به گزارش خبرنگار جامجم، رسیدگی به این پرونده از عصر ۲۳ بهمن سال ۱۴۰۰ و با گزارش کشف جسد مردی در اتاقک یک پارک واقع در شرق تهران آغاز شد. تیم جنایی پس از حضور در محل با جسد مردی روبهرو شدند که با اصابت جسم سخت به سرش و ضربات چاقو به قتل رسیده بود. نگهبان پارک با ورود به اتاقک با جسد مرد روبهرو شده و ماجرا را به پلیس اطلاع داده بود. بررسی صحنه جرم نشان میداد، مرد ناشناس در مقابل در اتاقک به قتل رسیده و بعد جسدش به انتهای آن منتقل شده بود.
جسد برای شناسایی هویت و علت مرگش به پزشکی قانونی منتقل شد. همزمان زنی جوان به نام شهین با مراجعه به پلیس آگاهی از ناپدید شدن همسرش خبر داد و گفت: شاهین اعتیاد شدیدی به موادمخدر داشت. چند روز قبل از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. سابقه نداشت چند روز به خانه نیاید و به همین خاطر به موضوع مشکوک هستم.
کارآگاهان با بررسی مشخصات شاهین دریافتند که با جسد کشفشده در پارک مطابقت دارد. به همین دلیل زن جوان را به پزشکی قانونی بردند که او جسد شوهرش شناسایی کرد. با مشخص شدن هویت مقتول، تحقیقات وارد مرحله جدیدی شد. مأموران متوجه شدند زوج معتاد به مواد مخدر بودند و سابقه درگیری شدید با یکدیگر داشتند. به همین علت تمرکز تحقیقات را روی همسر مقتول گذاشتند و خیلی زود به ارتباط نزدیک او با مردی به نام «بابک» ــ دوست صمیمی مقتول ــ پی بردند.از سوی دیگر، در تحقیقات محلی مشخص شد که اهالی محل، روز حادثه یک دستگاه نیسان آبی را نزدیک صحنه جرم دیدهاند؛ در حالی که خودروی بابک نیز همین مدل و رنگ بود.
وقتی مشخص شد گوشیهای بابک و همسر مقتول در روز حادثه در محدوده پارک محل کشف جسد آنتندهی داشتهاند، مأموران بلافاصله سراغشان رفتند و هر دو را دستگیر کردند.
بابک و شهین در بازجوییهای اولیه قتل را انکار کردند، اما وقتی شواهد را علیه خود دیدند، لب به اعتراف گشودند. شهین درباره انگیزه قتل گفت: «بابک دوست صمیمی شوهرم بود و مرتب به خانهمان رفتوآمد داشت. همین آمدورفتها باعث شد کمکم به هم علاقهمند شویم و رابطهمان آغاز شود. برای خلاص شدن از شاهین و ادامه دادن راحتتر رابطهمان، تصمیم به قتل او گرفتیم.روز حادثه ناهار را در خانه بابک خورده بودیم. بعد از اینکه شاهین از خانه بیرون رفت، طبق نقشه با او تماس گرفتم و گفتم موادمان تمام شده و با یک ساقی در اتاقک پارک قرار گذاشتهام. از او خواستم بیاید تا تنها نباشم. چند دقیقه بعد رسید. من با سنگ ضربه محکمی به سرش زدم و او گیج شد. در همان لحظه بابک وارد اتاقک شد، چند ضربه چاقو به او زد و کار را تمام کرد. بعد جسد را به انتهای اتاقک کشیدیم. پس از قتل، رابطهام را با بابک قطع کردم تا ماجرا آرام بگیرد و بعدا بتوانیم با هم ازدواج کنیم.»
بابک هم با اعتراف به قتل گفت: «من و شهین مدتی بود ارتباط داشتیم اما شاهین سد راهمان بود. به همین خاطر نقشه قتلش را طراحی و اجرا کردیم.» پرونده با تکمیل تحقیقات برای محاکمه به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در ابتدای جلسه رسیدگی به پرونده، فرزندان و مادر مقتول بهعنوان اولیایدم برای بابک درخواست قصاص کردند.
سپس بابک در جایگاه ایستاد و با رد اتهام مباشرت در قتل گفت: «من و شاهین دوست صمیمی بودیم و دلیلی برای کشتن او نداشتم. اعترافات قبلیام تحت فشار بازجویی بود و قبول ندارم.» شهین هم با رد اتهام معاونت در قتل گفت: «من نقشی در این ماجرا نداشتم و نمیدانم چه کسی و چرا شوهرم را کشته است. اعترافات قبلیام را قبول ندارم.»
رئیس دادگاه به آنتندهی تلفن دو متهم در پارک اشاره کرد که زن جوان در پاسخ مدعی شد؛ ما ناهار خانه بابک بودیم. بعد از ناهار او برای رفتن به محل کارش از خانه بیرون رفت. من هم میخواستم برای پسرم کفش بخرم. از بابک خواستم مرا هم تا بازار برساند. در مسیر از مقابل پارک رد شدیم که من از یک ساقی پارک مواد گرفتم و نمیدانستم شوهرم هم در آن پارک است. پس از دفاعیات متهمان، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.