این روزها در فضای مجازی و در واقعیت، چنین حرف و حدیثها و نگرانیهایی را از زبان بسیاری از دختر و پسرهای در شرف ازدواج و زن و شوهرها میشنویم که اغلب بهدنبال این قبیل دیدگاهةا، پرسشهای اینچنینی مطرح میشود که آیا این قبیل رفتارها طبیعی است؟ از کجا بفهمم که واقعا پای عشق و علاقهای در میان است؟
واقعیت این است که در روابط امروزی چیزی که بیشتر با عشق و دلبستگی اشتباه گرفته میشود وابستگیهایی است که برای نزدیکشدن به عشق، خود را بهصورت بیمارگون به نمایش میگذارند. دلبستگی و وابستگی دو مفهوم در روابط عاطفی هستند که از نظر بسیاری از افراد تفاوتی با یکدیگر ندارند، اما تفاوتها نهتنها در معنی کلمه، بلکه در سطح چگونگی یک رابطه نیز قابل مشاهده هستند. وابستگی برای شروع یک رابطه لازم است، اما وابستگی یک حالت غیرمنطقی و هیجانی است که پایداری ندارد و دو فرد عاشق در یک رابطه بالغانه، باید وابستگی را به دلبستگی تبدیل کنند تا درنهایت بتوانند به عشق وحس تکرارنشدنی آن دستیابند. معمولا دیده میشود دربین زن و شوهرها، مرزهای دلبستگی ووابستگی مشخص نیست. درحالیکه دلبستگی به سازندگی و رشد رابطه منجر میشود اما وابستگی آفتی است که یک رابطه را تهدید کرده و به شکست میکشاند.
معنی رضایتمندی زناشویی چیست؟
فاطمه پایروند، کارشناس ارشدمشاور خانواده میگوید: «زمانی که زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و باهم بودن احساس شادمانی و خرسندی کنند یعنی وضعیت موجود در روابط زناشویی آنان با وضعیت مورد انتظارشان منطبق باشد، نشاندهنده رضایتمندی زناشویی آنهاست. رضایتبخش بودن روابط میان همسران از طریق علاقه متقابل، میزان مراقبت از همدیگر، پذیرش و تفاهم با یکدیگر، توافق در امور اقتصادی و موفقیت در تربیت فرزندان سنجیده و اغلب بهصورت درونی احساس میشود؛ اما در مقابل اگر بین همسران رضایتمندی زناشویی برقرار نباشد، مشکلات موجود به حدی زیاد میشود که آنها احساس میکنند نیازها و انتظاراتشان برآورده نمیشود.»
وابستگی خوب نیست
اما برای آنکه به ملاکهایی که موجب رضایت زناشویی میشود دست یابیم باید دلبسته همسر و زندگی باشیم یا وابسته؟ پایروند با تاکید بر اینکه باید در زندگی مشترک دلبسته بود تا وابسته میگوید: «در وابستگی، زن یا شوهر یا هردوی آنها چنان مجذوب یکدیگر میشوند که احساس میکنند بدون هم نابود میشوند. چنین همسرانی بهتنهایی قدرتی در تصمیمگیریهای روزمره ندارند و همواره این ترس و اضطراب را دارند که در نبود هم چگونه به فردیت برسند. آنان بهراحتی نمیتوانند احساساتشان را بیان کنند و دلیل مخالفتشان را به همسر بگویند و درواقع تبدیل به فردی بلهگو میشوند و همیشه برای تصمیمگیری، نیاز به کسی دارند تا اطمینان دهد کارشان درست است و در نتیجه هیچگاه نمیتوانند به آنچه که لیاقتشان است و به آنچه میخواهند برسند و همواره از این وضعیت ناراضیاند.»
این مشاور خانواده تصریح میکند، وابستگی میتواند به هر عامل دیگری غیر از همسر، همچون اینترنت، تلفن همراه، کار، پول، منصب، موادمخدر و حتی دوستان باشد که در صورت ازدستدادن آنها، آرامش، هویت، استقلال و سلامت جسم و روان فرد گرفته میشود.
دلبستگی، آری
در دلبستگی، وجود یک رابطه عاطفی قابل اعتماد و اینکه در وقت نیاز، شخص و رابطه مورد نظر در کنارمان خواهد بود اهمیت دارد و مهمترین امر این است که فرد عاشق با وجود تمام تعلق خاطری که به معشوق دارد، قادر است به نیازهای خود پاسخ دهد و شریک عاطفیاش را محدود به خواستههای خود نکند، به همین دلیل میتواند مسئولیتهای زندگی خود را کنترل کند. پایروند میگوید: «در دلبستگی یا پیوستگی، همسران خود را با آنچه هست هماهنگ کرده و به آن عشق میورزند و با حفظ فردیت خود، احساس وحدت و یگانگی میکنند و در این صورت از وجود هم لذت میبرند و همواره شاد و خشنودند و اگر در این شیوه ارتباطی مشکل یا سختی و خللی هم ایجاد شود، بازهم احساس رضایت میکنند و میتوانند حال خوبشان را حفظ کنند و اعتمادبهنفس داشته باشند. درواقع در دلبستگی یا همان عشق سالم ما فردیت و هویت طرف مقابل را تهدید نمیکنیم و فردیت خودمان هم تهدید نمیشود و زن و شوهر در کنار هم با موفقیت و تفاهم پیش میروند و از وضعیت موجود راضیاند.»
افراط و تفریط ممنوع!
متاسفانه ما آدمها همیشه از یک طرف بام میافتیم و کمتر به اعتدال میرسیم. پایروند ضمن اشاره به این موضوع اعتقاد دارد، برخی از ما مثل گیاه عشقه در ساقه دیگری میپیچیم و از آن تغذیه میکنیم و هیچ باکی نداریم که همینطور به زندگی انگلی خود ادامه دهیم؛ اما در مقابل برخی دیگر از ما با وسواس مراقب هستیم که به کسی وابسته نشویم، در نتیجه هیچگاه با کسی دوست صمیمی نمیشویم یا اگر حس کنیم کسی دارد پا را از مرزهایی که ما برای خود تعیین کردهایم فراتر میگذارد و به ما نزدیک میشود سریع پا پس میکشیم. بعضی حتی تن به ازدواج نمیدهند که مبادا به همسر خود وابسته شوند یا اگر ازدواج کردند مرتب به همسر خود گوشزد میکنند که مراقب باشد به او وابسته نشود و باید آگاه بود که این افراط و تفریطها به صمیمیت و دوستداشتن ربطی ندارد و موجب رضایتمندی از زناشویی نمیشود.