مردم دهکده
وقتی ازدهکده جهانی حرف زده میشود؛ اصلیترین بحث به ساکنان این دهکده مربوط است.محققان و پژوهشگران نظرات متفاوتی در مورد تأثیر این رویداد روی آدمها دارند اما یکی ازنظریههای محبوب این است که با افزایش ارتباط بین آدمها و تعاملات بیحد و مرز، تفاوتهای انسانها به مرور ازبین میرود وانسانها به مرور زمان از لحاظ فرهنگی واجتماعی به همدیگر نزدیک میشوند. به بیانی دیگر این تحولات، جهان را به جایی که ارتباطات و تعاملات بین انسانها از مرزها و کشورها فراتر رفته و دنیا را به یک جامعه جهانی تبدیل کرده است. سادهترین مثال برای این واحد شدن جامعه جهانی بحث مربوط به مدلهای مو و لباس یا حتی تنوع غذاهای طبخ شده در جوامع است. تا قبل از برقراری ارتباط، احتمال اینکه یک ایرانی با سوشی و یک مکزیکی با تهدیگ سیبزمینی آشنا شود خیلی کم بود اما امروزه میبینیم که دسترسی به این غذاها و نحوه طبخ آنها چندان سخت نیست.
همدهاتی چه خبر؟
بهطور کلی رسانه و مردم تأثیر مستقیمی روی آینده یکدیگر دارند. برخی از اهالی رسانه بر این باورند که فرهنگ یک جامعه رسانههای آن را پرورش میدهد و رسانههای یک جامعه، فرهنگ را دستخوش تغییر میکند. امروزه تعامل بین مردم و رسانهها بیش ازپیش شده است.تاسالها قبل نهایت محتوای خبری که دردست مردم بود اخبار تلویزیون و روزنامهای بود که گاهی بهصورت ماهنامه چاپ میشد اما در سالهای اخیر روزنامه و اخبار سراسری کاربرد خود را بهعنوان یک رسانه فوری از دست داده و بیشتر شبیه به یک نامه تایید عمل میکند. به نظر میرسد با روی کار آمدن فناوریهای نوظهور مانند واقعیت مجازی و هوش مصنوعی، تجربه مصرف محتوا و رسانهها بهزودی کاملا تغییر خواهد کرد و احتمالا رسانهها باید آماده این مسأله باشند که در وظیفه، عملکرد و چهارچوب خود تغییری ایجاد کنند. بهنظر میرسد شالوده این تغییرات نیاز انسانها به ارتباط نزدیکتر و پویا با جامعه جهانی باشد و رسانهها به جهت تقویت و رشد خود به سمت تحت تاثیر قرار دادن این تعامل بروند. در آینده انتظار میرود که رسانهها نه فقط به ارائه محتوای اطلاعاتی بپردازند، بلکه وظیفه ایجاد تجربههای فراگیر و تعاملی برای مخاطبان را نیز به خود بگیرند. این تغییرات ابتدا در طراحی و اجرای رسانهها رخ میدهد و سپس به استفاده بیشتر از فرصتهای ارتباطی در دهکده جهانی جامعه منجر میشود و انسانها را بهعنوان اعضای یک جامعه جهانی به یکدیگر نزدیکتر میکند.
با من حرف بزن
حواسمان پرت این تغییر در مدل رسانهها نشود و فکر نکنیم که خب پس دیگر آدمها شدهاند موجوداتی دست به گوشی که ترجیح میدهند اغلب ساعات روزشان را درحالی بگذرانند که سرشان با زاویه ۴۵ درجه روی موبایل خم شده و بیتوجه به اطرافشان میخواهند با دنیای اختصاصی خودشان تنها باشند. بله ظاهر ماجرا این را نشان میدهد ولی اتفاقا تحقیقات نشان داده نسل جدید بسیار بیشتر از نسلهای قبل «دیالوگر» یا اهل گفتوگو هستند. شاید همین نیاز است که چون توسط همین چند نفر موجود تکراری دووبرشان مثل خانواده، معلم و دوستان انگشتشمار برآورده نمیشود، آنها را وادار میکند سراغ سایر اهالی این دهکده جهانی بروند و چه با یادگرفتن زبانهای مختلف، چه لااقل از طریق ارتباطگرفتن با همزبانهایی که نمیشناسند، دامنه گفتوگوهایشان را افزایش دهند. حالا اگر این بساط را حتی ضمیمه نوجوانه روزنامه جامجم که از ابزارهای سنتی ارتباطی محسوب میشود، برایشان فراهم کند یا «کلابهاوس» که فقط در آن صدای همدیگر را میشنوند یا شبکههای اجتماعی صوتی و تصویری؛ فرقی ندارد، همه برایشان فقط یک فرصت جهت برقراری ارتباط گستردهتر بروند.
خداحافظی با آنتن
در گذشته، آنتنهای تلویزیون و حتی در برخی مواقع دیشهای ماهواره خریدارهای زیادی داشتند اما در سالهای اخیر با تغییر روند رسانهها به نظر میرسد که رادیو و تلویزیون عملا در حال منسوخشدن هستند و کارایی خود را از دست میدهند. تحقیقات نشان داده است بینندگان تلویزیون به علت رشد پلتفرمهای پخش محتوای آنلاین و بهطور کلی پلتفرمهای مستقل با کاهش زیادی مواجه شده است. همچنین عموم مردم تمایل خود جهت تماشای برنامههای تلویزیون که همراه با پیامهای دولتها و سیاستمداران است، از دست دادهاند. در رابطه با شنوندههای رادیو نیز همین آمار صدق میکند. آمار نشان میدهد تعداد زیادی از نوجوانان و جوانان این دهه تابهحال به رادیو گوش ندادهاند. همچنین تغییر عادات مصرف رسانهای در نسل جدید و تمایل آنها به محتواهای کوتاه و دیجیتال و آنلاین باعث میشود تولیدات تلویزیونی با اقبال کمتری مواجه شود. همچنین با توجه به کاهش درخواست شرکتها و تولیدکنندهها برای تبلیغات رادیویی و تلویزیونی، ورشکستگی این رسانهها نیز دور از انتظار نیست. بهطور کلی مدیران رسانهای باید به این تحولات دقت کنند و برای همگام و همراه شدن با این تحولات آماده باشند، در غیر این صورت رسانه آنها به مرور مرجعیت و مخاطب خود را از دست میدهد و دیگر به صورت کامل از چرخه رسانهای حذف میشود.
از غروب دیروز تا طلوع امروز
اگر بخواهیم نگاهی گذرا به یکی دو سال اخیر بیندازیم و در مورد تحول رسانهها صحبت کنیم، بهوضوح باید به چند مسأله اشاره کنیم. مورد اول پدیده هوش مصنوعی و دیپفیک است. این صنعت میتواند بهصورت یک ابزار دوجانبه هم به نیت سوءاستفاده از رسانه و هم برای بهبود کیفیت رسانه استفاده شود. نکته دوم بحث مربوط به واقعیت مجازی و افزوده است. این فناوری در رسانه و صنعت سرگرمی تحولی عظیم ایجاد کرده است. برخی پژوهشگران بر این باورند که تا چند سال آینده شما با استفاده از این فناوری بهراحتی میتوانید در هر لحظه به هر جایی بروید. نکته سوم توسعه رسانههای مستقل و شهروندخبرنگارها بوده است. امروزه در برخی مواقع رسانههای مستقلی که به دور از فضای دولتی فعالیت میکنند و حتی برخی کنشگران مجازی در انتشار، اطلاع و واکنش به اخبار، نقش بسیار مهمتری بازی میکنند تا رسانهای رسمی مانند روزنامه و... . صحبت از بازی شد، اما شاید اگر اهل بازی نباشید، برایتان عجیب باشد که بدانید خود بازیهای آنلاین به بستری برای انتقال مفاهیم و محتواهای گوناگون و حتی فرصتی برای برقراری ارتباط تبدیل شدهاند. من نوجوانی را میشناسم که بهترین و نزدیکترین دوستهایش را از طریق همین بازیهای آنلاین پیدا کرده است؛ با اینکه تابهحال هیچکدام از آنها را از نزدیک ندیده و حتی بایکی از آنها تلفنی هم حرف نزده است. عجیبتر اینکه میگوید حاضر است جانش را هم برای همین دوستانش بدهد!!