ییمو با روایتی شخصی و در قالب درامی واقعی و خیالی ولی با تمام مؤلفههای بومی و محلی موفق میشود تا این رویداد دهشتناک را تصویرسازی کند. از آنجا که فیلم گلهای جنگ تمام اجزایش چینی است، جهانی میشود تا آنجا که هرچه از تجاوز به نانکینگ در خاطره جمعی جهانیان باقی میماند ناشی از روایت ژانگ ییمو به زبانی فرامرزی است. چرا سینمای ما نتوانسته از اتفاقات مهم جنگ هشتساله تحمیلی، فیلمی در قد و قواره درک و فهم و ارتباط جهانی بسازد. نگاهی به فهرست فیلمهای دفاع مقدسی سینمای ایران که بیش از ۲۵۰ اثر بلند را شامل میشود، نشان میدهد که بهجز چند فیلم اولیه حاتمیکیا مانند مهاجر، دیدهبان و معدود فیلمهای ساخته دیگران، دستاورد قابلتوجهی با مؤلفههای اینجایی ندارد.قرار بود بهترین و مؤثرترین فیلمهای درباره دفاع مقدس، پس از خاتمه جنگ ساخته شود. البته این قرار فعل قانونمندی نیست بلکه براساس تجربه تاریخی و عرف حاکم بر مناسبات فرهنگی، همواره آثار هنری قابلقبول و جریانساز در دوران صلح ساخته و پرداخته شده و میشوند. مثلا اگر فیلمهای دوران جنگ رویکردی تبلیغی و هیجانی پررنگی دارند، فیلمهای ایام صلح درباره آن رویداد مبتنی بر دادههای تحقیقی با رویکرد تحلیلی و صدالبته در قالبی جذابتر ساخته و به نمایش درمیآیند. آیا درباره جنگ عراق علیه ایران هم این اتفاق افتاده است؟
دیروز مصادف با یکی از طولانیترین جنگهای محلی و فیمابین دو کشور عراق و ایران در قرن بیستم و آزادی اسرای این رویداد بود؛ جنگی که آسیبها و لطمههای خانمانبراندازی را رقم زد. هزینه مالی و جانی تحمیل شده این جنگ به مردم دو کشور غیرقابلکتمان است و... خصوصا کشور ما بابت ایستادن پای وجببهوجب مرزهای شناختهشدهاش خسارت زیادی پرداخت ولی در نهایت برنده این مهم بود. در واقع یکی از جنبههایی که تقریبا اکثر مردم و جریانات سیاسی با آن موافق و همگرا و مدافع آن هستند، همین برنده بودن ایران در جنگ تحمیلی هشت ساله است. سینما مهمترین و مؤثرترین مدیوم رسانهای و هنری با مخاطب انبوه است که قاعدتا باید با مکث لازم روی این برنده شدن آثاری جذاب و با لحن و زبانی مردمفهم، تولید و روانه بازار مصرف دنیا میکرد؛ کاری که فیلمسازان وطندوست دیگر کشورها انجام داده و میدهند. در واقع آنها شکستها را پیروزی جا میزنند. فیلمهای زیادی از جنگهای معروف جهانی و جنگهای منطقهای و درگیریهای مرزی ساخته شده است که علیرغم شکست ولی ازسوی فیلمسازان به پیروزی تبدیل شده است. تغییر شکست به موفقیت در ادبیات و سپس سینما سابقهای طولانی دارد. مثلا فیلم دانکرک ساخته شده بهوسیله فیلمساز مشهور انگلیسی یعنی کریستوفر نولان، شکست مفتضحانه نیروهای سلطنتی بریتانیا را به درامی غرورآفرین از پیروزی تبدیل میکند و... ولی سینمای ما نتوانسته ارزش تاریخی برنده بودن در جنگ را بر پرده، عینیت ببخشد. جهان از ما فیلمهای کپی از هالیوود را نمیپذیرد، در عین اینکه روایتهای شبهروشنفکرانه شکستنمایی در جنگ را هم برنمیتابد؛ گرایشهایی که متاسفانه تاکنون در سینمای دفاعی ما غلبه داشته است. آیا سمت و سوی روایتهای جنگ در سینما از شکستنمایی به برنده شدن با ویژگیهای بومی تغییر خواهد کرد؟ تماشاگران انبوه منتظر چنین تحولی در سینما هستند تا به سالنها برگردند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد