با توجه به اغتشاشات اخیر در کشور این جشنوارهها با هدایت برخی عناصر داخلی، دست به تحریم سینمای ایران در جشنواره غربی زدند و میکوشند تا شرایط بینالمللی سینمای کشور و تاثیرگذاری جهانی آن را کاهش دهند. از سوی دیگر سازمان سینمایی دولت مردمی مدتهاست که میخواهد با رصد جشنوارههای سینمایی در کشورهای همسو و مستقل شرایط جدیدی برای سینمای کشور رقم بزند که متاسفانه تاکنون شاهد اقدام قابل توجهی در این زمینه نبودهایم. بر همین اساس در این گزارش نگاهی داریم به وضعیت جهانی جشنوارههای مختلف و برخی جشنوارههای مستقل که میتواند هدف رویکرد بینالمللی سینمای ایران باشند.
دنیای سینما و علاقهمندان تولیدات سینمایی که اخبار مربوط به رخدادهای هنری همچون جشنوارهها و مراسمهای مختلف اهدای جوایز (از اسکار گرفته تا بفتا و سزار) را دنبال میکنند معمولا توجه بیشتری به جشنوارههای درجه یک یا الف سینمایی مانند کن، ونیز و برلین نشان میدهند. این موضوع به دلیل معروفیت، جنجالهای رسانهای و پرزرق و برق بودن این جشنوارههاست. اما با گذشت زمان بسیاری از صاحبنظران و تحلیلگران در این رابطه صحبت میکنند که دوران توجه ویژه و اختصاصی به این جشنوارههای درجه یک بینالمللی گذشته و رقبای تازه نفس آنها در گوشه و کنار دنیا در حال رشد و گسترش هستند و تقریبا بهصورت رقیبی جدی برای آنها درآمدهاند. یکی از دلایل اصلی این امر، توجه هنرمندان سینمایی کشورهای مستقل درحال رشد و غیرمتعهد به جشنوارههای موردنظر است. تلاش این دسته از هنرمندان برای رقابت دادن تولیداتشان در این جشنوارههای غیرجنجالی رو به رشد، از یک سو باعث رونق بیشتر جشنوارههای مستقل و از سوی دیگر باعث کم رونقتر شدن کن، برلین و ونیز شده و مدیران برگزاری آنها را منوط به اتخاذ تصمیمات تازه برای ممانعت از رکود کردهاند. این رکود در مرحلهای است که باعث بیفروغی این جشنوارهها شده و حکایت از آن میکند که هنرمندان بینالمللی با پیداکردن آلترناتیوی تازه، آن هالههای ابهام و غیرقابل دسترس بودن بخش مسابقه جشنوارههای الف را زدوده و نقشی نو به حرکات جشنوارههای بینالمللی در انداختهاند.
پل درگارابدیان، تحلیلگر اقتصادی سینما که پیگیر وضعیت فروش فیلمها در جدول گیشه نمایش و نوع نمایش آنها در جشنوارههای بینالمللی است، در رابطه با کمرنگترشدن موقعیت و اعتبار جشنوارههایی چون کن و ونیز چنین میگوید: «درست است که هنوز هم این جشنوارهها حرف اول را در بین مجموعه جشنوارههای جهانی میزنند اما جشنوارههای مستقل دیگری که طی این سالها به فعالیت پرداخته و موقعیت خود را مستحکمتر کردهاند به صورت رقیبی جدی برای امثال کن، ونیز و برلین درآمدهاند. نکته بسیار مهم و جالب این است که بسیاری از این جشنوارهها حالت بومی دارند و بخش خاصی از جغرافیای سینمایی دنیا را نمایندگی میکنند. این روزها شاهدیم که تعداد بیشتری از فیلمسازان جوان و نوجوی کشورهای مختلف، ترجیح میدهند کارهایشان در بخش مسابقه این نوع جشنوارهها به نمایش درآید. دلیل آن هم مشخص و واضح است. ساختههای آنها در این جشنوارها با فیلمهایی رقابت میکنند که از وضعیتی مشابه خود آنها برخوردارند و برتری نسبت به آنها ندارند. در جایی مثل کن یا برلین، هنرمندان جوان کشورهای درحال رشد باید با رقبای گردن کلفت و پرقدرتی از سینمای کشورهای پیشرفته و کاملا حرفهای رقابت کنند که رقابتی ناعادلانه به حساب میآید. مدیران کن و بقیه جشنوارهای درجه یک به صورت طبیعی همیشه بهدنبال نامهای بزرگ و پرسروصدا هستند تا اعتبار بالاتری به جشنوارههای خود بدهند. در این حالت، این فیلمهای مستقل کوچک از فیلمسازان خوشفکر کشورهای مستقل و درحال رشد است که قربانی چنین دیدگاه سودجویانه و فرصتطلبانهای میشود.»
درگارابدیان معتقد است حتی در کشورهای غربی مثل آمریکا هم سینماگران ترجیح میدهند در جشنوارههای مستقل حاضر شوند. او در این رابطه، جشنواره فیلمهای مستقل ساندنس را مثال میزند که مکان خوبی برای ارائه محصولات مستقل شده که معمولا دارای پیامهای اجتماعی هستند و فقط به قصد فروش و ایجاد سروصدا تولید نمیشوند. این تحلیلگر هم به این نکته اشاره میکند که برپایی موفقیتآمیز سالانه ساندنس زنگ خطر را برای جشنوارههای درجه یک سینمایی به صدا درآورده و بسیاری از هنرمندان متعهد آمریکایی ترجیح میدهند فیلمهایشان در این جشنواره معتبر حضور داشته باشد تا جایی چون کن یا ونیز و برلین.وضعیت برای هنرمندان مستقل کشورهای دیگر فرق میکند. سالانه تعداد بسیار زیادی فیلم مستقل ونامتعارف توسط هنرمندان کشورهای کوچک و بزرگ چهار قاره ساخته میشود که به قول معروف جشنوارهپسند بوده و مدیران جشنوارهها به دنبال شکار آنها هستند. این فیلمها هم در پی مکان مناسب برای نمایش و پخشند و خواستهشان این است که به دور از مراسمهای شیکی چون فرش قرمز و فتوکال بهدنبال راهی برای ارتباط بهتر با تماشاگران و منتقدان کنجکاو هستند و هدف اصلیشان رساندن پیامهای اجتماعی خود به تماشاگران بینالمللی است. نزدیک به چهار دهه قبل، جشنواره فیلم سه قاره نانت تنها مکان برای اکران گستردهتر اینگونه تولیدات بود و هنرمندان سه قاره آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین اگر نمیخواستند فیلمهایشان را در کن و ونیز اکران کنند، راهی نانت فرانسه میشدند. جشنواره نانت هم بهخاطر بهرهگیری از تولیدات این سه قاره توانست برای خودش اعتبار ویژهای خلق و کسب کند اما این روزها وضعیت تغییری کلی کرده و فیلمسازان مستقل کشورهای درحال رشد الزاما مجبور نیستند فیلمهایشان را راهی همین یک جشنواره کنند.
این روزها به مدد پیشرفت و گسترشی که دنیای سینما داشته و کمک کرده تا فیلمها زبانی بینالمللی برای برقراری ارتباط بین آدمها و فرهنگها باشند، جشنوارههای ریز و درشتی هم از راه رسیدهاند که با حضور و موفقیت خود، آن موقعیت انحصاری جشنوارههای نام برده شده را از بین برده و فضایی تازه برای تنفس تولیدات غیرمتعهد، مستقل و نامتعارف به وجود آوردهاند. یکی از آنها جشنواره شانگهای است. صنعت سینمای چین همزمان با رشد در بخش جدول گیشه نمایش و تولید محصولات بومی مردم پسندی که در گیشه رکوردشکنی میکنند، به بخش جشنوارهها هم نظر داشته و با گذشت زمان نشان داده که میتواند رقیبی جدی برای جشنوارههای الف بینالمللی باشد. تجربیاتی که مدیران جشنواره شانگهای طی ۳۰سال گذشته بهدست آوردهاند، در خدمت پربارتر کردن برنامههای مختلف آن و بهویژه بخش مسابقه است. جشنواره شانگهای توجه خاصی به سینمای آسیا دارد و بعد از آن، مکانی برای معرفی محصولات کشورهای درحال رشد است. گروهی جشنواره شانگهای را دنبالهروی جشنواره بینالمللی توکیو میدانند که شش سال از شانگهای بزرگتر است. جشنواره توکیو تقریبا اولین جشنواره بزرگ و معتبری بود که در قاره آسیا فعالیت را شروع کرد و از همان ابتدا توجه ویژهای به محصولات این قاره (و از جمله ایران) داشته است.
با وجود این، جشنواره بینالمللی کلکته هند از نظر جغرافیایی بسیار به ایران نزدیکتر است. این جشنواره که در همسایگی کشورمان است، از سال ۱۹۹۵ برپا میشود و اعتبار بسیار زیادی در بین هنرمندان سراسر دنیا دارد. با وجود آنکه بسیاری از هنرمندان اروپایی و آمریکایی خواهان حضور در این جشنواره هستند اما مدیران آن همواره توجه خاصی به سینمای کشورهای درحال رشد و بهخصوص آسیا داشتهاند. از این نظر، میتوان آنرا با جشنواره بینالمللی مسکو مقایسه کرد که از زمان حکومت اتحاد جماهیر شوروی هر دو سال یکبار با جشنواره فیلم کارلوویواری برگزار میشده و بخش مهمی از برنامههای آن اختصاص به هنرمندان کشورهای سه قاره آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین داشته است. در بین برندگان جوایز اصلی تمام این جشنوارهها، نام هنرمندان مستقل آسیایی و بهویژه ایرانی هم به چشم میخورد.
جشنوارههایی چون جشنواره بینالمللی آفریقا و آفریقای جنوبی هم هستند که البته بیشتر از هر چیز به سینمای قاره آفریقا پرداخته و هدفشان معرفی فعالیتهای هنرمندان آفریقایی است. با وجود این، همه ساله بخش مهمی از فیلمهای هر دو جشنواره اختصاص به سینمای کشورهای سه قاره و بهخصوص بخش خاورمیانه و کشورهای عرب و حوزه خلیجفارس و دریای عمان دارد. جشنواره آفریقای جنوبی که بعد از فروپاشی سیستم آپارتاید و پایان حکومت نژادپرستان سفیدپوست فعالیتش را آغاز کرد، همچنین از حال و هوای انقلابی هم برخوردار است. زمانی که صحبت از سینمای انقلابی و فیلمهای انقلابی میشود، ذهن ناخواسته به سمت جشنواره بینالمللی هاوانا میرود. این جشنواره قدیمی سال ۱۹۷۹ تاسیس شد و مکانی برای ارائه تولیدات لاتینی تبارها بوده و کمک زیادی به احیای صنعت سینمای قاره لاتین کرده است. در سالهای اخیر توجه جشنواره به سینمای آسیا و آفریقا بیشتر شده و فیلمهای این دو قاره هم توانستهاند جایگاه خوبی در بین فیلمها و برنامههای آن پیدا کنند.
طبیعی است که هر جشنوارهای حکایت و امتیازات خاص خودش را دارد اما بخش زیادی از منتقدان سینمایی کشورهای درحال رشد، هنرمندان بومی خود را دعوت به حضور در جشنوارههایی میکنند که اعتبار بیشتری برای ساختههای آنها قائل هستند و توجه بیشتری به آنها دارند. باور این گروه منتقدان این است که نمایش فیلمهای فیلمسازان متعهد و مستقل کشورهای در حال رشد در این جشنوارههای بینالمللی، فضای وسیعتری برایشان ایجاد کرده و باعث بهتر دیده شدنشان میشود. در چنین فضایی، تولیدات سینمایی این هنرمندان رقابت سالمتری با بقیه فیلمها کرده و با تبعیضات ناشی از رویکردهای سیاسی، مطرحتر بودن و پرستارهتر بودن تولیدات جنجالی روبهرو نخواهند شد. به گفته اهل فن، مهمترین نکته در دنیای سینما این است که فیلمها بهتر دیده شوند و حضور محصولات سینمایی در جشنوارههای معتبری که فیلمهایشان در یک سطح برابر هستند، امکان این بهتر دیده شدن را فراهمتر میکند. حالا سازمان سینمایی میتواند با رویکرد به این جشنوارههای مستقل در کشورهای همسو بکوشد تا ماهیت بینالمللی سینمای ایران را گسترده کند و پایگاهی مقاوم در برابر تحریمها و سیاهنمایی جشنواره غربی فراهم آورد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگو با علی کاظمی، از ورودش به بازیگری تا نقشهای مورد علاقهاش
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»: