گرایش او به سرودن شعر مذهبی، انقلابی و ارزشی، از سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شده بود و او برای این شعرها و مبارزات، هزینههای سنگینی هم پرداخته بود. سبزواری تا روز ۲۲ خرداد سال ۱۳۹۵ که درگذشت، هیچگاه از این گرایش قلبی دست نکشید. او حتی برخلاف بسیاری شاعران سراغ موضوعات و مضمونهای دیگر نرفت بلکه همه شعرش را وقف اعتقادش به انقلاب اسلامیکرد.
آنهاییکه شعرخوانیها و کنگرههای شعر دهههای ۷۰ و ۸۰ را به یاد دارند، تصویر روشنی از شعرخوانیهای مفصل او همراه با پند و اندرزهای او به شاعران جوانتر و موضعگیریهایش در برابر رویدادهای روز را به خاطر دارند. او با جثهای کوچک و تنی نحیف وقتی با موهای سپید بلند در پشت میکروفن قرار میگرفت، با صدایی رسا و لحنی محکم معمولا قصیده میخواند. سبزواری از شاعرانی بود که زبانی متقدم داشت و به شدت کلاسیک بود. او از کسانی است که در نوآفرینی و تجدید حیات قالب قصیده بسیار مؤثر بود، اما واقعیت این است که حلقه اتصال او با عموم مردم و آنچه بیشتر از قصاید باعث ماندگاری نام او شده است، فعالیت او در عرصه سرود است. بسیاری از مهمترین و پرخاطرهترین سرودهایی که در دوران انقلاب و بعدتر در زمان جنگ تحمیلی ساخته شد و به زبان مردم راه یافت، سروده اوست.
تلفیق زبان کهن و حس و حال نو
سرودهایی که از او بهجا مانده است، تقریبا با تمامی کسانی که در این عرصه، قبل و بعد از او فعالیت کردند، متفاوت است. سبزواری در سرود، امضای شخصی خود را داشت، همان نگاه و زبان کلاسیک را حفظ کرد و به همین دلیل سرودهایش زبانی سخت و پخته دارد، اما با موسیقی، همنشینی خوبی پیدا کرده است. البته که باید در این زمینه نمره و امتیاز خوبی هم به آهنگسازان کاربلدی بدهیم که با او کار کردهاند. یک قطعه موسیقی ماندگار برای اینکه در خاطره جمعی مردم ماندگار شود، نیاز به همکاری نزدیک و درست یک گروه سهنفره دارد. همکاری او با آهنگسازانی، چون حمید شاهنگیان و زندهیاد احمدعلی راغب در کنار خوانندهای، چون محمد گلریز باعث تولید تعدادی از مؤثرترین و ماندگارترین آثار تاریخ انقلاب اسلامی شد.
تأثیرگذاری سرودهای سبزواری تا جایی بود که او به همراه گروه سازنده سرود مرتضیای شهید مطهر در خرداد ۵۹ به دیدار امام رفتند و مورد تفقد ایشان قرار گرفتند. این دیدار تنها به دلیل تجلیل از چند هنرمند مهم نبود بلکه اهمیت دیگرش این بود که بسیاری از سؤالات و ابهامات درباره نسبت انقلاب و رهبران آن با موسیقی را نیز روشن کرد. محمد گلریز در روایت خود از این دیدار به جامجم گفته است: ما سال ۵۸ سرود شهید مطهری را خواندیم و به خاطر آن سال ۵۹ از طرف دفتر امام خمینی (ره) دعوت به دیدار با ایشان شدیم. چون این سرود بسیار موردپسندشان واقع شده بود. خب، این سرود را که با چوب اجرا نکرده بودند، با سنتور، ویولن، تنبک و کلا ساز اجرا کرده بودند و امام (ره) اگر مخالف ساز و ادوات موسیقی بودند، جلوی آن را میگرفتند. آن روز حضرت امام (ره) ناخوشاحوال بودن و کسالت داشتند. در ابتدای ورود مرحوم حاجاحمدآقا، پسرشان که آن روز در آنجا بودند، گفتند ما در کشور سلایق مختلفی داریم و شما باید کارهایی بسازید که تمام مردم از آن لذت ببرند. پس از آن در آستانه در اتاق حضرت امام خمینی (ره)، حاجاحمدآقا تکتک ما را با عناوینمان به ایشان معرفی کردند. در آن دیدار حضرت امام (ره) را بسیار آرام دیدم که به ما کسانی که موسیقی را ارج مینهیم، گفتند؛ خداوند در پناه اسلام حفظتان کند.
از خراسان دیروز به ایران امروز
اما چرا سبزواری و سرودهایش اینقدر مؤثر بودند. به نظر میرسد دو دلیل برای این امر وجود دارد. یکی زبان و دیگری زمانشناسی. گفتیم که خاستگاه شعری سبزواری قصاید مطنمطن خراسانی بود. او شاعری بود که در قصایدش بسیار کلاسیک بود، شعرش از ویژگیها، واژهها و اصطلاحات قصاید سبک خراسانی سرشار بود، اما وقتی تصمیم گرفت یا زمانه او را به این صرافت انداخت که وارد حوزه سرود شود، توانست این زبان کلاسیک سخت فهم را صیقل دهد و با حفظ ویژگیهای بنیادین فخامت زبانی خود، فضای امروزیتری به زبانش بدهد. به همین دلیل سرودهای او از یک طرفدارای استحکام زبانی ویژهای است که در شعر شاعران خراسانی به چشم میخورد و از یک طرف، برای مردم قابل فهم است. این ویژگی در زبان و گفتن ساده است، ولی بسیاری از شاعران از سرودن شعری که هم دارای زبان سختهای باشد و هم برای عموم مردم که حتی اطلاعات ادبی چندانی هم ندارند، قابل فهم باشد؛ عاجزند.شاید از این منظر او به ملکالشعرای بهار شباهت زیادی داشته باشد.
میدانیم که بهار در اوج مشروطیت چندین تصنیف مشهور هم نوشته ازجمله «مرغ سحر» که آوازهای بیمانند پیدا کرده است و مقایسه زبان شعری او با تصنیفسرایانی، چون عارف قزوینی نشان میدهد وقتی شاعری با زبانی سخته و پخته به حوزه سرود و تصنیف ورود میکند، چه اتفاقات مهمی میتواند در فضای تلفیق شعر و موسیقی روی دهد.
هوشمندی در انتخاب
اما گفتیم ویژگی دیگری که باعث ماندگاری سرودهای مرحوم سبزواری شد، زمانشناسی او بود. او با وجود اینکه شاعر کلاسیکی بود، با هوشمندی و زمانسنجی خاصی توانست در بهترین و سریعترین زمان ممکن به نیاز مردم و زمانه برای خلق آثار هنری و ثبت لحظات ماندگار تاریخ معاصر ایران پاسخ دهد. اگر خاطرات بهجایمانده از شیوه تولید برخی از سرودهای مشهور او را مرور کنیم، میبینیم این سرودها همگی در سریعترین زمان ممکن و با امکانات اندک آن زمان ساخته شده است و برخی از آنها زمانی حتی با خطر جانی برای گروه سازنده همراه بوده است. برای مثال سرودهای مشهور «خمینیای امام» و «برخیزیدای شهیدان راه خدا» با پایمردی حسین شمسایی، شاعر انقلابی بهصورت مخفیانه در خانهای شخصی، درست پشت کاخ نیاوران و با احتیاط بسیار ضبط شده است.
یا سرود «بانگ آزادی» به سفارش شهید مجید حدادعادل، رئیس وقت رادیو به مناسبت نخستین عید نوروز بعد از انقلاب ساخته شد و اولینبار همزمان با اولین پیام نوروزی امامخمینی (ره) بهعنوان رهبر انقلاب در نوروز سال ۱۳۵۸ از رادیو پخش گردید و چنان مورد استقبال مردم قرار گرفت که مدتی بهعنوان سرود ملی جمهوری اسلامی ایران خوانده میشد، اما بعدا سرودی که زندهیاد ابوالقاسم حالت با آهنگسازی محمد بیگلریپور ساخته بودند، بهعنوان نخستین سرود ملی رسمی انتخاب شد.
سرود ماندگار دیگر سبزواری یعنی «آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو» با صدای زندهیاد اسفندیار قرهباغی و موسیقی زندهیاد احمدعلی راغب به سفارش مرحوم حاجسیداحمد خمینی ساخته شد و هنوز هم طنین و صلابت ویژه و برجستگی بینظیری در میان سرودهای انقلابی ضداستکباری دارد و همه کارهای دیگری که بعد از آن ساخته شد، بهنوعی تحتتأثیر این سرود است که در کمتر از ۴۸ ساعت ساخته و پخش شد.
پیشگام در تجلیل از مقاومت فلسطین
در میان آثار فراوانی که شاعران انقلابی در حمایت و تجلیل از مقاومت مردم فلسطین سروده شدهاند، شعری که سبزواری در اوایل انقلاب منتشر کرد، از نظر تأثیرگذاری و میزان استقبال مخاطبان، نظیری ندارد. این شعر که یک مثنوی بلند به نام «همپای جلودار» است در همان ابتدای انقلاب با دکلمه مرحوم فرجا... سلحشور و صدای حسامالدین سراج منتشر و بهسرعت فراگیر شد و به مهمترین شعر فارسی در حمایت از فلسطین تبدیل گردید.
این شعر اولا روایتی دارد که مخاطبان را از همان نخست به حرکت فرامیخواند:
وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم
دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم
گاه سفر آمد؛ نه هنگام درنگ است
چاووش میگوید که ما را وقت تنگ است
گاه سفر شد، باره بر دامن برانیم
تا بوسهگاه وادی ایمن برانیم
وادی پر از فرعونیان و قبطیان است
موسی جلودار است و نیل اندر میان است
شاعر در ادامه مخاطبانش را درباره اهمیت این سفر؛ آگاه میکند و میگوید: این سفر، سفری خطرناک، ولی بسیار حیاتی است:
گاه سفر آمد برادر! ره دراز است
پروا مکن بشتاب! همت چارهساز است
ره توشه باید عقل را در کار بندیم
دل بر خدا، آنگه به رفتن باره بندیم
ره توشه باید شب را در دل نشانیم
وادی به وادی باره تا بر دل نشانیم
باید خطر کردن، سفر کردن، رسیدن
ننگ است از میدان، رمیدن، آرمیدن
تنگ است ما را خانه، تنگ استای برادر!
بر جای ما بیگانه، ننگ استای برادر!
و در اینجاست که او میگوید این سفر بهدلیل حکم، ولی و برای مبارزه با فرعونیان زمانه است:
یعنی کلیم، آهنگ جان سامری کردای یاوران! باید، ولی را یاوری کرد
گر صد حرامی، صد خطر در پیش داریم
حکم جلودار است سر در پیش داریم
و وقتی شاعر نشانههایی از مقصد سفر یعنی جولان، لبنان، زعتر، صور، صیدا و دیر یاسین میدهد، مخاطب متوجه میشود این سفر در مسیر آزادی مناطق اشغال شده و جنگ با دشمن صهیونیستی است:
جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش
آنک امام ما علم بگرفته بر دوش
تکبیرزن، لبیکگو، بنشین به رهوار
مقصد دیار قدس، همپای جلودار...
این شعر هم حرکت و دعوت به قیام در خود دارد، هم به لحاظ تسلط سبزواری بر زبان حماسی، دارای ضرباهنگ و لحنی حماسی است و بهجای اینکه با تصویر شهادت و رنج مردم فلسطین به دنبال تحریک احساسات عاطفی مخاطب باشد، او را به تحرک و مبارزه و جهاد دعوت میکند؛ ضمن اینکه شاعر با استفاده از نشانههای کلامی و استفاده از نام مناطقی در لبنان و فلسطین، مخاطبش را در فضای مورد نظر خود قرار میدهد. یک ویژگی منحصر به فرد و شاید پیشگویانه این شعر، گرهخوردگی انقلاب اسلامی و مقاومت فلسطین با یکدیگر است که امروز بعد از بیش از چهار دهه از زمان سرودن شعر، نشانههای روشن این پیوند را در منطقه میبینیم.
زبان فاخر در شعر حمید
حضرت آیتا... خامنهای رهبر انقلاب همواره از دوستداران و ستایندگان شعر استاد سبزواری بودهاند. ایشان در مقدمهای که بر کتاب «سرود درد» در زمان ریاست جمهوری خود نوشتهاند، چنین آوردهاند: «انتشار آثار شاعر انقلابی و مخلص جناب آقای حمید سبزواری بیشک گامی در جهت غنیسازی گنجینه ادبیات انقلاب و عرضه آن به مشتاقان و هنرشناسان است. شعر دوران انقلاب باید بخش برجستهای از اصیلترین و صادقانهترین شعر همه دوران تاریخ ایران به شمار آید. شعر فارسی هر چند در عمر ۱۲۰۰ ساله خود و در مقاطع گوناگون به والایی و تعالی شایستهای نائل شده و نقطههای درخشانی که در ادبیات جهان میدرخشند پدید آورده، لیکن هرگز به طور کامل از آمیختگی به انگیزههای غیرصمیمی و پیرایههای ناشایسته برای شعر و هنر، کاملا مبرا نبوده است و همین است که شعر فارسی را با وجود شاعران و شعرهایی که جز به صفا و حقیقت ناظر نبودهاند و البته تعداد چنین شاعران و شعرهایی نسبت به حجم شعر فارسی چندان زیاد نیست از صورت مجموعهای پاکیزه و بیغل و غش خارج ساخته و در آن فصول ناخوشایند و حتی تاسفانگیزی پدید آورده است.
شعر دوران انقلاب در میان همه مقاطع تاریخ طولانی، این ویژگی را دارد که تقریبا یکدست و کامل در جهت آرمانها و هدفهای والا و سخنگوی احساسات و افکار و جهتگیریهای ملتی است که شاعر، از دل آن برخاسته و بدان وابسته است. شعر دوران انقلاب شعر زر و زور نیست. شعر احساسات سطحی و فردی و متوجه به آرزوها و امیال حقیر بشری نیست. زبان یک ملت و شرح حال یک امت است. انعکاسی از روح بزرگ جامعهای است که یکپارچه در جهت هدفها و آرمانهای الهی و انسانی گام برداشته و فداکاری کرده است. شعر هدفدار و سازنده مردمی است. شعر دربارها و میخانهها و عشرتکدهها نیست. شعر صحنه عظیم جهاد و سیاست و انقلاب و جهاننگری است، شعر خدایی است.
شاعر گرامی ما آقای حمید سبزواری از پیشکسوتان و پیشروان این راه است. زبان فاخر، در شعر حمید، با مضمون انقلابی و مکتبی، آمیزهای مطلوب و ارزنده پدید آورده و مجموعه شعر او در دیوان معاصر فارسی، فصل رغبتانگیز و شایستهای گشوده است.»
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد