این اولین گام در جهت اصلاح است. نکته دیگر دررابطه با سنجههای آماری این است که عموما این آمارها به سرعت توسط مخاطبان عجول به کل کشور تعمیم داده میشود. در حالی که آمارها فقط یک ابزار برای فهم بهتر شرایط هستند و هیچ داده خامی نمیتواند به نتیجهگیری منجر شود. هر آماری نیاز به پیوستهای تحلیلی دارد. اگر این موضوع درباره شاخصهای پیچیدهتری باشد لزوم وجود این تحلیلها بیشتر حس میشود. ازجمله دینداری جامعه ایرانی و البته نقش مساجد دراین راستا. بهتازگی از سوی پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات وزارت فرهنگ و ارشاد آماری عنوان شده که جای تامل دارد. آماری که نشان از اقبال نوجوانان و جوانان تهران به حضور در مساجد دارد. این آمار در حاشیه همایش مساجد عنوان شده اما باید بدانیم مفهوم دینداری یک سازه پیچیدهج است که دارای ابعاد گوناگون است و صرف ارائه داده درخصوص یک شاخص نمیتوان درخصوص کلیت این مفهوم در جامعه اظهارنظر کرد و مدعی شد جامعه به سمت بیدینی یا دینداری بیشتر در حرکت است. بهتر آن است که در این باره وضعیت هر بعد را بهطور جداگانه مورد بررسی قرار داد تا درنهایت مشخص شود کدام بعد دینداری در طول زمان روند ثابت، کدام بعد روند افزایشی و کدام بعد روند کاهشی داشته، چراکه لزوما این ابعاد در جهت یکسانی ممکن است حرکت نکند. در اغلب نظرسنجیهای رسمی صورت گرفته و در بعد رفتارهای مذهبی همچون نماز خواندن میتوان رویهای ثابت را به چشم دید. در برخی دیگر از این موارد همچون روزه گرفتن به گواه نظرسجی صورت گرفته توسط ایسپا ۶۰درصد مردم تهران روزهدار بودهاند اما شاخص حضور در مسجد و شرکت در نماز جماعت وضعیت نسبتا نامناسبی را نشان میدهد که البته بهرغم پایین بودن میزان آن اما این میزان طی دو دهه گذشته نسبتا ثابت بوده است. مثلا در حالی که در سال۱۳۷۹ حدود ۲۰.۲درصد گفته بودند همیشه یا اکثر اوقات در نماز جماعت شرکت میکنند در سال۹۵ نیز تقریبا همین عدد به دست آمده است. آمارهای تازه پژوهشگاه ارتباطات وزارت فرهنگ هم نشان از تداوم این رویه دارد.