اورانوس شرافت، حسین بنائی، جهانشاد زراعت، مصطفی خندانی، آریا عطاییقهفرخی، حسین طیبی، امیرحسین شکوریان، مهدی مومن، مریم پراش، آوا شکوریان، فاطمه هاشمی و یلداخاضعی در نمایش سیاهبازی«شاماران» بازی میکنند وعنایت خادم بشیری، مهدی محتشم، حسین عبدا...زاده و عارف بهبهانی، گروه موسیقی و نوازندگان این نمایش را تشکیل میدهند. با شکوریان درباره چند و چون اجرای شاماران گفتوگو کردهایم.
این روزها وضعیت تئاتر در بهبهان و خوزستان چگونه است؟
وضعیت تئاتر در خوزستان وبهبهان نیز همسو باتئاترکشوراست وتلاش هنرمندان تئاتر خوزستان برای تولیدات فاخر ستودنی است. درحال حاضر دو اثر نمایشی ازبهبهان و بندر ماهشهر روی صحنه بوده وجای بسی خوشحالی است که چراغ تئاتر در خوزستان باتولیدات نمایشی وبرگزاری منظم رویدادها وجشنوارههای نمایشی،همواره روشن است وبرتارک تئاتر کشور میدرخشد. در بهبهان نیز این رویه و اجراهای مداوم آثار نمایشی در طول سال ادامه دارد و امیدوارم سطح کیفی آثار نمایشی نیز در بهبهان به سطح کمی آن برسد و شاهد اجرای آثار نمایشی باکیفیتتری در بهبهان باشیم.
با چه انگیزه و برنامهای نمایش شاماران را در تالار سنگلج اجرا میکنید؟
پس از اجرای پروژه نمایشی شاماران در بیستویکمین جشنواره بینالمللی نمایشهای آیینی و سنتی و اجرای عمومی در بهبهان در سال گذشته با هدف معرفی و عرضه این اثر نمایشی و معرفی ظرفیتهای نمایشی شهرستان بهبهان، تصمیم گرفتیم برای مخاطبان پایتخت نیز نمایش شاماران را در تماشاخانه سنگلج که دارای هویت نمایش ملی و ایرانی است، روی صحنه ببریم.
چگونه شد که سیاهبازی را بهعنوان یک قالب اجرایی ایرانی گزینش کردید؟
با توجه به داستان افسانه شاماران و پیوند آن با تمدن کهن عیلامی و دوران پادشاهی ارجان در بهبهان کنونی و قابلیتها و ظرفیتهای بالای نمایش ایرانی ، مؤلفهها و ویژگیهای سیاهبازی ، همخوانی آن با روند قصه و تنوع صحنهها به همراه علیرضا داوری نویسنده نمایشنامه تصمیم گرفتیم این شیوه را برای اجرای نمایش شاماران به کار گیریم.
قرابت افسانه و تختحوضی چقدر است که چنین داستانی را در یک فرم اجرایی قرار دادهاید؟
بدون شک حضور افسانهها در نمایشهای تختحوضی سابقهای طولانی و به قدمت تختحوضی دارد که از نمونههای مختلف آن میتوان به افسانه حاجی فیروز و...اشاره کرد.به همین دلیل افسانه شاماران این قابلیت راداشت تا در قالب تختحوضی برای مخاطب به نمایش درآید و وقتی افسانه شاماران باتمدن کهن عیلامی ودوران پادشاهی کیدین هوتران عیلامی پیوند خورد، ضرورت اجرای آن در قالب تختحوضی و سیاهبازی بیش از پیش احساس شد و تصمیم گرفتیم از فرم اجرایی تختحوضی استفاده کنیم.
این متن را چگونه آقای علیرضا داوری نوشته است؟
نام علیرضا داوری همواره با آثار نمایشی دارای پیشینه پژوهشی وآیینی وسنتی همراه است واین اثر نمایشی هم دارای چنین روندی است. روند فعالیتهای چند سال اخیر من و علیرضا داوری عزیز به این شکل است که بعد از صحبتهای متمادی و تکمیل طرح نمایشی، ایشان روند نگارش نمایشنامه را با توجه به پیشینه پژوهشی آغاز میکنند.درپروژه شاماران نیز همین روند انجام گرفت و در روند نگارش نمایشنامه، یک مقاله پژوهشی و نسخه صحنهای نمایشنامه شاماران شکل گرفت که مقاله پژوهشی، نمایشنامه و اجرای صحنهای آن سال گذشته درسه بخش جشنواره بینالمللی نمایشهای آیینی وسنتی حضورموفقی داشت؛ مقاله ونمایشنامه موفق به کسب جایزه ازاین دوره ازجشنواره شدواجرای صحنهای شاماران در مجموعه تئاتر شهرگرگان با استقبال مخاطبان و هنرمندان ایرانی و خارجی جشنواره مواجه شد که جا دارد ازتلاشهای علیرضا داوری، نمایشنامهنویس خوب تئاتر ایران قدردانی کنم.
تعامل شما با یک نویسنده هرمزگانی برای این اجرا چگونه بود؟
علیرضا داوری باتوجه به حضور چندین باره در شهرستان بهبهان درچندسال اخیر و آثار نمایشی وپژوهشی مشترک با ایشان که به فرهنگ و زاد و بوم بهبهان اشراف و علاقه زیادی دارد به خودی خود این تعامل را ایجاد کرد.درپروژه شاماران، ایشان علاوهبر نگارش نمایشنامه به عنوان مشاور کارگردان با من همکاری مستمر و نزدیکی داشت ودرروند تولید نمایش در دو مقطع با حضور در تمرینات از نزدیک در روند تولید قرار گرفت.داوری حضور موثری داشت وهمواره در مسائل مختلف با هم همفکری داریم.
بازیگران را برای این کار چگونه انتخاب کردید و دوره تمرین چطور شکل گرفت؟
چهار بازیگراصلی نمایش را باتوجه به توانایی،سابقه قبلی وهمچنین ویژگیهای نقش وقابلیت اجرا درنمایش ایرانی انتخاب کردیم و برای گروه بازیسازان نیز ازهشت بازیگر و هنرجوی آموزشگاه تئاتر چهارسوکه بعضا اولین تجربه بازیگری آنها است، استفاده کردیم و طی مدت دو ماه،نمایش رابرای شرکت دربیست ویکمین جشنواره بینالمللی نمایشهای آیینی وسنتی آماده کردیم. سپس آبان وآذر دربهبهان روی صحنه رفتیم واسفندماه گذشته با تغییراتی درساختار، آن رابرای اجرا درتماشاخانه سنگلج آماده کردیم.
باتوجه به موضوع نمایش، چقدر هنر عامل موفقیت برای معرفی عشق در این دوران است؟
زبان هنر برای بیان احساسات والای انسانی بهترین قالب است.دراین نمایش نیز سیاه با عاشق شدن برشاماران وگرهگشایی در داستان در پایان به عشق میرسد.البته هدف مامعرفی آیینهای سنتی بهبهان هم بوده است.ما دراین اثرسیاه مرسوم نمایشهای ایرانی را نشان میدهیم ولی کمکم او را به یک سیاه بومی بهبهانی تبدیل میکنیم. هدفمان این بود که موسیقیها، ملودیها و آیینها و سنن بهبهانی هم به سیاه کمک کند تابه نقطه اوج قصه برسد و با یک پایان خوش که عروسی بهبهانی است، نمایش به پایان رسد.
یکی از ویژگیهای نمایش لباسهای آن است، از کجا به این البسه رسیدید؟
در طراحی لباس از تصاویر حکاکیشده درجام زندگی که مربوط به دوره تمدن عیلامی درارجان است،استفاده کردیم. همچنین برای شاماران نیز از اکسسوری و رنگبندی طلایی و سبز و سفید و...استفاده شد.
شما از صحنه خالی برای نمایش استفاده کردید، این کار چقدر امکان خلاقیت برای کارگردان و بازیگران ایجاد کرده است؟
صحنه نمایش با الهام از تخت حوضی و نمایش ایرانی طراحی شد. این ویژگی خالی بودن صحنه دست من و گروه کارگردانی و بازیگران را برای خلق تصاویر و فرمها و صحنههای متعدد بسیار باز گذاشت و توانستیم صحنههای متعدد و افکتهای مختلف را در صحنه اعمال کنیم.
اما در نورپردازی، کارکردهای تئاتریتر را در اجرا استفاده کردید و از آن اصول صرفا تئاتر ایرانی فاصله گرفتهاید.
درنمایش شاماران درست است که ما از قالب تختحوضی وسیاهبازی استفاده کردیم امادراین نمایش ازشکل مرسوم تختحوضی فراتر رفته و باتوجه به شیوه روایی قصه،تلاش کردیم که به درام برسیم تا کارکرددراماتیک اثربیشتر جلوهگری کند. بههمینمنظور کارکرد نوروجلوههای نوری در این نمایش از شیوههای مرسوم نمایش ایرانی فاصله گرفته وبه سمت آثار دراماتیک و...رفته است.
موسیقی و حرکات موزون نقش مهمی در شاکله شاماران دارد. چرا به این عناصر اهمیت دادهاید؟
اصولا جایگاه موسیقی و حرکت در نمایش ایرانی نقش مهم و ساختاری دارد. شاماران هم با توجه به شیوه اجراییاش از این قاعده مستثنا نیست و دراین مسیر عنایتا..خادمبشیری،آهنگساز نمایش باتوجه به سابقه طولانی درنمایش ایرانی بهعنوان نوازنده و بازیگر باتحلیلهایی که داشتیم به سمت استفاده ازملودیهای سیاهبازی وموسیقی جنوب وبهبهان رفت.همچنین فضاسازی با سازهای مختلف توانست بهخوبی ارتباط موسیقی وصحنههای نمایش رابرقرارکندکه این رویکرد دراجراهای سنگلج موجب ارتباط بسیار خوبی با مخاطب شد. همچنین صحنههای متنوع و ریتم نمایش با این رویکرد بهخوبی حفظ شدوتماشاگر در طول اجرا همیشه با موسیقی و حرکات و نور و...جدید روبهرو میشود.
بهعنوان نمایشی که از شهرستان به تهران آمده، بازتاب نمایش در سنگلج چگونه بود؟
باتوجه به اینکه این نمایش درخوزستان وبهبهان با گروه کاملابومی تولید ودرتماشاخانه سنگلج به صحنه رفت اماباحضور مخاطبان مختلف و هنرمندان واساتید هنر تئاتر و موسیقی و...روبهرو شد.عموم مخاطبان ازدیدن نمایش رضایت داشتند والبته که پیشنهاداتی نیز ازسوی هنرمندان واساتید داده شد که برای ما این میزان از رضایت امیدوارکننده بود. امیدوارم روند اجراهای نمایش شاخص استانها در تهران با قدرت ادامه داشته باشد.
آسیبهای ساختوساز به تماشاخانه سنگلج
تماشاخانه سنگلج با توجه به قدمت چندین دههای در نمایشهای سنتی،دارای هویت ملی وایرانی است،جایگاه بسیار مهمی در ساختار تئاتر ایران دارد و حتما باید به بهترین شکل ممکن حفظ شده و توسعه یابد امامتاسفانه ساختمان مجاور این تماشاخانه با مجوز شهرداری درحال تخریب وگودبرداری است که این مسأله برای گروه ماکه دراین مقطع در سنگلج روی صحنه است، بسیار اهمیت داشت و روزانه با مدیریت وکارکنان سنگلج فضا رارصد نموده ومهمانان ویژه نمایش شاماران را ترغیب به انجام مصاحبه میکردیم تا مخاطرات این گودبرداری به شهروندان و مدیران شهری گوشزد شود. امیدواریم گوش شنوایی وجود داشته باشد و این تماشاخانه برای هنر نمایش ایران و علاقهمندان به تئاتر حفظ شود.
نقدی بر نمایش «شاماران»
حرکت به سوی تئاتر ملی
داشتن یک افسانه کهن عیلامی که این روزها در میان کردها خریدار بسیار دارد و همچنین بهرهمندی از کالبد نمایش روحوضی و در نهایت ورود آیینها و رسمهای بهبهانی در ساختار اجرا؛ میتواند نمایش «شاماران» را برایمان خواستنیتر کند، زیرا هویت و اصالت در لحظهلحظه آن موج میزند،مگر اینکه نسبت به این ویژگیها بیتفاوت باشیم و دلمان برای این چیزها نتپد.علیرضا داوری بخشی از ویژگیهای تئاتر ملی را درنمایشنامهاش رعایت کرده وبخشی دیگر ازدل اجرای ساسان شکوریان میتراود. بههر حال نمایش یک افسانه کهن به نام «شاه ماران» را با تلفظ شاماران بازخوانی کرده و درهمین گام اول میدانیم که افسانههای کهن یک سرچشمه ناب برای ایجاد حالوهوای قابل درکتر برای مردمان یک سرزمین است وچهبسا حس وحال حاکم برمتن که بهنوعی میتواند بیانگررئالیسم جادویی باشد امکانات متن و اجرا را تا القای یک فضای امروزیتر پیش آورد که شوربختانه از آن غفلت شده است. همچنین پرداختن این متن در کالبد روحوضی امکان بیان انتقادی ازمسائل روز اجتماع را فراهم میکند که از این مهم نیز غفلت شده اما متن در تدارک بوده که این افسانه جادویی درقالب روحوضی شیرینتر ولطیفتر،یک وضعیت عاشقانه را روایت کند. در این مورد کامیابی نصیب نمایش شاماران میشود وما رانسبت به چنین داشتهای سر وجد میآورد.ساسان شکوریان بر آن بوده از آموزهها و داشتههای نمایشی وفرهنگی خویشتن دراجرای نمایشش بهرهمند شود ودرنهایت هم مخاطب را نسبت به چنین نمایشی برانگیخته و هوشیار نگه داردکه راه و رسم تئاتر کارکردن هم همین است وبرای این منظور ازکالبد روحوضی بهره میبرد اما تمامعیار نیست؛ آنچه روحوضی باید باشد و این بخشی از تکنیکهای روحوضی است. بنابراین آن را در آمیزش با تکنیکهای تئاتر غربی به سمت و سویی میبرد که درنهایت نمایش شکل بگیردکه این هم اشتباه نیست اما آنچه باید بشود هم نیست. شاید روحوضی محض بهتر میتوانست این اجرا را زیباتر جلوه دهد اما میدانیم که درک و اجرای روحوضی هم شناخت و توش و توان ویژهتری میخواهد که نباید هم خیلی خرده گرفت چون امکان آموزش و انتقالش به کارگردانان ما در سراسر ایران فراهم نیست و حالا هر شخصی از ظن خود شود یار آن و به میزان درک وتوان ازآن بهرهمند میشوند درشاماران نیز بخشی از آن وجود دارد و بخشی دیگر که به لحاظ تصویرسازی کمکحال نمایش میشود، همانا آیینهای بومی مانند عروسی در بهبهان است که لحظات شادی را در پایان نمایش موجب میشود.شاید بازیگر نقش سیاه واقف براین نقش و شیوه بازی نباشد که نیست، چون او فقط یک بازیگر تعلیمیافته برای تئاتر است که حالا دارد در نقش سیاه بازی میکند بیآنکه بدن و بیان لازم را برای هماوردی این نقش داشته باشد واین خودزمینه افت جاری درکل اجرارافراهم میکنداماازآن سونیز بازیگران مسیردرستی رابه لحاظ بازی میروند،چون دارند تئاتر بازی میکنند واین دوگانگی وحد انتظارات است که مارانسبت به ماحصل کلی اجرا دچارشک وتردید میکند.درنهایت ساسان شکوریان درآمیزش افسانه وروحوضی یک فضای به نسبت جادویی رامیآفریند که بیانگر یک اجرای تاثیرگذاراست وچهبسا این خود یک حرکت است برای آفرینشهای پس ازاین که آوردههای بهتری را به فضای تئاتر ملی ما بیفزاید.