گفت‌وگو با زنی که به راحتی جیب‌بری می‌کرد

نمی‌گذارم اعتیاد بر من پیروز شود

زن جوان بسیار خوب و آرام صحبت می‌کند. به ظاهرش نمی‌خورد مجرم باشد اما دستبند به دست منتظر است افسر پرونده، او را از اداره آگاهی به دادسرا انتقال دهد. آن طور که افسر پرونده‌اش می‌گوید، حرفه‌ای‌ترین جیب‌بر شیراز است و سابقه طولانی در این جرم دارد. این هفته پای صحبت‌های او نشستیم که در ادامه می‌خوانید.
کد خبر: ۱۴۳۲۰۹۶
نویسنده امیر علی حقیقت طلب - تپش
 
خودت را معرفی کن.
ساره، ۳۴ساله هستم. 

اعتیاد داری؟
بله. شیشه مصرف می‌کنم. 

اما به قیافه‌ات نمی‌خورد.
همیشه پولش را داشتم و به اندازه مصرف می‌کردم. نمی‌گذاشتم مواد بر من پیروز شود و چهره زیبایم را بگیرد. هفته‌ای دو سوت شیشه می‌زنم. 

سابقه داری؟
بله. دو بار به جرم سرقت و جیب‌بری دستگیر شدم. 

چه شد که به اینجا رسیدی؟
همه چیز بعد از طلاقم شروع شد. وقتی از همسر معتادم با یک دختر پنج ساله جدا شدم، خانواده‌ام من را نپذیرفتند. مجبور شدم تنها با دخترم زندگی کنم. خرج زندگی از توانم خارج بود و به همین خاطر رو به اعتیاد آوردم و مجبور به سرقت شدم. 

کجاها بیشتر سرقت می‌کردی؟
هر جای شلوغی که بود سرقت می‌کردم. ایستگاه اتوبوس، اماکن زیارتی یا حتی داخل رستوران‌های معروف.

نمی‌ترسیدی کسی به تو شک کند؟
نه. دختر ۹ ساله‌ام را با خود می‌بردم تا کسی شک نکند. 

او در سرقت‌ها همدستت بود؟
اصلا. فقط همراهم می‌آمد و هیچ نقشی در سرقت‌ها نداشت. 

چند مورد سرقت انجام دادی؟
۵۰ گوشی تلفن همراه دزدیدم.

چگونه سرقت می‌کردی؟
دراماکن شلوغ اگر کیف زنی باز بود و گوشی داخلش بود به بهانه‌ای به او نزدیک شده و دست کیف کرده و گوشی را برمی‌داشتم. 
 
گوشی‌های سرقتی را چه می‌کردی؟
به یک مالخر یک میلیون و ۳۰۰ هزارتومان می‌فروختم. 
 
گوشی‌های چند ده میلیونی را؟
کسی از یک دزد، آن هم زن بیشتر نمی‌خرید. من هم فقط می‌خواستم هزینه زندگی و اعتیادم تامین شود. 
 
چطور دستگیر شدی؟
مالخرم را پلیس دستگیر کرد و از طریق او من هم شناسایی و دستگیر شدم.
 
پشیمان نیستی؟
من مجبور بودم به خاطر مشکلات خانوادگی و جامعه به سمت جرم بروم. من هم دوست داشتم مثل بقیه خوب و سالم زندگی کنم. حتی تلاشم با وجود دزد بودن زندگی لاکچری بود، اما خانواده مرا پس زد و وارد این باتلاق کرد. آنها اگر بعد از جدایی من را قبول می‌کردند که آواره کوچه و خیابان نمی‌شدم. 
 
چرا اضطراب داری؟
معلوم نیست چقدر در زندان باشم و در این مدت باید دوری دخترم را تحمل کنم. 

نگرانی بزرگت چیست؟
ببینید، من جرم کردم و باید کیفرش را بکشم اما فقط نگران آینده دخترم هستم که مثل من دچار سرنوشت سیاه نشود. می‌خواهم آینده او برعکس من سفید باشد.
newsQrCode
برچسب ها: جیب بر زن متهم
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها