الی عاشق شیرینیپزی است و تمام تلاشش را میکند روزی شیرینپز خیلی بزرگی شود که دیگران عاشق دستور پخت غذاهایش شوند. الی هر هفته انواع گوناگونی از مافین، تارت و شیرینیهای دیگر را درست میکند و بیننده پروپا قرص برنامههای آشپزی تلویزیون است. او روزبهروز دارد به بیشتر به طرف آرزویش قدم برمیدارد تا اینکه یک روز اوضاع تغییر میکند.
پدربزرگ الی بیمار میشود. او همراه مادرش به ناچار به شهر دیگری نقل مکان کرده تا بتوانند از پدربزرگ مراقبت کنند. شهر جدید و آشنایی با آدمهایش برای هر کسی چالشهای زیادی به وجود میآورد که نمیتوان نادیدهشان گرفت اما الی با معلولیت جسمیاش بهمراتب کار سختتری در پیش دارد. او باید بکوشد تا با دیگران ارتباط برقرار کرده و خودش را بهعنوان همسایه جدید به آنها معرفی کند، آن هم همسایهای که ظاهرش با دیگران متفاوت است، بنابراین پاک کردن قضاوتها و پیشفرضهای اشتباه دیگران درباره معلولان جسمی، بزرگترین دغدغهی او میشود اما مطمئن است که از پس تمام این چالشها برمیآید و باز هم با آرامش میرود دنبال رویایش.
کتاب «روی چرخ زندگی» نوشته جیمی سامنر، روایت رویاهای الی در زندگی و چالشهای او هنگام نقلمکان به یک شهر جدید و آشناییاش با دیگران است که به زیباترین و جذابترین شکل ما را با زندگی و درونیات بچهای که معلول جسمی است، همراه میکند. این کتاب برنده جوایز ادبی زیادی شده است.
جوایز و افتخارات کتاب روی چرخ زندگی: برنده جایزه ILA Teachers’ Choices، نامزد جایزهی ادبی Golden Sower Award، نامزد جایزه ادبی Nene Award
کتاب روی چرخ زندگی برای چه کسانی مناسب است؟ نوجوانان، کودکانی که دچار معلولیت جسمی هستند و تمام طرفداران ادبیات کودک و نوجوان لذت فراوانی از خواندن این کتاب میبرند.
در بخشی از کتاب روی چرخ زندگی میخوانیم:
بابای عزیزم! این نامه را از جاده برایت مینویسم. نگران نشو من پشت فرمان نیستم. (هاها!) همانطور که خودت میدانی، داریم میرویم اوکلاهاما. مامان گفت باید برایت ایمیل بفرستم. کریسمس را تبریک بگویم.
کریسمس مبارک! خب الان مامان میگوید باید چیزهای دیگری هم برایت بنویسم. دارم الکی دکمهها را تقتق فشار میدهم، چون هیچ چیزی به فکرم نمیرسد. خب هوا چطور است؟ شوخی کردم. تازه ۱۰دقیقه است راه افتادهایم.
از شوخی گذشته، حالم واقعا خوب است. حال صندلیام هم خوب است. تابستان میبینمت.
الی.بیشتر از سه ساعت است راه افتادهایم و تازه داریم میرسیم به حوالی ممفیس. تنسی زیادی دراز است.منظورم این نیست که از نشستن خسته شدهام. نه، خسته نشدهام اما ماه گذشته، دستگاه پخش دیویدی خراب شد و این پشت، هیچ کاری ندارم، بهجز اینکه رودخانه را تماشا کنم که مدام پیدا و ناپیدا میشود. اگر تا به حال میسیسیپی را ندیدهاید، چیز مهمی از دست ندادهاید.