بهویژه در این مورد اخیر، فیلمهای گلباران، هفت شهر، زال و سیمرغ و رخ ازجمله آثار به یادماندنی و موفق صادقی هستند و به عنوان نمونه همین رخ، جوایز فراوانی همچون پلاک نقره از یازدهمین جشنواره جهانی فیلم شیکاگو، پلاک برنز دوازدهمین جشنواره فیلم کراکو لهستان و فیلم برجسته سال در جشنواره فیلم لندن را به خود اختصاص داد. مستند پرترهای که روایتگر شخصیت، زندگی و آثار استاد صادقی است هم به شکل جالب و هوشمندانهای همین عنوان «رخ» را بر خود دارد و علاقهمندان این شخصیت بزرگ فرصتی مییابند تا درقالب این اثر رخ به رخ با استاد شوند وحظی بصری و روحی ببرند. مستند رخ به کارگردانی سام کلانتری وتهیهکنندگی آرش صادقی بهتازگی با حضورعلی اکبر صادقی وجمعی ازهنرمندان هنرهای تجسمی، سینما، تئاتر و موسیقی در تالار وحدت به نمایش درآمد.
دور و نزدیک یک نقاش
سام کلانتری، کارگردان این مستند رخ پس از اکران فیلم در سخنانی خود را آدم خوشبختی دانست، چراکه ساخت این فیلم به او سپرده شد. او خطاب به صادقی گفت: خیلی خوشبختم که به من اجازه داده شد کارگردان فیلم شما باشم.آیدین آغداشلو، نقاش و گرافیست برجسته کشور هم با اشاره به سابقه دوستی خود با علیاکبر صادقی از دوران مدرسه گفت: شاید امسال هفتاد و دومین سال دوستی من با علیاکبر صادقی لواسانی از مدرسه جم قلهک تا امروز باشد. از دور و نزدیک شاهد پیشرفت او بودم. از مدرسه جم قلهک تا دانشکده هنرهای زیبا هرکدام راه خودمان را رفتیم بدون اینکه دیگری را گم کنیم. وقتی در مدرسه جم قلهک همشاگردی بودیم سالی یک نمایشگاه داشتیم. او همواره اول میشد و من دوم میشدم. الان هم همینطور است.
آغداشلو گفت: اکبر صادقی از مستقلترین نقاشان ۱۰۰سال اخیر است، استقلال خود را پافشارانه حفظ کرده است. با هیچ باد و نسیمی این طرف و آن طرف نشد و به چیزی که معنای آن را بازگو میکرد، تکیه کرد. او به جریان پرقدرت و پراهمیت نقاشی قهوهخانهای و هنر ایرانی و سنت، پشت و تکیه دارد. روایت او از این سنت شخصی است که ادا درنیاورده است. از جوانی حیرت میکردم که او قادر است شبانهروز کار کند و خم به ابرو نیاورد. تماشای نقاشی که در این فیلم نشان داده شد برای من بسیار لذتبخش بود که چگونه برای جهان جدید روایتی جدید از نقاشی قهوهخانهای را بازگو میکند. این پسزمینه، پشت او را گرفت و نگه داشت. اکبر صادقی نماینده تداوم بخشی ازهنر ایرانی است که درطول زمان پوست انداخت و شکل گرفت و نقاشان قهوهخانهای میراث خود را بهدرستی به او دادند. از اینکه امروز هم بدون لرزش دست، هاشور را بر بوم میکشد، لذت میبرم.
شور همیشگی برای کار
ابراهیم حقیقی، طراح گرافیک نام آشنا هم در این مراسم گفت: اگر آیدین عزیزم هفتاد وچند سال با علیاکبر صادقی دوستی داشته است، دوستی من و اکبر صادقی به پنجاه و چند سال میرسد. تصورمیکنم هیچ فیلم یا روایتی نمیتواند تمام درون یک هنرمند را بیان کند، ناممکن است. ما باید با آشنایی و دمخور بودن درک کنیم. خوششانس بودم که از نزدیک با این عزیز نازنین زندگی کردم و از استادانم بسیار آموختم. همیشه به شور کار آنان نگاه میکنم. همچنین یعقوب امدادیان عزیز. فکر میکنم ایشان یکی از پرکارترین نقاشان ایرانی است. چطور میتوان در فیلم این را روایت کرد تا کسی درک کند. بین آن منهای بینهایت و بهعلاوه بینهایتی که اکبر درباره طول عمر و تولد و مرگ در فیلم گفت، فاصله کوتاهی است که این عمر را به سلامت گذراندن و هنرمندانه زیستن پیچیده و مشکل است اما این عزیزان موفق شدند این کار را انجام دهند. این سلامت زیستن را باید بیاموزیم.
شعبدهبازی با رنگ
رامین حیدری فاروقی، مستندساز و پژوهشگر تاریخ گفت: درسخنان صاحبنظران هم به سنت اشاره شد هم به دشواری فیلم ساخت درباره یک هنرمند یا روایت کردن کار یک هنرمند. کار عاقلانهای که این فیلم کرده ازسرذوق و آگاهی کل گروهی تولید فیلم است و بازیگوشی که در سام کلانتری سراغ دارم ـ که اگردوست فرزندان علیاکبر صادقی هم نبود، بهترین انتخاب بود برای کارگردانی این فیلم ـ درک احوال ولحن آدمی است که مثل سنت وآگاهی حاکم برتاریخ حکمت این سرزمین، هم به لحاظ دل و هم بهلحاظ عقل آنقدر خردمندبودندکه هم بدانند آدم بهسادگی آشکارنمیشود وهم آنقدرآگاه بودند که خودراآشکار نکنند. چنانکه ملامت خریدند خود را به دیوانگی وجنون زدند تا اززیربار داوری انسانهایی که آماده داوری نیستند، رهایی پیدا کنند.
او ادامه داد: این لحن شوخطبع و این احوال گریزپایی که فیلم انتخاب کرده، بهترین گامی است که میتوانست برای اجرای این ترانه به دست گیرد. همه در این مورد با هم توافق داشتند. یک شعبدهبازی، یک بازی رنگ، یک بازی ریتم، یک در توافق کامل بودن با اراده آرتیست که در اثر به عنوان آرتورک، خودش حاضر است. خود هنرمند در ضمن اینکه خودش را پوشیده نگه میدارد، به سمت حقیقت حرکت میکند به این معنا که میرود به سمت ناپوشیدگی و به سمت عریانی و اگر این فیلم در ساحت این سرزمین نبود، همانطور که حضور زنان در این اثر، این آثار و این جهان رویت بیشتری پیدا میکرد، عریانی بیشتری هم از شجاعت جسورانه ملامتخواهی آرتیست در فیلم میدیدیم. محمد رحمانیان، لیلی گلستان، یعقوب امدادیان، رضا عابدینی، امرا...فرهادی، بهناز جعفری، رویا نونهالی، حسن معجونی، رضوان صادقزاده، امیر اثباتی، کیاوش صاحبنسق، علیرضا حسینی، بهزاد شیشهگران، جواد نوبهار و...وجمعی از گالریداران در این مراسم حضور داشتند.
تحول در ساخت مستند
رامین حیدری فاروقی در بخشی از صحبتهایش، فیلم «رخ» ساخته سام کلانتری را درگاهی به یک تحول در ساخت فیلم مستند در ایران دانست و گفت: تحول از این جهت که به ما یادآوری میکند اسناد ووقایع در ساحت حقیقت اعتبار پیدا میکند و تا اطلاع ثانوی بزرگترین حقیقتی که پیش روی انسان است وشاعرونقاش و ادیب رابه پویایی وروندگی دعوت میکند، حیرت متواضعانه در برابر هستی است که با انسان روایت میشود. هنرمندان بار این ماجرا را تا به امروز بر دوش کشیدند تا انسان تاریخ و اعتبار و تخیلش را از دست ندهد.