کتاب مرا پیدا کن روایت زندگی مژگان بیتانه و شرح فراق یک مادر و بازگویی قصه زندگی او و داستان واقعی از عشق، وصال و در پایان غم هجران و جدایی است. قصه بسیاری از عشقهای ناکام که آغازی آتشین دارد اما با دنیایی از بیمهری و نفرت به پایان میرسد.کتاب مرا پیدا کن به قلم معصومه رامهرمزی توسط انتشارات آوای کتابپردازان منتشر شده است.
خودشیفتگی انسان
شهرام وزیری، منتقد اثر در ابتدای این نشست، نکات خود را درباره کتاب مرا پیدا کن ارائه کرد و گفت: انسان وقتی برای نخستین بار با خودش مواجهه گردید، متوجه شد نمیتواند از خود حفاظت کند در نتیجه دستهجمعی به استقبال خطرات میرفت و به همین دلیل بشر در معرض نابودی قرار گرفت. اینجا انسان تلاش کرد منشی به نام خودشیفتگی درست کند و از این طریق از اینکه در معرض نابودی قرار بگیرد، بترسد وفرار کند.وی ادامه داد: خودشیفتگی انسان ادامه یافت اما رازی نبود که پنهان بماند و همه انسانها برای فرار از خطرات، جان خود را اولویت قرار دادند. پس ماکیاولیسم رواج یافت یعنی همان دغلبازی. انسان یاد گرفت که به همنوعان دیگرش بگوید مثلا اگر به جنگ یا استقبال خطر نمیرود به دلیل حفظ مثلا شهر و... باشد. پس انسان یاد گرفت دیگری را قانع کند که برحق است.
چرا تو برحق هستی؟
این روانشناس افزود: درادامه همه انسانها دغلبازی را فهمیدند ودست خود را خواندند و انسان باز درخطر قرار گرفت. اینجا انسان ویژگی جدیدی را کشف کرد و آنوقت هنگام دغلبازی ازانسان دیگر میپرسید چرا تو برحق هستی؟ اینجا باز انسانهایی بودند که این قواعد را نمیپذیرفتند و به همین دلیل قواعد قهری تدوین شد. انسان به خودش حق داد تا دیگری را شکنجه بدهد برای اینکه قواعد خودش حفظ شود.
کدام یک از صفات تاریک را در وجودتان دارید؟
وزیری افزود: انسان امروز قدرتمند است و میتواند برای جان دیگری در صدها کیلومتر آن طرفتر تصمیم بگیرد. اما با وجود ظهور ابزارهای جنگی آن صفات تاریک شخصیتی مانند خودشیفتگی، دغلبازی و...درانسان تهنشین شد. ازخودتان سؤال کنید کدامیک از صفات تاریک را در وجودتان دارید؟
همه انسانها خود را محق میدانند
وزیری عنوان کرد: این کتاب یک مستند مشهود و دقیق است. ما میخواهیم بدانیم بازیگران اصلی این قصه زمانی که مدام در حال تغییر بودند روی کدام یکی از صفات تاریک متمرکز میشدند. آیا براساس خرد تصمیم گرفتند؟ البته نباید نقش جبر را هم روی تصمیمگیریها درنظر گرفت.وی افزود: ما باید از دید مادری که در مقابل یک جبر قرار گرفته و تصمیمهایی داشته به این کتاب نگاه کنیم چون انسان دارای پیچیدگی است و ممکن است هرکدام از ما در شرایط گوناگون تصمیمهای مختلفی بگیریم. از سوی دیگر همه انسانها خود را محق میدانند و برای انتخابهایشان دلایلی دارند.منتقد اثر اظهار کرد: من در این کتاب مشکلات مادری که در مقابل یک جبر قرار گرفته را میبینم که در برابر واژهای به نام طلاق است. این کتاب برای ما بازنمایی خودمان در قصه است و ممکن است هرکدام از ما اگر به جای قهرمان قصه باشیم انتخاب دیگری کنیم.وی با بیان اینکه کسانی که به خودشان اجازه میدهند دیدگاههای دیگر را ببینند به حقیقت نزدیک میشوند، افزود: در سوره والعصر بیان میشود انسان همواره در خسر و زیان است و لازم است در برابر مشکلات صبوری کند. بههرحال خوشحالم که این کتاب بهعنوان حکایت درد یک مادر منتشر شده است و او جسارت این را داشته که خود را در معرض داوری بگذارد. گرچه رنج خوب نیست اما رنج، دانشگاه بزرگی است.
برای شخصیت زن داستان گریه و بغض نکنید
مژگان بیتانه، راوی اثر در بخش دیگری از این نشست گفت: هدف من در بیان روایتها این بوده که فرزندم بداند که من چگونه زیستهام. برای شخصیت زن داستان گریه و بغض نکنید. شاید اصلا مفهوم مادر بودن این انتخاب را سر راهش گذشته است. حرفهای من در این داستان شنیده شده اما راهکارهای من شاید برای مخاطب کتاب درست نباشد. بههرحال باید بدانیم نتیجه نامطلوب ما گاهی بهدلیل انتخاب اشتباه ما نیست، چراکه در نتیجه انتخاب ما شرایط بیرونی و عوامل دیگر مؤثر است.
تفاوت مستندنگاری و داستاننویسی
معصومه رامهرمزی، نویسنده کتاب نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: من یک مستندنگار هستم و با داستاننویس متفاوتم. مستندساز در حین کارش با روایتهای عجیب و غریبی مواجه میشود و این درحالی است که داستاننویس خودش فضای داستان را خلق کرده و برای قهرمانهایش تعیینتکلیف میکند.وی ادامه داد: مستندنگار تنها میتواند با راوی گفتوگو کند و در نهایت تبدیل به «من او» شده و یکی شود. تفاوت مستندنگاری در این کتاب با سایر آثارم که بیش از ۱۰ کتاب است این بود که جدای از قضاوتها و داوریها، یک زن در فرهنگ ایرانی جسارت کرده و همه زندگیاش را برای ما گفته است.