عقربههای ساعت، ده صبح را نشان میداد که منشی به داخل راهرو آمد. «طرفین پرونده ساعت ده بفرمایید داخل.» پشت سر او چهار خواهر میانسال همراه وکیل جوانشان وارد شعبه شدند و روی صندلیهای سمت راست دادگاه نشستند. دقایقی بعد هم مردی با لباس شخصی همراه وکیلش وارد شعبه شد و در جایگاه متهم و وکیلش نشستند. با ورود مرد میانسال حال چهار خواهر دگرگون شد. یکی چادر روی سر کشید و شروع به گریه کرد. دیگری مرد میانسال را قاتل بیرحم خطاب کرد و خواهر دیگر بغض به گلویش چنگ انداخت و نفسش به شماره افتاد .
قاضی رضایی، رئیس شعبه دهم دادگاه کیفری با تذکر به چهار خواهر،خواست نظم جلسه را رعایت کرده و به عنوان اولیای دم درخواستشان را مطرح کنند. چهار خواهر برای داماد سابق خود قصاص خواستند. خواهر بزرگتر گفت:« ما اهل روستایی در لب مرز با شوروی هستیم که گشنه و تشنه خودمان را به دادگاه رساندیم تا حق خواهرمان پایمال نشود. این مرد خواهر ما را فریب داد که برگردد سر زندگی و وقتی زهرا به خانهاش برگشت، او را کشت و ما را داغدار کرد. حسن باید قصاص شود و برای اجرای حکم حاضریم تفاضل دیه را بدهیم.»
در ادامه وکیل چهار خواهر زهرا دلایل شکایتشان را مطرح و دوباره از طرف اولیای دم برای حسن درخواست قصاص کرد و گفت:« حسن در آخرین روز مهر ۱۳۹۸ پس از درگیری با همسرش در خودرو، او را با دست خفه و از بالای پلی در آبعلی به پایین پرت کرد. او در تحقیقات مقدماتی به این قتل اعتراف و جزئیات آن را تشریح کرده است. حسن در مراحل تحقیقات سعی کرده بود با تناقضگویی مسیر تحقیقات را تغییر دهد. او همان روز با خودروی دوستش ۱۵۰ کیلومتر رانندگی کرده بود. بررسی نقطهزنی موبایلها نشان میدهد اکبر و مقتول در یک نقطه بودند.
بر اساس مستندات موجود در پرونده ارتکاب قتل از سوی او محرز است و درخواست صدور اشد مجازات برای متهم را دارم.»
قاضی رضایی، سپس حسن را خطاب قرار داد و گفت :« بر اساس کیفرخواست متهم به مباشرت در قتل عمدی همسرتان و ایجاد صدمات و جراحات غیر منتهی به فوت به مرحوم هستید، چه دفاعی از خود دارید ؟»
حسن برگهای از جیبش بیرون آورد و جلویش گذاشت و با قیافهای حق به جانب منکر اتهامش شد و گفت:« یک دعانویس زهرا را به من معرفی کرد و صیغه محرمیت خواندیم اما دو ماه بعد خانوادهاش سراغم آمدند و او را با خود به شهرشان بردند و مشکلاتمان شروع شد. هر بار از من شکایت میکردند و پولی به عنوان نفقه میدادم و تا مدتی کاری نداشتند. آخرین بار بعد از شکایت حکم جلب مرا گرفتند و مقابل خانهام در رودهن آمدند اما در را باز نکردم. فردا از کلانتری زنگ زدن و احضارم کردند به آنجا رفتم که گفتند بازداشتی. گفتم باشه نفقه را میدهم. از دوستانم پول قرض کردم و نفقه را دادم و آزاد شدم. بعد دوباره ماموران سراغم آمدند و به اتهام قتل دستگیرم کردند و تحت فشار بازجویی اعتراف کردم. الان اگر دوباره مرا به اداره آگاهی بفرستید، باز هم به قتل اعتراف میکنم .»
رئیس دادگاه: چرا سعی داشتی امانت گرفتن خودرو را مخفی کنی؟
متهم به قتل: عصر آن روز که خانواده زهرا با حکم جلب به مقابل خانهام آمدند، ماشین را از دوستم قرض گرفتم تا دوری بزنم و حالم خوب شود. به تهران رفتم و بعد به امامزاده هاشم رفتم و شب به خانه آمدم و خوابیدم .
رئیس دادگاه: اما گوشی شما و همسرتان در یک منطقه آنتن دهی داشته، چه توضیحی دارید؟
متهم به قتل: احتمال دارد در حال تعقیب من بوده است .
رئیس دادگاه: در پنجم آبان ۱۳۹۸ در اداره آگاهی و نزد قاضی هم اعتراف کردید، همسرتان را خفه کردهاید؟
متهم به قتل: من برای رهایی از شرایط سخت پلیس آگاهی هرچه میگفتند را مینوشتم .
رئیس دادگاه: اما بعد از اعترافات شما جسد پیدا و علت مرگ مشخص شد. چطور قبل از اعتراف شما و کشف جسد ماموران همه چیز را میدانستند؟
متهم به قتل: نمیدانم .یادم نیست. چهار سال گذشته و در این مدت فشار زیادی رویم بود.
در ادامه وکیل متهم به دفاع از او پرداخت و در پایان رضایی و شجاعی، قضات شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد