالیان درازی ممنوع شد. با وجود این، تعزیه در ۳۰۰ یا ۴۰۰شهر و روستا در یک زمان به طور مخفیانه همچون یک رسم و آیین اجرا میشد. یکی از اجراهای بسیار مهیج، شورانگیز و تاثرآوری که در زندگیام دیدهام، در یک روستای کوچک ایران بود که شهادت سومین امام را نمایش میدادند. ما سه خارجی بودیم که چنین افتخاری نصیبمان میشد تا در جمع روستاییانی که برای تماشای نمایش آمده بودند، قرار گیریم. نمایش در فرمی بسیار ساده و مردمی اجرا شد و بسیار تاثیرگذار بود. تماشاگر میدانست واقعهای در قرنهای گذشته رخ داده که اینک دوباره زنده و بازسازی میشود. شهید باردیگر در برابر چشمانشان پدیدار میگشت و آنان به طور عمیق میگریستند، چنان میگریستند که ما در فغان مردم یک شهر پس از بمباران شاهدش بودیم. اجرای آن نمایش در فرمی مینیمال شده ولی در عین حال با یک مضمون کاملا واقعی و طبیعی همراه بود... سالهای متعدد پیرامون تعزیه بهویژه به سبب موفق بودنش، سرو صدای بسیاری ایجاد شد تا اینکه در نهایت شاه و مسئولان کشوری به تکاپو افتادند تا با فراهم کردن جشنواره بینالمللی هنر و با گنجاندن برنامه «تعزیه بزرگترین گنجینه ملی ایران»، ژستی لیبرالمنشانه از خود به جهانیان بنمایانند. من در آنجا شاهد بودم که چگونه ممکن است تنها در یک شب جماعتی را از چند کیلومتر دورتر به آنجا کشاند و فرم طبیعی را به کلی ویران ساخت.»