در نوجوانی و دوران دبیرستان از کدام درس بیشتر فراری بودید؟
اگر بخواهم راستش را بگویم، خیلی دوست داشتم حقوق بخوانم اما یکی از مواردی که باید به آن مسلط میشدم درس عربی بود. در چهارسالی که آن زمان دبیرستان حضور داشتم (سه سال دبیرستان و یکسال پیش دانشگاهی) بسیار سعی کردم روی این درس مسلط شوم اما متاسفانه هیچ چیزی از آن نمیفهمیدم و به همین دلیل دیگر نشد به سمت درس و رشته حقوق بروم.حتی یکبار میخواستم تمام تلاشم را به کار بگیرم و حدودا یک هفته روی کتاب عربی وقت گذاشتم اما واقعا چارهای نبود و باید اعتراف کنم از درس عربی فراری بودم.در زنگهایی که عربی داشتیم، سعی میکردم حاضر نشوم و هربار یک بهانهای میآوردم. البته پدر و مادرم به واسطه معلم و فرهنگی بودنشان دیگر با این اخلاق من آشنایی داشتند و در کلاسها به هر صورتی که شده حاضر میشدم.
شما تجربه کنکور را هم دارید؟ از حال و هوای سال کنکورتان بگویید؟ کنکور آن زمان سخت بود یا الان؟
راستش کنکور آن زمان خیلی سخت و دشوارتر ازکنکور کنونی بود. کنکورمن برمیگردد به حوالی سال ۸۳ که آن زمان راه موفقیت فقط از مسیر کنکور و دانشگاه ردمیشد.حقیقتا میتوانم از کلمه وحشتناک برای آن سال وآن روزها استفاده کنم، به این دلیل که ما در استرس زیادی به سر میبردیم وساعات زیادی را درس میخواندیم تا درکنکور ودانشگاه موردنظرمان قبول شویم.در آن زمان به یاد دارم که از هفت صبح به مدرسه میرفتیم و بعد ازمدرسه به خانه برنمیگشتیم وکلاسهای دیگری نیز برای ما دایر بود. شرایط تقریبا برای هرکسی که میخواست وارد دانشگاه شود یکی بود و تقریبا همه ما ساعت ۹ الی ۹ و نیم شب به خانه برمیگشتیم و بعد از خوردن شام میخوابیدیم تا فردای همان روز به همان صورت پیش برود.
اگر قرار باشد طراح سؤال کنکور خودتان را ببینید چه میگویید؟
به او میگویم آیا با ما پدر کشتگی داری؟ (با خنده و شوخی). ولی اگر جدی بخواهم از کنکور خود صحبت کنم؛ باید بگویم آن زمان سؤالات خیلی سختی در کنکور مطرح میشد به طوریکه شاید بعضی وقتها باید شماره صفحه آن درس را هم حفظ میکردیم. من فکر میکنم بهترین راه این است که همان سؤالات را جلوی او میگذارم و میگویم همین سؤالات را در مدت زمان معلوم حل کن.
اگر قرار باشد دوباره کنکور بدهید، چه کاری را دیگر انجام نمیدهید؟
راستش بعضی چیزها را آن زمان نمیدانستیم و در حقیقت کسی هم به ما این نکات را نمیگفت اما اگر برمیگشتم به دوران کنکور و آن زمان، از خواب خود برای درس خواندن نمیزدم و مثل جغد شبها را بیدار نمیماندم. یک فردی که کنکور دارد باید بهشدت مراقب ساعات خواب و حتی غذا خوردنش باشد. تصور کنید آن زمان ناهار ماکارونی با دوغ یا آبگوشت داشتیم و بعد از آن دیگر چیزی از صحبتهای معلم و استاد نمیفهمیدیم؛ بنابراین رعایت این دو نکته را بیشتر در دستورکار خود قرار میدادم.
دست تقدیر چطور شما را به معلمی رساند؟ چرا دل به شیمی بستهاید؟
فکر میکنم آه و نفرینهای معلمهایم باعث شد به سمت دبیری بروم، چراکه آن زمان آنقدر شلوغ میکردم که به من میگفتند: «کاش یه روز معلم بشی و شاگردات همین بلاهارو سرت بیارن».بههرحال هر شغلی در کشورمان ارزشهای خودش را دارد، ولی من فکر میکنم بهدلیل حضور پدر و مادرم در این حوزه به این سمت در نهایت رفتم. راستش را بخواهید در معلمی شما با یک عده دانشآموز طرف حساب هستید که در ابتدای صبح چیزی بلد نیستند و بعد از چند ساعت همان دانشآموزها با اطلاعات علمی جدیدی مدرسه را ترک میکنند. فکر میکنم این باعث میشود که احساس مفید بودن کنم و از انجام این شغل راضی باشم.اینکه چگونه به سمت درس شیمی علاقهمند شدم نیزداستان خودش رادارد، چراکه تا پیشدانشگاهی دردرسشیمی معمولیترین نمرات را میگرفتم. تااینکه درهمان پیشدانشگاهی یکیازاستادان بناموکاربلدبه نحوی شیمی رابه من آموزش دادندتا من به شیمی علاقهمندشوم.
اولین باری که قرار بود سؤالات آزمایشی کنکور را طرح کنید چه حسی داشتید؟ سخت گرفتید یا آسان؟
اولینبار فکر میکنم برمیگردد به دهه ۹۰ که یکی ازمؤسسهها به من پیشنهاد طرح سؤالات کنکور شیمی را داد. دربحث اینکه چطور سؤالات را طرح میکردم باید بگویم که در حقیقت خودم را جای دانشآموزان میگذاشتم و سؤالات را براساس معلومات آنها مینوشتم.باید این نکته را اشاره کنم که من سعی میکنم سؤالات را به صورت داستانی وبا چاشنی خلاقیت راطرح کنم تابرای دانشآموز شیرین باشد.
آیا از سؤالات کنکورهای آزمایشی نیز در خود آزمون نهایی استفاده میشود؟
بله که استفاده میشود و زمانی که این سؤالات وارد مرحله اصلی آزمون گردند، در اصل برای معلم و آن طرحکنندههای سؤال امتیاز و مزیت و رزومه موفق ثبت میشود. شکر خدا من نیز در سالهای گذشته این افتخار را داشتهام تا سؤالاتی را برای دانشآموزان در کنکور اصلی طرح و آن را ارائه بدهم.
موسسات آموزشی بیرون از مدرسه میانبر موفقیت کنکور هستند؟
راستش را بگویم هیچکس بدش نمیآید یک معلم و استاد خوب با پکیجهای مختلف را بهسادگی ازدست بدهد، اما به نظر من تمام این آزمون و جزوات وخوببودن استاد وموسسات بیرون که تلاش میکنند تا اشخاصی را به موفقیت برسانند تنها ۲۰ درصد ماجراست و ۸۰درصد دیگر مربوط به تلاش خود نوجوان و دانشآموز است.
درست میگویند که معلمها از جایی که توی کتاب نیست سؤال میدهند؟
البته باید اعتراف کنم که معلم سختگیری هستم وشاید دانشآموزان در کلاس من ابتدا با این همه سختی از من ایراد بگیرند اما زمانی که میتوانند تمام مسألهها را در امتحانات نهایی وکنکور حل کنند،درآنجا فکر میکنم به این نتیجه میرسند که تمام آن سختگیریهای من برای یادگیری و موفقیت خودشان بوده است.
دانشآموزان برای یک کنکور خوب چه کارهایی را نباید انجام بدهند؟
پیشنهاد میکنم درسال کنکور خود ساکن و بیحرکت باشید! یعنی درسال منتهی به کنکور هیچ چیز جدیدی را آغاز و هیچ چیز دیگری را به پایان نرسانید. برای مثال پیشنهاد میکنم درسال منتهی به کنکور خود اصلا سعی به رژیمگرفتن یا آغاز یک رشته ورزشی نکنید. وقتی شما به سالی که به کنکور شما ختم میشود یک تکان اساسی بدهید، دیگر شاید تمرکز اصلی خودتان را از دست میدهید. پس جسارتا یکسال ساکن باشید!
چرا در سالهای مختلف شاهد لو رفتن سؤالات بودیم؟ به نظر شما چه چیزی در این اتفاق دخیل بوده؟
متاسفانه در هر شغل و کاری بعضیها پیدا میشوند که به دلایلی کمانصافی میکنند و این ماجرا یقه سؤالات کنکور را نیز گرفته و کموبیش باید هر سال شاهد آن باشیم!گاهی بعضی معلمها و کسانی که سؤالات کنکور را طرح میکنند با پیشنهادهای مختلف و وسوسهکننده از سمت موسسات روبهرو میشوند و به این دلیل باید بگویم که فکر نمیکنم روزی آمار این اتفاق به صفر برسد.
دانشآموزان از کجا میتوانند بفهمند از کدام بخش کتابهای درسی سؤال طرح میشود؟
باید این را بگویم که هیچوقت دانشآموزان نباید به جزوات معلمها دقت کنند، بلکه وقتی آنها تمام کتاب را بخوانند و تمرینهای کتاب را حل کنند و مفهوم آن را متوجه شوند، دیگر آن لحظه نیاز به جزوات مختلف رنگی و جورواجور ندارند.