در سالهای گذشته و در چند روز آینده، این سفر قسمت شده و میشود. به نظرم دورههای خودشناسی و تهذیب نفس و تلاش برای زلالتر شدن، آرمانشهری است که همه دنبال آن هستند. آرمانشهر لزوما یک مکان نیست و گاهی در اشخاص بزرگی تجلی مییابد که در رأس آن اهل بیت هستند و حضرت اباعبدا...(ع) مسیری را برای نجات انسان ترسیم کرده که گویا مسافران مسیر اربعین پا در آن جاده میگذارند و خود را به کاروان حضرت اباعبدا...(ع) ملحق میکنند؛ کاروانی که قرار است انسان را از ورطه مادیگرایی و درافتادن به پوچی جهان مدرن نجات دهد و به جهان حقیقی که ملکوت عالم است، راهنمایی کند. تجربه حضور در یک جماعت بزرگ میلیونی که همه در یک چارچوب تازه اجتماعی، همدلانه و متفاوت با سایر بازارها که همه دنبال سود مادی هستند، بسیار ارزشمند است و کسانی که طرفهای معامله هستند، برای بخشیدن سرمایههای خود آمدند. وقتی همه ثروت خود را میبخشند، به سود اصلی و رضایت روحی میرسند و به شکل مضاعفی، دوبرابر آنچه در مسیر حضرت اباعبدا...(ع) خرج کردند، به دست میآوردند، هرسال این را تجربه میکنند و در این مسیر میبخشند.
شاید شیرینترین خاطراتم از پیادهروی اربعین، برگزاری شبهای شعر در این مسیر و مواکب با همراهی شعر است. هر سال و امسال این اتفاق میافتد که عدهای از شاعران و هنرمندان را در مسیر پیادهروی اربعین همراه خود داشته باشیم.
هرسال که ما عازم این مسیر میشویم، با سیل عواطف انسانهای از خود گذشتهای روبهرو هستیم که خود را خادمان امام حسین(ع)، یاران و اهل بیتش میدانند. برخی از هموطنان از راههای دور و مرزها خودشان را طی روزهای متوالی با پای پیاده میرسانند. بعضی عراقیها از بصره، روزها در راه بودند تا به نجف و بعد به کربلا برسند. همه این اتفاقات و روایتها در جهانی عادی، مادیگرا و مدرن قابل تصور و درک و باور نیست؛ تنها کسانی میتوانند این را درک کنند که عشق و مرام حسینی را درک کرده باشند. این مسیر ما را به گفتمان و سبک زندگی تازهای که سبک زندگی آرمانی انسان است، نزدیک میکند.
نکته جالبی که من و بسیاری از دوستانم درک کردند، مربوط به کیفیت پیادهروی اربعین است. چندان ورزشکار نیستم و فرصتی برای پیادهروی ندارم و شاید در یک روز عادی، تصور چند روز پیادهروی در ذهنم نگنجد؛ ولی وقتی در این مسیر شگفت و غریب نجف تا کربلا حرکت میکنیم، خستگی و ناتوانی جسمی حتی برای کسانی که سن و سالی از آنها گذشته، قابل لمس نیست و مانع آنها نمیشود. گاهی در مسیر که میرویم و میبینیم پیرمردی خمیده با محدوده سنی ۹۰ سال از ما جلو میافتد یا خانمی را همراه با بچههایش میبینیم که به دوش گرفته و این مسیر را پیاده پشتسر میگذارد. وقتی این صحنهها را میبینیم، متوجه میشویم که ماجرای اربعین، مربوط به دنیای معمولی نیست بلکه از جنس عشق، حماسه و درک یک حقیقت است که بسیاری از انسانها متأسفانه راهی به آن ندارند. این حقیقت ربطی به مرزهای کشورها ندارد و از کشورهای آسیایی مانند پاکستان و کشورهای اروپایی و قارههای مختلف موجی از جمعیت، هرسال به این مسیر میآیند. بسیاری از پاکستان پای پیاده روزهای متوالی ۱۰ تا ۲۰ روز در راه هستند تا برسند. این چه جذبهای است که انسان را به چنین حرکتی میکشاند؟
صادقانه و صمیمانه پیشنهاد میکنم اگر عزیزان توان راه افتادن به سمت این مسیر را به هر شکلی دارند و تابهحال این توفیق را نداشتند تا از روزهای باقیمانده استفاده کنند و به کربلا بروند. روایت داریم اگر میتوانید از دیگران قرض بگیرید و عازم این سفر شوید، چون این قرض مستحب است و انسان با چشمان دنیایی و ظاهری نمیتواند ارزشهای این سفر درک کند. اگر چشم بینا داشتیم، حاضر بودیم بسیاری از بلاها و مصیبتها را تحمل کنیم تا خودمان را به این کاروان برسانیم. امیدوارم همه کسانی که دوست دارند در این سفر باشند یا کسانی که هنوز به شناخت لازم نرسیدهاند و علاقهمند به شناخت بیشتر و مشتاق این سفر هستند، بهزودی عازم زیارت اربعین شوند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد