نگاهی به روایت یک برنامه تلویزیونی از کلام امیرمومنان (ع)

رهروی مسیر فصاحت

نگاهی به پیوند کتاب و تلویزیون

تکه‌هایی ازیک روایت منسجم

کتاب‌های «شنام»، «عصرهای کریسکان» و «برده‌سور»، درست مثل یک پازل هستند که وقتی در کنار هم قرار می‌گیرد، تکه‌هایی از یک کل را در روایت تاریخی کردستان به نمایش می‌گذارد.
کد خبر: ۱۴۴۰۵۳۱
نویسنده سپیده اشرفی - روزنامه نگار
تکه‌هایی ازیک روایت منسجم
 

عصرهای کریسکان حالا بیشتر برای مخاطبان تلویزیون آشناست؛ چراکه یک مجموعه باعنوان سوران ازآن تولید و روانه آنتن شد. سوران روایتگر جوان آزاده کردی است که در التهابات دهه۵۰ متوقف نمی‌شود. زبان ساده، تصاویر بکر و آهنگ زبان کردی، سوران را به یک مجموعه اقتباسی و تماشایی تبدیل کرد. درصفحه پیش رو، ازیک کتاب دیگر گفتیم که منبعی برای اقتباس سریال تلویزیونی بوده است. 

برگ اول

راوی را بشناسیم
یکی از نکات با ارزش کتاب عصرهای کریسکان، راوی کتاب است که خود دردآشناست و رنج زندان کومله را کشیده است. امیر سعیدزاده، راوی کتاب عصرهای کریسکان است. سعیدزاده پیش از انقلاب، از طرف ساواک، مورد پیگیری و بازخواست قرار گرفت و فراری شد. بعدها، اسیر کومله شد و از سازمان کومله نیز فرار کرد. چهار سال بعد از جنگ، سعیدزاده به اسارت حزب دموکرات کردستان عراق درآمد. این دوران از ابتدای انقلاب تا سال ۷۴، یعنی یک دوره ۱۵ ساله، به طول انجامید. نوع روایت در کتاب عصرهای کریسکان، ابتکاری و با بیان چند خاطره روایی است. 

برگ دوم

کتابی برای روزهای همیشه
نکته دیگری که باید درباره کتاب عصرهای کریسکان گفت، مسأله امروزی بودن آن است. به این معنا که گروه‌های تجزیه‌طلب هیچ‌وقت ایران را رها نکرده‌اند و همیشه راهی برای برهم زدن آرامش مردم ایران درنظرشان است. شاید عصرهای کریسکان برای یک دوران تاریخی باشد اما برای این روزهای ایران هم درس‌های بزرگ و تازه‌ای دارد. هنوز هم صدایی از گروهک‌های تجزیه‌طلب با بهانه‌ آزادی و ... با شعارهای خوش رنگ و لعاب شنیده می‌شود. صداهایی که تمام تلاشش پاک کردن حافظه تاریخی مردم ایران از جنایت‌هایی است که روزگاری دست همین گروهک‌ها به آن آغشته بود. از این منظر باید گفت که کتاب عصرهای کریسکان و صدالبته، سریال سوران، حرف‌هایی دارد که هیچ‌وقت قدیمی نمی‌شود. 

برگ سوم

کریسکان و روایت یک منطقه
کریسکان منطقه‌ای در کردستان عراق است که پس از پاکسازی سردشت تبدیل به مقر اصلی گروهک‌های تجزیه‌طلب شد و در نهایت زندانی با همین نام در این منطقه دایر شد. درواقع کریسکان در کوه سنجاق عراق است. امیر سعیدزاده راوی کتاب عصرهای کریسکان، تلاش کرده رنج خود از زندان آنجا را به مخاطب منتقل کند. او بیشتر از شش سال در زندان‌های گروه کومله و دموکرات مورد شکنجه قرار گرفت و در نهایت تنها نجات‌یافته از زندان وحشتناک کریسکان شد. دیگر هم‌بندهای او همگی بدون محاکمه اعدام شدند. کتاب عصرهای کریسکان به‌واسطه نام منطقه، این‌طور نامگذاری شده بود. سریال سوران که برگرفته از این کتاب است نیز تلاش کرده تا رنج مردم کرد در تقابل با گروهک‌های تجزیه‌طلب را روایت کند. 

برگ چهارم

تکه‌هایی از کتاب عصرهای کریسکان

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم: «با پررویی وارد خانه شد. کلت سعید را گذاشته بودم لای متکای بچه. همین که وارد خانه شد، متکا را از پنجره اتاق انداختم توی حیاط پدرشوهرم و او متوجه نشد. تمام اثاثیه منزل را به‌هم ریخت و آلبوم عکس شوهرم را ورق زد. عکس سعید و بچه‌ها‌ی سپاه را درآورد و خواست با خودش ببرد که جلویش را گرفتم و نگذاشتم. گفتم: «‌اگه تو نظامی‌ هستی، چطور بدون مجوز وارد منزل من شدی؟ لعنت به اون دولت و نظامی ‌که مأمورانش بدون مجوز وارد خونه مردم بشن. الان زنگ می‌زنم سپاه تا ببینم با چه مجوزی وارد خونه یه زن نامحرم شدی.» کلی به نظام، سپاه، ارتش و مملکت بد و بیراه گفتم. باورش شد طرفدار نظام نیستم. خنده‌اش گرفت و گفت: «‌بابا شما که از خودمانین. ضدانقلابین!»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها