به گزارش
جام جم آنلاین از راهبرد معاصر، جنگ غزه در چهار ماه اخیر نه تنها باعث کشته شدن دهها هزار نفر از مردم این منطقه شده، بلکه آنجا را غیر قابل سکونت کرده است. به همین دلیل، افکار عمومی اردن در حال خروش هستند و واکنشهای رسمی در انتقاد از اسرائیل بیسابقه است؛ به طوری که امان از شکایت آفریقای جنوبی به دیوان دادگستری بین المللی مبنی بر ارتکاب جنایت جنگی به وسیله اسرائیل حمایت کرده است.
رویکرد نامشخص اردن
اردن از طرح مشخص برای آینده دیپلماسی در رابطه با فلسطین پس از جنگ خودداری کرده است و ترجیح میدهد تلاشهایش را بر پایان دادن به جنگ در غزه متمرکز کند، اما طبق اظهارات عمومی و گفت و گوهای خصوصی با مقام های سیاسی بین المللی میتوان اولویتهای امان را استنباط کرد.
اردن بازگشت به وضعیت قبل را ناممکن میداند و مایل است جامعه بین المللی روند سیاسی جدی ای را با طرح تعریف شده در چارچوب زمانی مشخص آغاز کند. همچنین قصد دارد در روابط خود با اسرائیل که پیش از هفتم اکتبر مبتنی بر همکاری و مماشات بود، تجدیدنظر کند. البته ادامه چنین سیاستی با توجه به خشم شدید عمومی نسبت به اسرائیل بعید است. فقدان روند سیاسی جدی برای پایان دادن به جنگ و برقراری صلح میان اسرائیل و فلسطین مانع هرگونه نزدیکی سیاسی یا اقتصادی آینده خواهد شد. البته بعید است روابط امنیتی به طور جدی تحت تأثیر قرار گیرد.
علاوه بر این، اردن تشکیلات خودگردان فلسطین را بر حماس ترجیح میدهد. طبق نظرسنجی اخیر، با توجه به محبوبیت فزاینده حماس و بی اعتباری تشکیلات خودگردان نزد فلسطینیان هنوز مشخص نیست آیا اردن تصمیم به گسترش نفوذ خود فراتر از تشکیلات خودگردان خواهد گرفت یا در راستای احیای تشکیلات خودگردان بدون برگزاری انتخابات درون فلسطینی گام برمیدارد که انجام آن در کوتاه مدت تقریباً غیرممکن است. در واقع، حفظ رابطه با تشکیلات خودگردان بدون گفت و گو با سایر نیروهای فلسطینی برای اردن دشوار خواهد بود و دور از واقعیت موجود است.
اولویت اصلی اردن جلوگیری از انتقال گسترده فلسطینیان از غزه به مصر و از کرانه باختری به اردن است. در همین راستا، اردن بارها کمکهای بشردوستانه به غزه ارسال و هماهنگی نزدیک خود را با مصر حفظ کرده است. مقام های اردن به دنبال کسب اطمینان از ثبات موضع مصر هستند تا اسرائیل نتواند از آن برای انتقال دستهجمعی فلسطینیان به اردن، با توجه به خشونت شهرکنشینان در منطقه C کرانه باختری در آینده استفاده کند.
در واقع، اردن به دنبال یافتن ابتکار سیاسی برای حل کل مناقشه فلسطین است تا اینکه اداره غزه پس از جنگ دست کدام گروه باشد.
نگرانی قاهره از چارچوب سهجانبه
تداوم عملیات نظامی اسرائیل و جان باختن تعداد زیادی از غیرنظامیان، سنگ محکی برای تعهدات بشردوستانه منطقهای و بینالمللی در راستای مهار این رویدادها و مصر در مرز غزه با افزایش تقاضاهای کمکی و خطرات فزاینده مواجه است.
چارچوب سه جانبه مصر میان حماس، تشکیلات خودگردان و اسرائیل اکنون متزلزل شده است. اختلافات بر سر کنترل کریدور فیلادلفیاا (نوار کوچکی در امتداد مرز مصر و غزه) احتمال فروپاشی تعادل میان سه طرف را نمایان کرده است و روابط دوجانبه هر یک از طرف ها را با مصر تهدید میکند.
به همین دلیل دولت عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر برای حفظ اولویتهای امنیتی خود از تغییر در چارچوب سه جانبه با گنجاندن عنصر جدیدی در راستای تعادل میان گروه های فلسطینی و اسرائیل در دوره پس از جنگ حمایت میکند.
چارچوب سه جانبه از چهار اولویت امنیتی مصر در قبال نوار غزه ناشی میشود. قاهره از زمان آغاز محاصره غزه به وسیله اسرائیل در سال ۲۰۰۷، برای جلوگیری از بحران انسانی و جلوگیری از آوارگی گسترده فلسطینیان تلاش کرده و همچنین به دنبال حفظ پیمان صلح خود با اسرائیل بوده است.
همچنین چارچوب سهجانبه به مصر اجازه داد روابط خود را با حماس، تشکیلات خودگردان و اسرائیل حفظ کند. این موضوع به عنوان ساختار کنترل و تعادل عمل و امکان همزیستی سه بازیگر را از منظر امنیتی مصر فراهم و تلاشهای صلحجویانه قاهره را نمایان میکند.
برای مصر، حماس طرف گفت و گوی اصلی در غزه است. تشکیلات خودگردان، طرف به رسمیت شناخته شده بینالمللی و بازیگر اصلی در کرانه باختری و بیت المقدس شرقی و در نهایت، اسرائیل نیرویی که مصر مایل به همکاری با آن برای تضمین ثبات است.
اما اختلافات بر سر کنترل کریدور فیلادلفیا بازتاب دهنده پایان قریبالوقوع همزیستی امنیتی حماس، تشکیلات خودگردان و اسرائیل در چارچوب سه جانبه مصر است. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل اعلام کرد، قصد دارد با حذف مقام های فلسطینی (حماس) و استقرار نیروهای اسرائیلی کریدور را کنترل کند.
اصرار اسرائیل بر کنترل کریدور هشت مایلی نشان میدهد حاضر نیست رژیم امنیتی به مدیریت حماس را تحمل کند و به بازگشت تشکیلات خودگردان برای اداره غزه اعتماد ندارد. البته این پیشنهادها به دلیل توافقات قبلی مبنی بر غیرنظامی کردن کریدور فیلادلفیا به شدت به وسیله مصر رد شده است.
در عین حال، مصر بر معرفی بازیگر چهارم به چارچوب سه جانبه در حال فروپاشی تمرکز کرده و آن عبارت از تشکیل دولت فلسطینی در آینده است که میتواند به دو شکل بالقوه باشد؛ نخست، دولت مستقل و تکنوکرات فلسطینی و دوم، دولت واحد فلسطینی که به وسیله سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) مشروعیت یابد و متشکل از جناحهای مختلف باشد.
گزینه نخست با مقاومت گسترده فلسطینیان مواجه شده است. تشکیلات خودگردان نگران کنار گذاشته شدن به وسیله دولت تکنوکرات است و حماس و جهاد اسلامی این پیشنهاد را رد کردهاند. گزینه دوم، گرچه به وسیله تشکیلات خودگردان پذیرفته، اما با مخالفت حماس مواجه شده است. در مجموع، مصر با وجود واکنشهای سرد احتمالاً به گنجاندن بازیگر چهارم برای نجات چارچوب خود ادامه خواهد داد.
در همین راستا، مصر دورنمای اشغال مجدد غزه به وسیله اسرائیل و همچنین ایده مطرح شده تلآویو برای واگذاری حکومت غزه به کمیتههای محلی با کنترل امنیت آن را به وسیله نیروهای اسرائیلی رد کرده است. قاهره همچنین قصد خود را برای مشارکت نکردن در هرگونه اداره امنیتی و حکومتی بینالمللی در غزه پس از جنگ ابراز کرده است.
علاوه بر این، مصر احتمالاً به تسهیل گفت و گوهای آشتی ملی فلسطین زیر چتر «ساف» ادامه خواهد داد و هدف آن اجماع با حماس و دیگر گروههای مقاومت برای آینده است.
حزب الله، شریک قابل اعتماد
یک روز پس از هفتم اکتبر، حزب الله با حملات محدود در جنوب لبنان به جنگ اسرائیل و حماس پیوست و سپس متحدان آن در عراق و یمن نیز به آنها محق شدند. روند ورود حزبالله در این درگیری، راهبرد بلندمدت آن را در جنگ و پس از آن آشکار میکند.
هرچند بسیاری از کارشناسان این پرسش را مطرح میکردند، آیا حزبالله از موشکهای میانبرد خود برای گسترش تنش با اسرائیل استفاده خواهد کرد یا خیر؛ سید حسن نصرالله، دبیرکل این سازمان بسیاری از آنها را با حملات محدود خود ناامید کرد.
وی اعلام کرد، حماس پیروز نبرد خواهد بود که بازتاب نتیجه درگیری لبنان با اسرائیل در سال ۲۰۰۶ است. قیاس نصرالله دیدگاه ائتلاف مورد حمایت ایران درباره پایان درگیری را آشکار میکند. در نوار غزه چنین نتیجهای میتواند نقش نیروی منطقهای مرزی یا منطقه حائل را به همراه داشته باشد. در عرصه سیاسی نیز حماس میتواند اداره غزه را به مقام غیرنظامی جدید واگذار کند. ماهیت چنین توافقی دادن مجوز به حماس است تا جنبش مقاومت زیرزمینی علیه اسرائیل را به موازات دولت غیرنظامی مدیریت و حفظ کند.
در جنگ غزه سید حسن نصرالله نقش خود را به عنوان مهمترین چهره میان اتحاد گروههای شبهنظامی مورد حمایت ایران در عراق، لبنان، سوریه و یمن تثبیت، در سخنرانیهای خود مشارکت گروهها در درگیری را مشخص و اهمیت و اهداف مربوط به حزبالله را تبیین کرد.
البته حملات گروههای عراقی به نیروهای ایالات متحده که در چارچوب پاسخ به درگیری غزه شکل میگیرد، احتمالاً در راستای راهبرد و هدف آشکار ایران برای خروج نظامی ایالات متحده از منطقه است. به نظر میآید هر دو گزینه دست یافتنی است، زیرا دولت عراق در حال مذاکره با ایالات متحده در مورد آینده نیروهای آن در این کشور است و به نظر میآید خروج مشابه از سوریه نیز گزینه جدی باشد.
در بُعد نظامی، حزب الله روابط عمیق با حماس دارد. این رابطه منعکس کننده تغییر در سیاست حماس است و تا حد زیادی به صالح العاروری، معاون سابق دفتر سیاسی این سازمان نسبت داده میشود. درگیریهای جاری جنبههای بیشتری از این اتحاد را آشکار میکند. به تازگی گردانهای عزالدین قسام در نوار غزه نسبت به ترور علی هدروج، یکی از فرماندهان حزبالله لبنان واکش نشان داد و به نقش وی در حمایت از مقاومت نوار غزه پرداخت.
پس از جنگ نیز حزبالله میتواند به حماس در بازیابی تواناییهایش و یادگیری از تجربیاتش کمک کند. البته حزبالله مدتهاست از تلاشهای حماس برای تسلیح مجدد خود حمایت میکند.
رویکرد دوجانبه ابوظبی
جنگ غزه پرسشهایی را در زمینه سرنوشت عادیسازی روابط منطقه با اسرائیل با پیمان ابراهیم و آینده پروژههای ادغام تحت حمایت ایالات متحده با اسرائیل ایجاد کرده است. همچنین چشمانداز ادغام اسرائیل در زیرساختهای امنیتی و اقتصادی منطقهای و پروژههای اتصال بزرگ با محوریت حملونقل، انرژی، فناوری و تجارت را زیر سؤال میبرد.
امارات در کوتاه مدت همواره خواستار کاهش تنش، آرامش و اجتناب از حملات به غیرنظامیان بوده است. این کشور از کرسی غیردائم خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد برای برقراری آتش بس در غزه استفاده کرد. دیپلماسی امارات بر لزوم پایان دادن به چرخه خشونت و آزادی بیقید و شرط گروگانها تأکید کرده است.
امارات و بسیاری از کشورها بر این باورند چشم انداز سیاسی منتهی به راه حل دو کشوری، تنها راه برای پایان دادن به مناقشه است. امارات همچنین اذعان دارد ناامیدی مردم غزه و کرانه باختری به چشم انداز صلح میان دو طرف کمکی نمیکند؛ اما در بلندمدت بیشتر از پایان جنگ فعلی مورد نیاز است. امارات با همکاری شرکا، دوستان و ذی نفعان به دنبال آغاز تلاش بینالمللی برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین است. بحثها در زمینه چگونگی بازسازی و اداره نوار ساحلی پس از پایان جنگ شتاب بیشتری گرفته است.
در این راستا، امارات اعلام کرد حمایت مالی و سیاسی خود از بازسازی زیرساختها در غزه را به راه حل دو کشوری با حمایت ایالات متحده منوط خواهد کرد. امارات بر این باور است قبل از هرگونه صحبتی در زمینه بازسازی غزه، به نقشه راه جدی برای راه حل دو کشوری نیاز است. امارات تأکید کرده است که آینده غزه و اداره آن باید تحت کنترل مردم فلسطین باشد و هرگونه فرضیه یا طرحی برای جدایی نوار غزه از فلسطین قابل قبول نیست.
آرمان فلسطین از اهمیت بالایی برخوردار است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. تأثیرات راهبردهای اقتصادی و توسعه امارات به شدت بر ثبات منطقهای و کاهش تنش متکی است. به گفته انور قرقاش، مشاور دیپلماتیک رئیس جمهور امارات، سیاست اسرائیل در دو دهه گذشته در زمینه موضوع فلسطین هیچ نتیجه مثبتی نداشته است.
درس کلیدی جنگ جاری غزه این است، تکیه بر زور به تنهایی راه حل رضایت بخشی ارائه نمیکند و صلح و ثبات را نیز به ارمغان نمیآورد. به همین دلیل باید بر اعتدال، مدارا و رد نفرت متمرکز شد.
ریاض نگران چشم انداز ۲۰۳۰
سیاست خارجی عربستان سعودی همچنان در راستای هدف نهایی «سند چشم انداز اقتصادی ۲۰۳۰» یعنی دگرگونی اقتصاد و جامعه این کشور است. در آستانه حملات هفتم اکتبر، این هدف به چشمانداز امنیتی منطقهای تبدیل شد که به کاهش تنشهای منطقهای و کاهش مشارکت کشور در درگیریهای منطقهای منجر و به پنج اولویت عملیاتی تبدیل شد:
پایان دادن به دخالت این کشور در جنگ یمن
برقراری توافق موقت با ایران
جلوگیری از بیثباتی داخلی در کشورهای کلیدی منطقه
تعهد ایالات متحده به دفاع از ریاض
تنوع بخشی به روابط راهبردی و بینالمللی در منطقه و فراتر از آن.
ریاض به آرامی در همه جبههها پیشرفت میکرد، اما جنگ غزه این روند را تهدید کرده یا به تعویق انداخته است. جلوگیری از سرریز جنگ غزه به منطقه خلیج فارس در کوتاه مدت به اولویت اصلی و جلوگیری از درگیری عربستان در ترتیبات عجولانه پس از جنگ غزه به هدف میان مدت تا بلندمدت تبدیل شده است.
عربستان سعودی نیز فعالانه تنشزدایی خود را با ایران حفظ میکند. دو کشور نخستین نشست کمیته مشترک خود با چین را ۱۵ دسامبر 2023 برگزار کردند. تاکنون ایران نیز اراده متقابلی برای پیشبرد تنشزدایی خود با عربستان و ادامه مذاکره درباره راه حل سیاسی برای غزه ابراز کرده است.
مانند تنشزدایی با ایران، دریافت تعهدات دفاعی ایالات متحده از سوی عربستان همچنان اولویت امنیتی منطقهای در ریاض است، اما هرچه جنگ غزه بیشتر ادامه یابد، اجرای شرط آمریکا برای عادی سازی روابط با اسرائیل پیچیدهتر میشود. برای اینکه چنین عادیسازی ای شکل بگیرد، عربستان موضع قاطع خود را به دولت ایالات متحده مبنی بر اینکه تا کشور مستقل فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ به پایتختی بیت المقدس شرقی به رسمیت شناخته نشود، هیچ روابط دیپلماتیک با اسرائیل برقرار نخواهد شد، اعلام کرد. در همین راستا، تجاوز اسرائیل به نوار غزه باید متوقف و تمام نیروهای اشغالگر اسرائیل از آنجا خارج شوند.
در حال حاضر افکار عمومی عربستان به شدت ضد اسرائیل و آمریکا هستند، اما لزوماً طرفدار حماس نیستند. این موضوع میتواند در کنار حمایت از تشکیل کشور فلسطینی به مذاکره با واشنگتن در زمینه عادی سازی روابط با اسرائیل کمک کند.
تهدیدهای اسرائیل مبنی بر کوچ دسته جمعی فلسطینیان به اردن و مصر نیز زنگ خطر را در ریاض به صدا درآورد. اردن با عربستان سعودی مرز مشترک دارد و ثبات داخلی آن برای جلوگیری از گسترش بیشتر مشکلات و سرریز احتمالی آنها به سعودی ضروری است.
راهبرد عربستان به وضوح نشان میدهد فعالیتهایش برای پایان دادن به جنگ غزه از سیاست داخلی و خارجی در راستای دستیابی به اهداف چشمانداز ۲۰۳۰ پیشی نخواهد گرفت. در مجموع، عربستان از نقشآفرینی در دوره پسا جنگ اسرائیل و فلسطین صرفنظر نخواهد کرد و در طرح مورد توافق فلسطینیان نقشی اساسی خواهد داشت.