روزگاری سایه مهر خود را بر بدویت مغول گسترانیدیم و زمانی اسلام ایرانی را به عرب سرزمینهای دیگر نشان دادیم. این تاریخ چندهزار ساله که در چند جمله خلاصه میشود نه ساده گذشته و نه بیبها بوده است. بهایش جان و جوان بوده و گاهی تکهای از خاک وطن. اما لحظههای پرافتخار کم نداشته است. لحظههای تولد دوباره در بحران و تابیدن نور امید در اوج تاریکی. لحظههایی که همچون رهی، راهبر قصه «سرزمین مادری» از زیر آوار ناباورانه زنده بیرون آمدیم. همین قدر نمادین، اما واقعی. همین است که سریال سرزمین مادری را که پس از سالها از گنجه بیرون آمد و به آنتن رسید برایمان دیدنی میکند. هرچقدر بخواهیم بر سر اشکالات فنی در برخی قسمتهای سریال و چه و چه چانه بزنیم، سرزمین مادری بوی همین خاک را میدهد. بوی خاکی که گاهی از بس مشاممان را پر کرده است، قیمت عطرش را از یاد میبریم.
همسفر در التهاب دورانها
فصلی دیگر از قصه این سرزمین پرقصه در راه است و بهخاطر وقفهای که در پخش آن ایجاد شده، این روزها تا مهیاشدن پخش فصل سوم سریال شاهد بازپخش سرزمین مادری بهصورت هرشب از شبکه سه سیما هستیم. شاهدیم بر قصهای که راوی بخشی از تاریخ این سرزمین است. قصه از ابتدا دست ما در دست شخصیت رهی میگذارد و ما با او سفری تاریخی را در سرزمین کهن مادریمان آغاز میکنیم. با او همانطور که زندهیاد افشین یداللهی سروده بود، در التهاب دورانهای وطن همسفر میشویم. سفر زندگی رهی از همان اول پیوند عمیقی با تاریخ سیاسی و اجتماعی کشور دارد. مادرش زخمی و کمجان او را که نوزادی چندروزه است در آغوش کشیده و در حال پشتسرگذاشتن بحران حمله متفقین به روستاست که در میانه راه به اتومبیل حامل رضاخان برمیخورد. برخوردی کوتاه که سراسر نشانه تصویری و نماد است برای آنکه بدانیم در این اثر قرار است چه بشنویم و چه ببینیم. گویی سرنوشت کودکی که با حمله بیگانه شروع شده، در همان روزهای ابتدایی حیات به مقابله با زور و ضرب خودکامگان گره میخورد که این روند را در ادامه میبینیم.
۳ ضلع زندگی یک شخصیت
رهی در خانوادهای تودهای تا نوجوانی قد میکشد. خانوادهای که ریشه مذهبی دارد. بیبی با بازی ثریا قاسمی نماز میخواند، اما پسر و عروسش (پدرخوانده و مادرخوانده رهی) راهشان را از او سوا کردند. این واقعیت خانوادگی غالب تودهایها در ایران است. پازل فیلمنامه به گونهای چیده شده است که در سپردهشدن رهی به خانواده اردکانی نقبی به تاریخ حزب توده در ایران زده میشود و روزهای سیاهی که حامیان این گروه بهویژه افراد جزء دچارش میشوند به تصویر درمیآید. از سوی دیگر، خانواده سرهنگ و پیوند خونی رهی با این خاندان را شاهد هستیم که در نهایت سبب میشود او مدتی را در خانه اشرافی آنان سر کند. تا اینکه به خانواده مذهبی راه پیدا میکند و سه ضلع زندگی این شخصیت تا رسیدن به بزرگسالی تکمیل میشود. دردل این تکامل مخاطبان نیز با عمده گروههای سیاسی فعال وموثردرتاریخ معاصرسیاست ایران آشنا میشوند ودراین رهگذربه انتخاب و گرایش نهایی رهی حق میدهند. این پازل بهویژه درفصل نخست هوشمندانه چیده شده است و نویسنده سعی داشته به دورازکلیشههای مرسوم و معیوب در شخصیتپردازی تودهایها،درباریان پهلوی،لمپنها، مذهبیهاو...قلم بزند ودیالوگ بنویسد و دراجرا نیز این تفاوت احساس میشود.
فصلی در راه
فصل سوم که این روزها در حال پشتسرگذاشتن مراحل فنی و آمادهسازی است احتمالا در اواخر تیرماه به پخش میرسد. فصلی که قرابت زمانی بیشتری به حال دارد و قطعا شاهدان عینی بیشتری از آن زمان در قید حیات هستند. بههمیندلیل شاید در همراهکردن همه طیف مخاطبان کار دشوارتری را در پیش داشته باشد. این فصل که به رخدادهای انقلاب اسلامی میپردازد و قصهاش تا زمان جنگ میرسد با تغییری در گروه بازیگران همراه است. این تغییر برای مخاطبانی که پیگیر سرنوشت شخصیتهای قصه هستند چندان خللی در دنبالکردن سریال ایجاد نمیکند اما بههرحال آنانی که با بازیگران پیشین مانوس شدند ممکن است زمان ببرد تا به بازیگران جدید در برخی نقشها خوبگیرند.
چهرههای جدید، فصلی نو
اشاره شد در فصل سوم که به زودی راهی آنتن تلویزیون میشود چند بازیگر جدید به مجموعه اضافه شدند. بازیگرانی در نقشهای تازه یا ادامه دهنده نقشهایی که در گذشته با آنان آشنا شدیم. احتمالا در برخی از این انتخابها تغییر سن مدنظر بوده، اما در گفتوگوی جامجم با تهیهکننده سریال، محمد مسعود بیان کرد که به دلیل وقفه میان تصویربرداری فصل دوم و سوم برخی بازیگران امکان حضور در پروژه را نیافتند. برای مثال یکی ازمهمترین تغییرات دراین فصل که شاهدش خواهیم بود، جایگزینی آرش مجیدی به جای شهاب حسینی است. حسینی درفصل دوم نقش اصلی قصه یعنی رهی را بازی میکرد. در فصل سوم او نتوانست با گروه همراه شود و به همین خاطر نقش به مجیدی رسید. تغییرات دیگری نیز دربازیگران شاهد خواهیم بود که هم از تصاویر هویداست و هم به مرور دربارهشان مینویسیم. همچنین برای تصویربرداری فصل پیشرو دکورهایی از دانشگاه تهران و... در شهرک غزالی ساخته شده که در نوع خود جالب توجه است.