راز اصلی موفقیت مجموعههای تاریخی، چه آنهایی که مهمترین و حساسترین وقایع تاریخی را بهطور مستقیم دستمایه قرار داده و چه آنهایی که آمیزهای از واقعه تاریخی و شخصیتهای تخیلی ایده اصلی شان بوده، عبور از کلیشهها بوده است.البته نه به این معنا که وقایع تاریخی مشهوری که تاکنون بارها به آنها پرداخته شده، دیگر موضوع هیچ فیلم و مجموعهای قرار نگیرد، بلکه همان وقایع مشهور و مهم تاریخی با نگاهی متفاوت و با داستانکها و شخصیتهای فرعی واقعی و تخیلی بهگونهای پرداخته شوند که مخاطبان این آثار، ضمن آنکه یک بار دیگر خود را با واقعهای شناخته شده روبهرو میبینند، با مجموعهای از شخصیتها و وقایع مواجه شوند که در کنار هم قرار گرفتن آنها جلوههایی از دنیایی جدید را فراروی آنان قرار دهد.
«عشق کوفی» قصه عشقی ممنوعه را در یکی از مهمترین و حساسترین دورانهای تاریخ اسلام روایت میکند؛ قصهای تخیلی که در سرزمین و زمانهای بسیار آشنا برای شیعه میگذرد. زیست مشترک علویان و عثمانیان با دو تفکر و بینش کاملا متفاوت در شهر کوفه به خودی خود اصطکاکهایی را بین اهالی کوچه و بازار ایجاد میکند که هرکدام میتواند زمینه ساز ایجاد اتفاقی مهم و سرنوشت ساز برای هر دو سوی ماجرا باشد. گروهی گردن نهاده به عشق مولایشان امام علی(ع) و حالا فرزندش حسین بن علی(ع) به عنوان امام برحق. گروهی دیگر از جنس بنی امیهای که به سرکردگی یزید بن معاویه قصد پیمان شکنی داشته و در پی تثبیت پایههای خلافتی نامیمون و غصبی هستند. در این گیرودار که فینفسه فضای سیاسی و اجتماعی کوفه به انبار باروت شبیه شده است، اتفاقی رخ میدهد که در یک سوی آن نائله دختر اوحد، بازرگان سرشناس عثمانی مسلک کوفه قرار دارد که میرود تا قربانی توطئهای خانوادگی شود و در سوی دیگر، هلال کماندار محافظ قافله که شاهد قتل عام کاروانیان است. تا اینجا قصه عشق کوفی با معرفی شخصیتهای اصلی تا جایی که بخشهایی از معمای حمله به قافله و نقش اوحد پدرنائله و نعیم، برادر ناتنیاش پنهان باقی بماند، جذابیتهای ذاتی خودش را دارد. کوفه و آدمهایش در آن مقطع تاریخی که علویان به دنبال رساندن نامههایشان به دست حسین بن علی(ع) هستند برای مخاطبان مجموعه آشناست. اتفاق تاریخی که در شرف وقوع است برای همه کسانی که مخاطبان بالقوه عشق کوفی هستند، یکی از مشهورترین رویدادهای تاریخ اسلام است .تلاش کارگردان هم برای به نمایش گذاشتن زندگی روزمره در کوفه آن زمان به کمک طراحی صحنه، لباس، دکور و چهرهپردازی و پیشرفتهای چشمگیر جلوههای بصری و میدانی باعث شده تماشاگران مجموعه، شهر کوفه و جریان زندگی در آن را باور کنند و از طریق این باور به طور طبیعی به شخصیتهای اصلی و فرعی قصه نزدیکتر شوند.
اما از جایی که موضوع عشق میان نائله و هلال به عنوان داستانی تخیلی در کنار روند واقعیت تاریخی جاری در کوفه به میان میآید، ساختار درام اثر به سوی این وجه که جذابتر و گیراتر از سایر وجوه آن است متمایل میشود و ساختار کلی قصه روی اتفاقی بنا میشود که زمینهساز معرفی و پرداخت شخصیتهای متعددی تا پایان اثر خواهد بود. عشق نائله و هلال که از ابتدا بهواسطه اختلافنظرهای دو خانواده با اگر و اماهای بسیار همراه است، فرازو فرودهایی دارد که آنها هم با پیروی از منطق داستانی فیلمنامه برای مخاطب جا میافتد. در این بین سامیه مادر هلال که سعی شده در کنار قصه عشق هلال و نائله به مرور به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی مجموعه، نقطه وصل خط اصلی قصه به موضوع قیام امام حسین(ع) و دعوت مردم کوفه از امام باشد، بهگونهای پرداخته شده که او هم مانند دیگر شخصیتهای اصلی و فرعی ضمن ابراز ایمان و شجاعت درعمل به تکلیف، در جاهایی با عبور آگاهانه از کنار برخی آدمها و وقایع و نادیده گرفتن برخی رفتارها، باورپذیر شود. تردید در سامیه، در قیاس با دو شخصیت هلال و نائله به دلیل نوع نگاه او به موضوع دعوت از امام و حضور فعال در جمع سران علویان کوفه، جلوه و ظهور محدودتری دارد اما واکنش او به ازدواج هلال و نوع رفتارش با خانواده اوحد به گونهای طراحی شده که او هم به عنوان یک شخصیت اصلی نقش واضح و موثری در قابل باور شدن کلیت اثر داشته باشد. بنابراین مجموعه عشق کوفی بدون تاکید روی یک شخصیت اصلی به عنوان قهرمان، به عنوان اثری ماجرامحور اتفاقات دراماتیک پیش رو را طراحی میکند.
آنچه که برای فیلمنامهنویسان و کارگردان عشق کوفی به عنوان یک دغدغه مطرح بوده، تلاش برای برقراری ارتباط موثر بین شخصیتها و مخاطبان اثر است. این ارتباط هم زمانی به وجود میآید، ریشه میگیرد و مستحکم میشود که شخصیتها در مسیر جلو بردن درام اثر، به گونهای پرداخته شوند که جز چند شخصیت شناختهشده تاریخی با کارنامهای آشنا و غیرقابل دفاع، بقیه از مرز سیاهی و سپیدی مطلق عبور کرده و با رفتارشان که آمیزهای است از ایمان و تردید، قابل باور شوند.هلال و نائله که از آغاز شکلگیری عشق در میان آنان، گویی تردید همزادشان بوده است، بر بستری از اختلافات عقیدتی و خانوادگی عاقبت به دلیلی سوای از عشق راستین که در آینده شکل و شمایل واضحتر و موثرتری پیدا میکند، به وصال یکدیگر میرسند. تاکید قصه بر اینکه هلال برای نجات نائله از معرکه ازدواج ناخواسته در شامات تن به وصلت با او میدهد، نتیجه غلبه هلال بر تردیدهایش است و نائله هم که ظاهرا اوضاع پیچیدهتری نسبت به هلال دارد، قرار است دچار نوعی دگردیسی شود تا فرجام تلخ او، مقدمهچینی قابل باوری داشته باشد.
تابوشکنی فیلمنامهنویسان در پرداختن به علویان و خائنین و خبرچینانی که در میانشان حضور دارند و تاکید روی شخصیتهای متزلزل اما پشیمانی همچون فاضل با بازی درخشان نادر فلاح - که همراه چند نفر دیگر به نوعی نقش توابین قبل از وقوع حادثه عاشورا را ایفا میکنند، خط کلی روایت مجموعه را به گونهای شکل میدهد که خیانت شمیم، دختر فاضل به علویان و لو دادن قضیه ارسال نامه به امام حسین(ع) به عنوان اتفاقی نه چندان دور از انتظار، تکلیف شخصیتهای خاکستری اثر را در هر دو سوی ماجرا روشنتر میکند. ضمن اینکه نگاه روشنتری هم به پیمانشکنی کوفیان و موضوع نامههایشان دارد. ولی گویا در سمت عثمانیان، کار برای فیلمنامهنویسان دشوارتر بوده است. اوحد، پدر نائله به عنوان منفیترین شخصیت تخیلی اثر و به ویژه پسرش نعیم موقعیتهای بسیاری برای عبور از مرزهای ایمان و تردید داشتهاند. ولی پیچیدگیهای شخصیت اوحد که آمر اغلب حوادث تلخ سراسر مجموعه است، باعث شده در جاهایی به ویژه در برخورد با شخصیت دخترش نائله کمی از باور مخاطب دور شود .ارتباط اوحد و نائله در جاهایی پشتوانه منطقی و جا افتادهای ندارد و نعیم هم که به سختی با واقعیت قتل سهمگین همسرش به دستور اوحد کنار آمده است، دست و پا زدنی نه چندان قابل باور در گرداب تردیدهایش دارد .واکنش آخر او به درخواست اوحد برای نجات نائله اگر مقدمهای پرداخت شدهتر داشت، میتوانست او را به یکی از شخصیتهای به یادماندنی عشق کوفی تبدیل کند؛ بهویژه که حسین سلیمانی ایفاگر نقش نعیم، یکی از بهترین نقشآفرینیهای کارنامهاش را در این اثر ارائه کرده است.
حضور ناخواسته هلال در سپاه ابنزیاد در کربلا، یکی از نقاط عطف مجموعه عشق کوفی است که به نوعی حلقه اتصال خط اصلی قصه با واقعه عاشورا را شکل میدهد . عشق کوفی، آگاهانه از نزدیکشدن به متن حادثه پرهیز میکند تا قصهای را که در متن شهر کوفه آغاز کرده است، در همین شهر به پایان برساند. در حالی که سپاه ابنزیاد با سرهای بریده یاران امام حسین(ع) از دروازه شهر عبور میکند و همزمان سر از بدن هلال جدا میشود .روند حضور هلال در خیمهگاه یزیدیان، فرار او و تلاش ناکامش برای از میانبرداشتن ابنزیاد که به اسارت او ختم میشود، اگرچه قدری شتابزده به نظر میرسد و شاید با تامل و امکانات بیشتر میشد شکل قابل قبولتر و موثرتری به آن بخشید اما یک ویژگی مهم دارد و آن پرهیز آگاهانه فیلمساز از تبدیلشدن هلال به شخصیت اصلی و قهرمان اثر است .اگر چه پایانبندی مجموعه بر همزمانی ورود سرهای بریدهشده و قطع سر هلال تاکید دارد و به نوعی او را در کنار یاران شهید امام حسین(ع) قرار میدهد، ولی باز هم مجموعه را از مسیری که خلاف جهت مجموعههای قهرمانمحور است، دور نمیکند.قهرمان در مجموعه عشق کوفی، عشقی است که سرانجام جان مستعد را در مسیر حق قرار میدهد و در روزی که خون از زیر سنگها میجوشد و و از ابرهای سرخگون میبارد، جان دو دلداده را در مسیری واحد قربانی عشق به حقیقتی بزرگتر میکند.
عشق کوفی در شرایطی که تولید مجموعههای جذاب و پرمخاطب تاریخی به دلیل هزینههای بالای تولید در سالهای اخیر با محدودیتهایی همراه بوده است، به دلیل تلاش سازندگانش برای پرهیز از کلیشههای رایج در پرداخت شخصیتهای مثبت و منفی و بازخوانی معجزه عشق در آزمون تشخیص حق، فصلی جدید را در مجموعههایی که قصههایشان بر بستری از واقعه کربلا روایت میشود، میگشاید. این مجموعه، فتح بابی است برای ترویج نگاه متفاوت به وقایع و شخصیتها در آثار تاریخی و تلاش برای باورپذیر ساختن آنان و عبور از کلیشهها در به تصویرکشیدن کارزار تردید و ایمان .
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد