درباره زیبایی؛ معیار مهم دوران نوجوانی

زیر تیغ

صورت سوال اشتباه

کد خبر: ۱۴۵۶۷۶۰
نویسنده فاطمه مهرابی | نویسنده نوجوان

وقتی سراغ لیست بلند و بالای پشیمانی‌ها و حسرت هایم می‌روم؛ مثال‌های مختلفی به چشمم میخورد. اما یکی از تاثیرگذارترین‌شان در شخصیتی که امروزه به آن بدل شده ام، به زمانی باز میگردد که نازیبایی تمام وجودم را فرا گرفته بود. درد مشترکی که بسیاری از نوجوانان، طعم تلخش را در روزگار ظاهرپرستی چشیده اند. هنگامی که ترازو مانند گیوتین، هربار بخشی از بدنم را وادار به بریدن و قطع کردن برای رسیدن به ملاک مورد توجه قرار گرفتن، کرده بود؛ و وقتی بشقاب غذا برایم مانند جام زهری گشته بود که با خوردن هر لقمه، خود را از سراب استاندارد‌های زیبایی دور‌تر می‌دیدم. با وجود تمام این کار‌ها مدام از خودم می‌پرسیدم، که تا چه حد دیگر باید وزن کم کرده تا این احساس ناکافی بودن را که در تک تک سلول هایم ریشه دوانده بود، از بین ببرم؟ کجای معادله اشتباه حل شده که جواب آخر به مقدار نمی‌رسد؟ گاهی صورت سوال بارز‌ترین اشتباه کار است. اینجا لحظه‌ای است که به قول سپهری چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید. وقتی در ورطه‌ی بی‌پایانی از انواع رژیم‌های گوناگون در حال غرق شدم بودم؛ از زاویه‌ی دیگری شروع به نگریستن کردم. به همین دلیل امروز هنگام یاد کردن از یکی از تاریک‌ترین دوران زندگی‌ام، تنها پشیمان نمی‌شوم؛ چون چنین تجربه‌ای علاوه بر آسیب‌های جسمی و روحی و آه حسرت، درس‌های بسیاری نیز به همراه داشت: من آموختم از خدایی که زیبا است و زیبایی‌ها را دوست دارد هیچ مخلوق نا زیبایی خلق نمی‌شود؛ و هرکسی به نوع و شکل خاص خودش زیبا و منحصر به فرد است؛ و یاد گرفتم به سخنان اطرافیان و آشنایان جز هنگامی که نیتی به غیر از رشد و تعالی شما به ارمغان می‌آورد، توجه بی‌جایی نباید کرد.

در آخر نقل قولی از کالین هوور را گوشواره کرده به گوش خود بیاویزید و مهر کرده در قلبتان حک کنید: "اگر فقط ایرادات خود را پررنگ کنید، کمالات شما کمرنگ می‌شوند. " هیچ کس کامل نیست، اما هرفردی محسنات مخصوص به خودش را دارا است.قتی سراغ لیست بلند و بالای پشیمانی‌ها و حسرت هایم می‌روم؛ مثال‌های مختلفی به چشمم میخورد. اما یکی از تاثیرگذارترین‌شان در شخصیتی که امروزه به آن بدل شده ام، به زمانی باز میگردد که نازیبایی تمام وجودم را فرا گرفته بود. درد مشترکی که بسیاری از نوجوانان، طعم تلخش را در روزگار ظاهرپرستی چشیده اند. هنگامی که ترازو مانند گیوتین، هربار بخشی از بدنم را وادار به بریدن و قطع کردن برای رسیدن به ملاک مورد توجه قرار گرفتن، کرده بود؛ و وقتی بشقاب غذا برایم مانند جام زهری گشته بود که با خوردن هر لقمه، خود را از سراب استاندارد‌های زیبایی دور‌تر می‌دیدم. با وجود تمام این کار‌ها مدام از خودم می‌پرسیدم، که تا چه حد دیگر باید وزن کم کرده تا این احساس ناکافی بودن را که در تک تک سلول هایم ریشه دوانده بود، از بین ببرم؟ کجای معادله اشتباه حل شده که جواب آخر به مقدار نمی‌رسد؟ گاهی صورت سوال بارز‌ترین اشتباه کار است.

اینجا لحظه‌ای است که به قول سپهری چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید. وقتی در ورطه‌ی بی‌پایانی از انواع رژیم‌های گوناگون در حال غرق شدم بودم؛ از زاویه‌ی دیگری شروع به نگریستن کردم. به همین دلیل امروز هنگام یاد کردن از یکی از تاریک‌ترین دوران زندگی‌ام، تنها پشیمان نمی‌شوم؛ چون چنین تجربه‌ای علاوه بر آسیب‌های جسمی و روحی و آه حسرت، درس‌های بسیاری نیز به همراه داشت: من آموختم از خدایی که زیبا است و زیبایی‌ها را دوست دارد هیچ مخلوق نا زیبایی خلق نمی‌شود؛ و هرکسی به نوع و شکل خاص خودش زیبا و منحصر به فرد است؛ و یاد گرفتم به سخنان اطرافیان و آشنایان جز هنگامی که نیتی به غیر از رشد و تعالی شما به ارمغان می‌آورد، توجه بی‌جایی نباید کرد. در آخر نقل قولی از کالین هوور را گوشواره کرده به گوش خود بیاویزید و مهر کرده در قلبتان حک کنید: "اگر فقط ایرادات خود را پررنگ کنید، کمالات شما کمرنگ می‌شوند. " هیچ کس کامل نیست، اما هرفردی محسنات مخصوص به خودش را دارا است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها