فیلم جوجه تیغی دارای سه محور اصلی است؛ نقد سیاسی، فمنیسم و نقداجتماعی. محور اول که هسته داستان را شکل میدهد و باعث میشود این فیلم برچسب کمدی سیاسی بخورد، در واقع فیلم با این داستان شروع میشود که زنی که نماینده مجلس است به همراه دختر و دوستش در حال آمادهسازی مقدمات کار برای شرکت در انتخابات ریاستجمهوری است؛ پستی سیاسی که بانوان برای رسیدن به آن با محدودیتی روبهرو هستند، اما محدودیتی که هر چند درسالهای اخیر در ویترین سیاسی کشور مسکوت مانده است اما همچنان محل اختلاف درجامعه و نقطهای برای دعواهای سیاسی در فضای سیاسی کشور است. نکته دیگری که در فیلم خودنمایی میکند وحاصل نمادپردازی کارگردان در سکانسهایی تکراری است تا برای مخاطب جابیفتد، نقطه نظری است که کارگردان نسبت به نیروهای امنیتی دارد؛ جوجه تیغی در چند سکانس نشان میدهد که مقام عالی نیروی امنیتی چندبار علامت سلام نظامی حزب معروف نازیسم را نشان میدهد که وجود چنین سکانس و نمادپردازی برای نیروی امنیتی ایران چطور توانسته از وزارت ارشاد مجوز بگیرد که خود جای سوال دارد. محور دوم فیلم که خیلی بیشتر از پیرنگ سیاسی داستان برتمام لحظات فیلم سایه انداخته است، بحثهای فمنیستی فیلم است. فیلم جوجه تیغی کاملا بیپروا میان زن و مرد تفاوت میگذارد. در این فیلم تمام زنان با نوع پوشش متفاوت، مقام اجتماعی و سیاسی مختلف همگی در دو ویژگی مشترک هستند؛ همه، زنانی موفق و مظلوم هستند.
در مقابل آنها جبهه مردان قرار دارد که همگی افرادی متعصب، ترسو و مجرم هستند و تمام طنز این فیلم اتفاقا بر دوش همین طبقه فرومایه است. فیلم همچنین در ادامه شعارهای فمنیستی که میدهد به موضوع ورود بانوان به ورزشگاهها نیز میپردازد؛ موضوعی مهم که آلوده به شعارها شده است و نبودش در داستان هیچ ضربهای به روند داستان فیلم نمیزند. محور سوم فیلم بحث نقد اجتماعی است که در چند سال اخیر فصل مشترک خیلی از فیلمهای کمدی سینما شده است. فیلم جوجه تیغی در کمدی همان راهی را پیش میرود که پیش از این فیلمهایی مثل چپ راست، مارموز، دینامیت و... پیش گرفته بودند. نقطه مشترک این فیلمها را میتوان در رویکردهای دوگانه و دوقطبیهای درون جامعه پیدا کرد و اسم این فیلم نیز همینجا نشأت گرفته که به افراد توصیه میکند صدای دیگران را هم بشنویم حتی اگر مخالف شماباشند. فیلم جوجه تیغی فیلمی طنزی است اما باید به حرفی که میزند توجه ویژهای داشت. این فیلم در مبحث سیاست اشاراتی به رانتهای سیاسی مانند ابربدهکاران بانکی دارد که آنها وصل به حلقه قدرت هستند. در مبحث فمنیستی آنچنان غرق در این موضوع شده که به شعارزدگی افتاده و باورپذیری خود را از دست داده است و سکانس پایانی فیلم کاملا یک بیانیه فمنیستی است. در مبحث نقد اجتماعی نیز حرف تازهای ندارد و همان شوخیهای کلیشهای را میتوان در جوجه تیغی هم پیدا کرد. سوال اینجاست؛ فیلمی که در آن به صراحت به نیروهای امنیتی که به عنوان نیرویی ایدئولوژیک شناخته میشود، اتهام فاشیسم زده میشود چگونه بدون ممیزی خود را به اکران میرساند؟