معاون مرکز همکاری‌های تحول و پیشرفت در جمع شورای فرهنگی رسانه‌ملی تبیین کرد

کاربرد هوش مصنوعی در برنامه‌سازی‌های تلویزیونی

«جام‌جم» از وایرال شدن برنامه‌های رسانه‌ملی گزارش می‌دهد

تمرکز بر تحول؛ تبدیل شعار به عمل

خاطره جمعی بیشتر ما از نوروز ۱۴۰۳ که در تلاقی با ماه مبارک رمضان بود، تکه‌های وایرال شده از برنامه‌های مختلف تلویزیونی است که بارها آن را در شبکه‌های اجتماعی با دوستان و نزدیکان‌مان بازنشر کردیم.
کد خبر: ۱۴۵۶۲۴۶
نویسنده سپیده اشرفی - گروه رسانه

 
تصویر آن پسر کم‌سن و سال که قرآن را به زیبایی تلاوت می‌کرد، بارها در فضای مجازی دیده شد و حالا دیگر می‌توان گفت کمتر کسی است که این ویدئو را ندیده باشد. شاید شبکه‌های اجتماعی به ظاهر بر اساس هوش مصنوعی و میزان تمایل افراد به یک موضوع باشد و محتوای ارائه شده را هم بر این اساس بتوان مشاهده کرد اما نگاهی دقیق‌تر نشان می‌دهد اگر ویدئویی پربازدید باشد، بالاخره به چشم و گوش بسیاری از مخاطبان می‌رسد. درست مثل قاری خردسال قرآن یا استعداد عجیب و متحیرکننده پسر مبتلا به اوتیسم در برنامه محفل که همگی بازدیدهای بسیار گرفت و توانست مخاطبان را به سمت یک محتوای درست و فاخر بکشد. طبق گفته خود مرکز تحقیقات صداوسیما، تکه‌های مختلف برنامه محفل چیزی در حدود ۴۳میلیون بار در تلگرام و ۳۳۵ میلیون بار در اینستاگرام بازدید داشته است.
  
وایرال شدن شگفت‌انگیز
اما نگاهی به سابقه رسانه‌های دیگر و آنچه پلتفرم‌ها برای جذب مخاطب انجام می‌دهند، چیزی فراتر از روال سال جاری را نشان می‌دهد. ناگفته پیداست که پیش از این بسیاری از پلتفرم‌های فعال در حوزه عرضه محصولات رسانه‌ای به ابزارهایی مثل انتشار قسمت‌های سانسور شده محصولات فرهنگی خود دست می‌زدند تا به هر قیمتی مخاطبان را به سمت خود بکشانند. به عنوان مثال، زمانی که سریال عروسکی کلیله و دمنه در سکو‌های عرضه فیلم با اصلاحات مواجه شده‌بود، کارگردان این مجموعه بخشی از این قسمت‌ها را منتشر کرده و نوشته بود: یکی از ده‌ها ایرادی که به سریال «کلیله و دمنه» گرفتند، شخصیت‌پردازی جناب غال بود. می‌گفتند نشان دادنش باعث رنجش آقایان بساز بفروش می‌شود! کنایه ما به بسازبفروش‌هاست، نه به سازنده‌های باوجدان، کاربلد و شریف.  این جملات نشان می‌دهد بخشی از تلاش عوامل تولید برنامه‌های شبکه نمایش خانگی، بر جلب توجه مخاطب با استفاده از تکه‌های به اصطلاح سانسور شده است.
  
دروغی به نام نبود مخاطب
صرف‌نظر از آنچه با عنوان تفاوت مخاطبان تلویزیون و پلتفرم‌های دیگر مطرح می‌شود، گزاره‌ای با عنوان «مخاطب نداشتن تلویزیون» در تمام این سال‌ها به مخاطبان القا شده که انگار برخی مدیران فرهنگی هم آن را پذیرفته‌اند. مخاطبان تلویزیون و سکوهای نمایش خانگی دقیقا در سوی دیگر این تحلیل‌های ظاهری و برخی ارزیابی‌های جهت‌دار قرار دارند. درست مانند آن چیزی که سعید ابوطالب، تولیدکننده آثار تلویزیونی و نمایش خانگی گفته و تاکید کرده بود سکو‌‌ها قابل رقابت با تلویزیون نیستند. او در مصاحبه‌اش با جام‌جم به این نکته اشاره کرده و گفته بود: «سریالی در تلویزیون ساخته می‌شود که طبق آمارهای سازمان، کم‌بیننده‌ترین سریال است اما اغلب کم‌مخاطب‌ترین سریال در تلویزیون هم میلیون‌ها نفر مخاطب دارد. یعنی حداقل مخاطب هر سریال و برنامه تلویزیونی، دو سه میلیون نفر است. در حالی ‌که در شبکه نمایش خانگی، اغلب کارها بیش از دو سه میلیون مخاطب ندارد. پس پلتفرم‌‌ها قابل رقابت با تلویزیون نیستند. اما چون این شبکه به بخش خصوصی مربوط می‌شود، همزمان با تولید از تبلیغات محیطی و مجازی هم استفاده می‌کند.» صحبت‌های ابوطالب این نکته را هم در خود دارد که فراگیری مخاطبان تلویزیون نسبت به پلتفرم‌ها بسیار بیشتر و تاثیرگذاری آن هم بالاتر است.
 احمد خورشیدی، مدیرعامل تلوبیون در این خصوص به جام‌جم می‌گوید: خوشبینانه این است که این اصرار به مخاطب نداشتن تلویزیون و تکرار گزاره را ناشی از ناآگاهی بدانیم که دانش کافی در حوزه افکارسنجی و مصرف رسانه‌ای ندارند. یعنی اگر کسی حداقل آگاهی را داشته باشد، با همین دو فکت می‌تواند درک کند که تلویزیون، مخاطبان بسیاری دارد و دیده می‌شود.
  
تلویزیون پابرجاست
در این میان برخی کارشناسان ارتباطات معتقدند هیچ رسانه‌ای نمی‌تواند حذف شود و جای خودش را به رسانه دیگری بدهد.امیدعلی مسعودی در این خصوص به جام‌جم می‌گوید: به هر حال نکته مهمی که باید در ذهن داشت این که در حوزه ارتباطات، رسانه‌ها با فناوری همراه هستند و به همین دلیل در طول تاریخ آمده‌اند و مدام تسهیلات بیشتری در اختیار مخاطبان قرار داده‌اند. یک زمانی در جهان و در دوره هخامنشیان، بحث ارتباطات، بحث چاپارخانه‌ها بود. از آن زمان به گوشی‌های هوشمند و هوش‌مصنوعی رسیده‌ایم. این، تحول جالبی است. در این میان باید توجه داشت که رسانه‌ها از بین نمی‌روند بلکه امتداد یکدیگر هستند. مثلا وقتی تلویزیون آمد، همه تصور می‌کردند کسی رادیو گوش نمی‌کند. کارکردهای رسانه‌ها تغییر می‌کند. وقتی گفته می‌شود مخاطبان تلویزیون کم شده، باید این را هم در نظر داشت که در تمام کشورها این اتفاق می‌افتد و طبیعی است. وقتی مخاطبان در تلفن همراه برخی اطلاعات را دریافت می‌کنند، احتمالا تلویزیون را کمتر می‌بینند. اما سریال‌ها و تحلیل اخبار را به هر حال از تلویزیون پیگیری می‌کنند. رادیو‌ و تلویزیون به هر حال جزو رسانه‌های جریان اصلی بوده و شناخته شده هستند و به همین خاطر به حیات خود ادامه می‌دهند. در عین حال مخاطبان این رسانه به فضای مجازی هم دسترسی دارند. نکته اینجاست که از همگرایی رسانه‌ای به اینجا می‌رسیم که یک ارتباط دو‌سویه میان رسانه‌ها برقرار شود.
تمرکز بر تحول؛ تبدیل شعار به عمل
 
اعتماد، سرمایه تلویزیون است
در این میان محمدعلی هرمزی‌زاده، استاد دانشگاه صداوسیما هم که پژوهش‌هایی در حوزه مخاطب‌سنجی داشته، به نکاتی در خصوص ماندگاری تلویزیون اشاره کرده و به جام‌جم می‌گوید: معتقدم درست است که نه ‌فقط در ایران بلکه در کل دنیا فضای مجازی جایگاه منحصر به فردی پیدا کرده و برادکست با افت مخاطب مواجه شده. اما باید توجه داشت این برنامه‌ها به صورت دیگری در فضای مجازی به حیات خود ادامه می‌دهند. کما این‌که تحقیقات و آمارها نشان می‌دهد که این دو رسانه با هم کاملا پیوستگی و هم‌زیستی دارند؛ این‌طور نیست که بگوییم فضای مجازی باعث شده رادیو و تلویزیون کنار رفته، قدیمی شده یا باعث اضمحلال رسانه شده باشد. در فضای مجازی حضور قطعاتی از برنامه‌های رادیو و تلویزیون را می‌بینیم. به نظرم رسانه ‌ملی مزایایی دارد که فضای مجازی آن را ندارد. مهم‌ترین مزیت هم اعتماد است. وقتی وارد فضای مجازی می‌شویم، حجم زیادی از فیک‌نیوزها را شاهد هستیم که نمی‌توانیم اعتماد کنیم. اما به اخبار رادیو و تلویزیون اعتماد داریم چون می‌دانیم از چه فیلتری گذر کرده است. به نظرم این تعامل وجود دارد.  وی ادامه می‌دهد: بهتر است رسانه ‌ملی و فضای مجازی را در تعامل با هم بدانیم. کما این‌که فضای مجازی گاهی به سمتی می‌رود که همسو با تلویزیون نیست. حقیقت این که این رسانه‌ها با هم در تعامل و داد و ستد هستند. همان‌طور که در برنامه‌های تلویزیون آثار فضای مجازی را می‌بینیم، در فضای مجازی هم آثار بسیاری از رادیو و تلویزیون را می‌توانیم ببینیم. نظریه همگرایی رسانه هم این را می‌گوید که این رسانه‌ها همدیگر را تکمیل می‌کنند و قرار نیست کسی تلویزیون را برای استفاده از فضای مجازی، کنار بگذارد.
  
فضای مجازی، در خدمت یا خیانت؟
اما نکته‌ای که چند وقت اخیر در ارزیابی کارنامه تلویزیون مطرح شد، استفاده از فضای مجازی برای وایرال کردن تکه‌های مختلف برنامه‌های تلویزیونی است. شروعش هم از زمانی بود که تلویزیون آمارهای میلیونی از بازدید برنامه‌هایش در فضای مجازی منتشر کرد. هرچند که در این مورد هم برخی منتقدان سرسخت، معتقدند فضای مجازی به جای خدمت به تلویزیون، این خیانت را کرده که نشان دهد دوره این رسانه به پایان رسیده است. در پاسخ به این نقدها باید در نظر داشت که تکه‌های برنامه‌ها در ارجاع به برنامه‌های روی آنتن تلویزیون، منتشر شده که دست بر قضا مخاطبان بسیاری هم داشته است. این‌که تکه‌های سریالی مثل نون‌خ ۳۶ میلیون بازدید در اینستاگرام بگیرد یا برنامه‌ای مثل محفل، چیزی نزدیک به ۳۳۵ میلیون بازدید در اینستاگرام داشته باشد، دور از انتظار نیست چرا که طبق گزاره‌ای که ابتدای گزارش مطرح شد، بازخوردهای برنامه‌های مختلف تلویزیون، به نسبت مخاطبان بسیاری که دارد، بالا رفته است. کما این‌که اگر به آمارهای منتشر شده در تلوبیون هم نگاه کنیم، موید همین مطلب خواهد بود. احمد خورشیدی، مدیرعامل تلوبیون پیش از این گفته بود: «تلوبیون بیش از ۱۵ میلیون کاربر فعال ماهانه دارد که هر کدام سلیقه خاص خود را دارند و محتوای مورد علاقه‌ خود را دنبال می‌کند. ایام عید نوروز با یک جهش جدی مخاطب رو‌به‌رو بودیم. سال گذشته تعداد کاربران ما حدود ۱۰ میلیون بود و امسال در همین ماه‌های ابتدایی به ۱۵ میلیون کاربر رسیده است.»
قیاس آنچه گفته شد با ابزارهایی که برخی پلتفرم‌های فعال در بستر شبکه نمایش خانگی برای وایرال شدن آثار منتشر شده انجام می‌دهند این مسأله را روشن می‌کند که حتی اگر تلویزیون از ابزار فضای مجازی برای دیده شدن برنامه‌های خود بهره برده، این کار را به شکلی سالم و عاری از محتوای مخرب انجام داده است.

تمرکز بر تحول و تبدیل شعار به عمل
در حقیقت باید این‌طور گفت که نوروز سال جاری، یک نوروز تحولی برای تلویزیون بود که توانست از ابزارهایی همچون همراهی با پلتفرم‌ها در ارائه یک برند مشترک مثل مهمانی بهره ببرد و از همه ظرفیت‌ها برای آگاهی‌بخشی و رضایت مخاطب استفاده کند.
آنچه به‌کرات در صحبت‌های رئیس سازمان صداوسیما دیده می‌شود، مسأله توجه به عدالت‌گستری و هویت‌محوری است که دو بال برای رساندن رسانه‌ملی به سمت‌وسوی تازه هستند. این مسأله در بازخورد اهالی رسانه هم دیده می‌شود کما این‌که در نشست عوامل سریال «نون‌خ» بعد از سامانه ۱۶۲ این نکته از سوی یکی از خبرنگاران اصلاح‌طلب مطرح شد که رسانه‌ملی در ماجرای نون‌خ ۵ هوشمندانه و فرای ممیزی‌ها عمل کرده است. پاسخ مدیرگروه طنز سیمافیلم هم به این بازخورد جای تامل داشت. مسعود کریمی در این نشست گفته بود که سازمان صداوسیما یک اراده تازه برای رفتن به سمت تحول دارد و این کار را با حساسیت خود دنبال می‌کند. درحقیقت مجموع بازخوردها چنین چیزی را تایید می‌کند که حرکت رسانه‌ملی به سمت تحول، فراتر از شعار و به سمت عمل بوده است. البته تحول در رسانه‌ملی را نمی‌توان مختص تولید چنین برنامه‌هایی دانست. کما این‌که حضور چهره‌های برجسته در تلویزیون و احصای مرجعیت خبر از دیگر مواردی است که دست‌کم در یک سال اخیر توانسته سند محکمی بر فعالیت تحولی رسانه‌ملی باشد و نشان دهد که این رسانه تلاش کرده مخاطب را پیوسته به سمت خود بکشد. کما این‌که در بحث ابرماموریت ۲۰۰ کانال انتخاباتی هم این مسأله به‌خوبی دیده شد که چطور یک رسانه سراسری مثل تلویزیون توانست مرجعیت صحبت درباره نامزدهای مجلس شورای اسلامی را به سمت تریبون خود بکشد تا در یک فضای سالم و البته رقابتی، هم فرصتی برای تبادل‌نظر میان نامزدهای مجلس و مردم فراهم کند و هم بتواند از این فضا برای تضارب آرا در بستر رسانه استفاده نماید.
  
نگاهی به ۲ آمار
شاید در نگاه اول این‌طور به نظر برسد که آمارهای منتشرشده توسط رسانه‌ملی، به‌واسطه افکارسنجی خود این نهاد، جای بحث بسیار دارد یا شاید بی‌طرفانه نباشد، اما کمی بعد از آمارهای مرکز تحقیقات صداوسیما، آمار مرکز افکارسنجی ایسپا هم رسانه‌ای شد تا صحت آمار رسانه‌ملی را ثابت کند. طبق آمارهای مرکز تحقیقات صداوسیما، برنامه «محفل» مخاطب ۲۷.۹درصدی داشته است. در مقابل، آمارهای ایسپا این رقم را در حدود ۴۹.۴درصد اعلام کرده‌‌است. آن‌طور که ایسپا عنوان کرده، ۴۰.۸درصد «ایرانیان» شبکه سه را بیشتر از سایر شبکه‌های تلویزیونی می‌بینند، ۳۵.۲درصد شبکه آی‌فیلم و ۲۱درصد شبکه یک را تماشا می‌کنند. همچنین میزان تماشای این شبکه‌ها در بین «بینندگان صداوسیما» به ترتیب ۵۸.۹درصد شبکه سه، ۵۰.۸درصد شبکه آی‌فیلم و ۳۰.۳درصد شبکه یک است. گزارش فوق تصریح کرده بود که ۶۹.۲درصد «ایرانیان» بیننده برنامه‌های صداوسیما هستند. آمارهای این مرکز از این منظر اهمیت دارد که یک مرکز غیردولتی بوده و آمارهایش مستقل است. قیاس این دو آمار به‌درستی نشان می‌داد که آمارهای منتشرشده از سوی رسانه‌ملی حداقل مخاطبان را بیان کرده و حتی می‌توان آمار را فراتر از رقم‌های قیدشده مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما دانست. نکته‌ای که مدیرعامل تلوبیون هم آن را تایید می‌کند.

احمد خورشیدی، مدیرعامل تلوبیون درخصوص گزاره‌ای که از طرف برخی منتقدان پیرامون مخاطب‌نداشتن تلویزیون مطرح شده، به جام‌جم می‌گوید: در مورد مخاطب تلویزیون، باید به چند نکته اشاره کرد. اولین نکته این است که افکارسنجی اخیر منتشر شده از سوی سازمان، نشان می‌دهد که پربیننده‌ترین سریال تلویزیون بیش از ۴۰‌درصد مخاطب داشته و مخاطب سریال‌های بعدی حدود ۲۲ درصد و ۱۵ درصد بوده است. اینها اعدادی است که با پشتوانه علمی از سوی مرکز افکارسنجی سازمان منتشر‌شده است. نکته مهم اینجاست که گزارش مرکز افکارسنجی ایسپا هم موید این آمار است و حتی نشان می‌دهد که سازمان در مدل افکارسنجی خود، دقیق‌تر و با سختگیری بیشتری جلو رفته. مفهوم این مسأله شاید کمتر درک شود! وقتی می‌گوییم یک سریال ۲۲ درصد مخاطب دارد، یعنی از حدود ۶۰ میلیون نفر جمعیت بالای ۱۵ سال این مخاطب را داراست. در واقع وقتی می‌گوییم ۴۰ درصد مخاطب، یعنی یک سریال ۲۴ میلیون مخاطب داشته است. این عدد بزرگی است. در نظر داشته باشید که پرمخاطب‌ترین پلتفرم ــ با توجه به آمار‌های منتشر‌شده برای تأمین مالی از بورس ــ حدود یک میلیون کاربر دارد که اگر به‌ازای هر یک کاربر ۲.۵ نفر مخاطب را در نظر بگیریم، یعنی در نهایت درباره یک جامعه سه میلیونی صحبت می‌کنیم. اگر دانلود‌های غیرمجاز‌ها و پخش از ماهواره را هم محاسبه کنیم، آمار‌ها به نزدیک کم‌مخاطب‌ترین سریال‌های تلویزیون هم نمی‌رسد. اگر بخواهیم از نظر افکارسنجی هم بسنجیم، پربازدیدترین سریال نمایش خانگی حدود ۲۲‌درصد در افکارسنجی مخاطب داشته که نشان می‌دهد با سریال‌های متوسط تلویزیون برابری می‌کند. به‌عنوان مثال، برنامه‌های محفل و زندگی پس از زندگی از‌جمله برنامه‌هایی بودند که با ۲۸ ــ ۲۷درصد مخاطب همراه بودند در حالی که هیچ برنامه‌ای در شبکه نمایش خانگی بالاتر از ۱۰‌درصد مخاطب ندارد.

خورشیدی در توضیح گزاره دومی که مخاطبان بالای تلویزیون را ثابت می‌کند، این‌طور بیان می‌کند: یک عدد و رقم اقتصادی هم وجود دارد که می‌تواند نشان دهد تلویزیون مخاطب دارد. سازمان صداوسیما مطابق قانون بودجه کشور، حدود نیمی از بودجه خود را از محل تبلیغات به‌دست می‌آورد که نشان می‌دهد برای برند‌های مختلف این ارزش وجود دارد که رقمی حدود ۷۰۰۰میلیارد تومان پرداخت کند تا تبلیغات‌شان در سازمان دیده شود. این مسأله یعنی مخاطب وجود دارد که یک برند هزینه می‌کند. این مسأله هم نشان می‌دهد رسانه‌ملی مخاطب دارد و آن را می‌بیند و از طرفی، برند‌ها حاضر هستند برای دیده‌شدن در این رسانه هزینه کنند. این دو فکت، شفاف است و به‌خوبی میزان مخاطب را تأیید می‌کند. فکت سوم این است که کل شبکه ملی اطلاعات تا قبل از جام‌جهانی دو سال قبل، ۵/۲ ترابیت بود یعنی ظرفیت همزمانی ۵/۲ میلیون نفر استریم ویدئو داشته است. الان معادل این عدد فقط برای تلوبیون متصور است. اگر بخواهیم برای یک استان صداوسیما، برادکست را خاموش و آن را به سمت برادبند بیاوریم، به‌ازای هر استان باید معادل شبکه ملی اطلاعات فعلی، توسعه بدهیم. یعنی برای مخاطبان ۱۰ میلیونی و ۱۵۰ هزار نفری یک قسمت نون‌خ و آوردن آن بر بستر فضای مجازی، باید دو سه برابر ظرفیت کل شبکه ملی اطلاعات زیرساخت فراهم کنیم.
  
همگرایی رسانه‌ای ایجاد کنیم
اما نکته دیگری که یکی از کارشناسان رسانه به آن اشاره می‌کند، مسأله همگرایی میان رسانه‌هاست که تلویزیون هم در این حوزه موفق عمل کرده است. مسعودی در این‌خصوص و در پاسخ به پرسشی در‌باره اهمیت تلاش تلویزیون برای پخش برند مشترک با شبکه نمایش خانگی و مصداق آن در برنامه «میهمانی» می‌گوید: بله، اتفاق درست و خوبی است اما من معتقدم که باید ارتباط را با شهروند-خبرنگارها در کشورهای دیگر گسترش دهیم تا در جریان‌هایی مثل ماجرای اخیر دانشگاه‌های آمریکا که در پاسخ به اعتراض دانشجویان با بدترین وضع با آنها برخورد می‌شود، بتوان بازتاب‌های مختلفی را از طریق همین شهروند ــ خبرنگارها منعکس کرد. به‌نظرم با این کار هم می‌توان مخاطبان فعلی تلویزیون را حفظ و هم مخاطبان تازه را جذب کرد. البته که نباید کتمان کرد که کشورهای غربی، رسانه‌های ایران را در انعکاس اخبار تحریم می‌کنند اما اندیشه هیچ‌وقت تحریم‌پذیر نیست.
 این استاد دانشگاه درخصوص تولید مجموعه‌هایی با محوریت اقوام در تلویزیون، به این نکته اشاره می‌کند که در این حوزه نباید عقب بمانیم چرا که در این صورت دیگران از فرصت استفاده می‌کنند. وی تاکید می‌کند: آن طرف یک سریالی مثل حشاشین را منتشر می‌کنند که پر از جعلیات و اهانت‌آمیز بود. اینها نشان از این دارد که باید بیشتر در این حوزه کار شود. هر دوره از تاریخ ایران اسلامی ما جای این را دارد که ده‌ها سریال جذاب از آن بیرون بیاید. مخاطبان فهیم هستند و به یک بلوغ فکری رسیده‌اند و برنامه‌سازی برای آنها کار دشواری است. با این حال معتقدم نیروهای متعهد و خوبی کار می‌کنند که می‌توانند موفق عمل کنند. این همگرایی رسانه‌ای را باید با حضور همه افراد به پیش راند و کانال‌های ارتباطی را جلو برد.
   
کلام آخر
با بازگشت به گزاره ابتدای گزارش و تاکید بر صحبت‌های کارشناسان، می‌توان به این نکته رسید که طبق فکت‌های منتشر شده، اثبات مخاطبان بسیار تلویزیون کار ساده‌ای است و به‌راحتی می‌توان گفت که رسانه‌ای قرار نیست جای رسانه‌ملی را بگیرد؛ کما این‌که آمارهای منتشر‌شده نشان از تسخیر فضای مجازی توسط تلویزیون دارد.

ترکیب فضای واقعی و فضای مجازی!
حسین سلطان‌محمدی - منتقد: سال‌هاست فضای مجازی در حال توسعه و جایابی و تثبیت خود در زندگی انسان امروزی است. حتی دانشمندان علوم ارتباطات، این فضای مجازی را نه به‌عنوان تخیل که به‌عنوان واقعیتی انکارناپذیر، پذیرفته و درباره ابعاد مثبت و منفی آن تحلیل داده‌اند. بنابراین حضور افراد و ساختارها در چنین فضایی، علاوه بر فضای واقعی، امری بدیهی و پسندیده است. این نکته به‌ویژه در حوزه رسانه‌ها، ملموس و جاری است و کمتر رسانه‌ای امروزه تک‌بعدی و یکسویه به فعالیت پرداخته است.  صداوسیما از سال‌ها پیش در کنار گسترش حضور فنی و فیزیکی در قالب شبکه‌های گوناگون داخلی و برون‌مرزی، به فضای مجازی نیز توجه کرده و امکانات این حوزه را در نهایت توان مستقر کرده است. همین به این ساختار رسانه‌ای، این امکان را داده که برای بینندگان برنامه‌های خود، فرصتی بدون زمان و البته قابل دسترسی، ایجاد کند تا افراد بتوانند به برنامه‌های مختلف حتی در اندازه برش‌ها و دقایق و ثانیه‌ها، رسیده و استفاده کنند و چنانچه فراتر از این لحظات، نیازمند استفاده یا مصرف محتوای کامل هستند، بتوانند به آنها رجوع کنند.
عناوینی چون سپهر یا تلوبیون و همچنین تسهیل دسترسی صوتی و تصویری به شبکه‌های تلویزیونی در بسیاری از اپلیکیشن‌ها، از جمله این سهولت دسترسی‌هاست که کمک می‌کند در دنیای شلوغ و پرعنوان امروزی، بیننده، بیشترین امکان رجوع به محتوای مورد نظر را داشته باشد. این موضوع، با درک این نکته از سوی تصمیم‌گیران صداوسیما صورت گرفته که تنوع انتخاب‌های مخاطب امروزی، به او فرصت گزیده‌بینی داده و برای همین، باید به‌عنوان یک عرضه‌کننده محتوا، به بیننده احترام گذاشته و فرصت و مجال خود را به‌صورت کامل، محقق کرده و خیال بیننده خود را از جهت مشاهده برنامه نادیده در زمان نخستین پخش، در موعدی دیگر و در ابزاری حتی فراتر از قاب تلویزیون یا رادیو، راحت کند. طبیعت دنیای ارتباطی امروز، چنین اقتضا کرده است.

به‌تازگی، آمارهایی از سوی نهادی بیرون از صداوسیما، درباره مخاطب برنامه‌های تلویزیون منتشر شده که واقعیاتی فراتر از القای رسانه‌ای منتقدان و مخالفان رویه فعلی سازمان صداوسیما را نشان داده است. بر خلاف آنچه القا می‌شود، محتوای تولیدی و البته بعضا سرگرم‌کننده تلویزیون، در اندازه طبیعی و مقبول امروزی و حتی فراتر از اندازه مورد انتظار، دیده شده است. این موضوع نشان می‌دهد که روند فعالیتی تلویزیون در دوره مدیریت فعلی، با درک ضرورت حضور در همه فضاهای ارتباطی امروزی، پیشگامی این سازمان را در کنار سایر ابزارها و موقعیت‌ها، تاکنون تثبیت کرده است. مدیریت فعلی، با وجود مواردی قابل نقد و اصلاح که بعضا هم انجام شده، ترکیبی رو‌به‌جلو و متناسب با نیاز امروزی مخاطب و البته همراه با ابتکارات در برنامه‌سازی و تولید و انتقال محتوا را در پیش گرفته است. مهم نیست که بعضی برنامه‌ها، پیامد یا مشابه نمونه‌ای برون‌سازمانی یا خارج از ایران بوده است؛ ایرانی‌سازی برنامه و الگوی مورد توجه و انتقال محتوای درونی بر پایه اصول و هویت فرهنگی مورد انتظار، شاخص‌ترین نکته‌ای است که از چنین برنامه‌هایی استنباط می‌شود.

فعالیت امروزی سازمان صداوسیما، در بیشتر حوزه‌های فنی و محتوایی دنیای امروزی و پاسخ‌دهی به مخاطبی که گزینه‌های مجاز و غیرمجاز متعددی دارد و نگه‌داشتن سویه نگاه و انتخاب او به سمت برنامه‌های این سازمان، شاخصه‌ای است که دیده‌شده و باید بر این منوال و روند، با لحاظ بازیابی و بازنگری مستمر محتوایی و ساختاری تداوم یابد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها