این مجموعه ازخانوادههایی سراغ گرفته که سه تا ۱۲سال دارند و در رابطه با فرزندانشان با چالشهای جدیای مانند پرخاشگری، بدغذایی، گوشهگیری، افسردگی و نداشتن اعتمادبهنفس روبهرو هستند. راوی و کارشناس این مجموعه مستند هاجر سجاد، روانشناس کودک است و از دیگر عوامل آن میتوان به نویسنده علی محمدصادق اشاره کرد. کودک من به تهیهکنندگی و کارگردانی حسن علیزادهفرد در۱۰قسمت ۴۰دقیقهای با موضوع رفتارشناسی و تربیت کودکان تولید شده و میکوشد راهنمایی برای خانوادههای صاحب فرزند باشد و شنبه تا چهارشنبه از ساعت ۱۹ از شبکه مستند سیما پخش میشود و تکرارش روز بعد ساعت ۸ است.
چالش خانوادهها با دوربین
سوژه مجموعه مستند کودک من برای خانوادههای دارای فرزند کاربردی است. از حسن علیزادهفرد درباره پرداخت به این موضوع میپرسیم که به جامجم پاسخ میدهد: تولید این کار و پژوهش از سال ۱۴۰۰ شروع شد. دلیل اینکه به سراغ این برنامه رفتیم، یکی این بود که دور و بر خودم شلوغ است. یک خانواده پرجمعیت هستیم. مادرانی را میدیدم که با بچههایشان چالش داشتند. تلاش کردم یک برنامه آموزشی برای خانوادهها و بیشتر برای مادران بسازیم که در آن درباره لجبازی، بدغذایی و دیگر مشکلات کودکان بگوییم. البته ساخت این نوع برنامهها برای اولینبار نیست و قبلا ساخته شده اما تعداد آنها زیاد نبوده است. یکی از دلایلش این است که خانوادهها سخت قبول میکردند دوربین وارد زندگیشان شود و مستندگونه رفتارهای بچه را ببینند. همین که خانوادهها دوربین را در فضای خانهشان قبول نمیکردند، یکی از چالشهای ما بود. بسیاری از آنان بعد از تصویربرداری هم میگفتند فلان قسمتها را حذف کنید و... .
آنچه علیزاده درباره آن صحبت میکند با توجه به فرهنگ ایرانی دور از ذهن نیست. او درباره انتخاب این خانوادهها هم توضیح میدهد: یک تیم چهار پنج نفره بودیم و هرکدام در فضای مجازی و این طرف و آن طرف اطلاعرسانی کردیم. انتخاب مشاور هم یک چالش بود و هیچ مشاوری قبول نمیکرد جلوی دوربین بیاید و به دل خانوادهها برود اما خانم سجادی قبلا با برنامه کام شیرین کار کرده بود و با فضای رسانه آشنا بود. قبول کرد و خودش هم میان مراجعهکنندگانی که داشت، اطلاعرسانی کرد. بیش از ۸۰ ــ۷۰ خانواده دیدیم. وقتی دو سه جلسه با آنها حرف میزدیم و بعد که میفهمیدند قرار است دوربین را به خانهشان ببریم، میگفتند نه. حتی از خانوادهای فیلمبرداری کردیم و بعد خودشان گفتند این را پخش نکنید. باید بیشتر با خانوادهها زندگی میکردیم ولی نمیپذیرفتند.
فصل بعد؛ سفر به شهرستانها
وی درباره شیوه کارشناسی برنامه توضیح میدهد: مشاور راهکار را به زبان ساده ارائه میدهد تا همه افراد متوجه شوند. برای فصلهای بعد قدری موشکافانهتر جلو میرویم. در این فصل همه خانوادهها در تهران حضور دارند. اگر به شهرستان میرفتیم ریسک بیشتری داشت و هزینهها هم مضاعف میشد. احتمالا در فصلهای بعدی به شهرستانها یا به روستا برویم و تربیت فرزند را در روستا ببینیم. خواهیم دید که یک خانواده روستایی چطور روی تربیت فرزندش کار میکند و چه چالشهایی با فرزندش دارد. اگر این اتفاق بیفتد خیلی جالب است.
علیزادهفرد درخصوص تعامل با خانوادهها در مستند ادامه میدهد: به خانوادهها راهکار را میدهیم. با هر خانوادهای دو سه ماه در ارتباط بودیم. البته قبلش به دل خانوادهها میرفتیم و با آنها صحبت میکردیم و راهکارهایی را به آنان میدادیم و بعد دوربین را به درون خانواده میبردیم و وارد زندگیشان میشدیم. تقریبا از روز سومی که با دوربین پیش آنها میرویم هیچ چیزی را سانسور نمیکنیم؛ یعنی راهکارهایی که میدهیم اگر نتیجه گرفتند، بیان میکنیم. مثلا میگویند ۵۰ درصد نتیجه گرفتیم یا مثلا یک بار خانوادهای گفت اصلا به راهکار عمل نکردند.
این تهیهکنننده درباره تاثیر روابط زوجین بهعنوان ریشه مشکلات فرزندان هم بیان میکند: در قسمتهایی گریزی به رابطه زوجین زدیم؛ چون اصل کار رابطه زوجین است که گاهی اوقات روی بچه تاثیر میگذارد. مثلا احتمالا لجبازی بچه متاثر از رابطه زوجین و اختلافاتی است که دارند.
خود را محدود نکردیم
در این مجموعه محلهای تصویربرداری محدود به فضای خانه نیست. کارگردان کودک من توضیح میدهد: لوکیشنهای مختلف است و فقط فضای خانه نیست. به این دلیل که کمی فضا و ریتم و رنگ و لعاب کار فرق کند تا بیننده بیشتر اثر را دوست داشته باشد. برای مثال به درکه، پارک و کتابخانه و... رفتیم تا قدری فضاها را شکسته باشیم و از یکنواختی خارج کنیم. طیف سنی بچهها در این مجموعه مستند سه تا ۱۲سال است. علیزادهفرد درباره وضعیت سلامت بچهها بیان میکند: بچههایی را انتخاب کردیم که در بیشتر خانوادهها میتوان نمونهشان را دید. به سمت بیماری خاص نرفتیم. البته خانوادهای داریم که پدر و مادر کمی مشکل دارند و با پدربزرگ و مادربزرگ زندگی میکنند. پدرومادر فکر میکنند مشکل از بچه است ولی بچه هیچ مشکلی ندارد. وی میافزاید: دوست داشتیم خانواده پرجمعیت هم داشته باشیم. خانواده تکفرزندی تا سه فرزندی داریم. خانواده پرجمعیت هم انتخاب کردیم ولی اجازه ندادند از آنها تصویر بگیریم.
مقابله با باورهای غلط
از این کارگردان میپرسیم بهزعم او ساخت چنین برنامههایی چقدر میتواند برای یکسری کلیشههای رفتاری غلط بین والدین در برخورد با بچهها تاثیرگذار باشد؟ اوتصریح میکند: با۱۰برنامه نمیتوانیم تاثیراتش را ببینیم و اینگونه برنامهها باید یک ساختار روتین داشته باشد تا بعدها تاثیرش را مشاهده کنیم. برنامههای آموزشی باید بیشتر ساخته شود. برنامههای آموزشی و تربیتی خیلی کم داریم؛ یا مجری در استودیو روبهروی یک کارشناس نشسته و با همدیگر صحبت میکنند که خانواده اصلا گوش نمیدهد و با خود میگوید باز هم حرفهای کلیشهای میزنند. باید از اینگونه برنامههای آموزشی نشان داد که برنامهساز با خانوادهها از نزدیک ارتباط داشته باشد. متاسفانه روش آموزشی غلط است؛ نه درمدرسه و نه در دانشگاه نقش خانواده را آنگونه که باید به ما آموزش نمیدهند. بنیان یک جامعه، خانواده است و اگر خانواده از هم بپاشد، جامعه از هم میپاشد. همهچیز از بچگی شکل میگیرد. برخیها هنوز فکر میکنند اگر پیش مشاور بروند، برچسب دیوانگی به آنها و فرزندشان میخورد. این یک باور اشتباه است که درخصوص آن فرهنگسازی نشده است.