عوامل تولید این برنامه، فصل سوم آن را با بخشهای نوآورانهتری طراحی کرده و روی آنتن بردهاند.در این فصل که مدتی است از آنتن شبکه نسیم پخش میشود، شاهد رقابت دو گروه هستیم که همین امر باعث تنوع بیشتری دربرنامه شده و در این مرحله همراهی تماشاگران حاضر در استودیو و مشارکتشان درمسابقه فضای خوشنمک راکاملا تغییر داده است. بههرحال فصل سوم خوشنمک تفاوتهای زیادی نسبت به فصلهای اول و دوم این مسابقه دارد.دراین رابطه با مقداد مومننژاد، یکی ازتهیهکنندگان و همچنین علی فریادی، از مجریان برنامه برنامه گپ زدیم.مقداد مومننژاد تهیهکننده با بیان اینکه دراین برنامه عوامل زیادی ازجمله دو نفر اجرای این برنامه مسابقه را برعهده دارند، به جامجم گفت: تهیهکنندگی خوشنمک برعهده دوتهیهکننده است، همچنین مسعود رجبیان ومن ویک اتاق فکر هشتنفره داریم که کار طراحی بازیها، نوشتن متنها و سایر موارد تولید این برنامه را انجام میدهیم.
فصل سوم متنوعتر از فصلهای قبل
مومننژاد درباره پیشینه این برنامه بیان میکند: فصل دوم خوشنمک ۳۵ قسمت بود که ۶۴ شرکتکننده در این فصل داشتیم. فصل اول در اردیبهشت سال قبل تولید و پخش شد و فصل دوم هم شهریورماه سال گذشته روی آنتن رفت. فصل سوم نیز هماکنون در حال پخش از شبکه نسیم است. این فصل بسیار متفاوتتر از فصلهای اول و دوم است و فضا را کاملا تغییر دادهایم. شرکتکنندگان را به دو گروه تقسیم کردیم که با هم مسابقه میدهند و هر گروهی که برنده شود، با رأی تماشاگران داخل استودیو به مرحله بعد راه پیدا میکنند.وی ادامه میدهد: یکی از اهداف ما این است که هم بینندگان را سرگرم کند و هم اینکه مخاطبان ما وارد یک فضای مسابقهای همراه با چالش شوندکه این چالشهابهنوعی میتواندسطح آگاهیهای آنهاراافزایش دهد.مومننژاد عنوان میکند: خوشبختانه تاکنون بازخوردها بسیار خوب بوده و مخاطبان ارتباط خوبی را با آن برقرار کردهاند.بازخوردهایی که از فصلهای اول و دوم این برنامه داشتیم به ما انگیزه بیشتری داد تا در فصل سوم پرمحتواتر و متنوعتر روی آنتن برویم؛ در واقع بینندههای این برنامه به ما راهکار و مشاوره دادند تا بخشهای متنوعتری را ایجاد کنیم .
توجه به اقوام ایرانی
این تهیهکننده درباره محورهای برنامه توضیح میدهد: در خوشنمک تلاش کردهایم به اقوام ایرانی و گویشها و لهجهها توجه داشته باشیم و به همین دلیل نیمی از شرکتکنندگان در این برنامه از شهرستانها و استانهای کشورمان مانند مشهد، اصفهان، دامغان، یزد و...هستند.پس از این ازاستانهای دیگرهم شرکتکننده خواهیم داشت.هرهفته درحال ضبط هستیم وبه فاصله کمی هم به پخش میرسد. درواقع ما ضمن ضبط، مخاطبان رارصد میکنیم تادر تولید این برنامه، محتواهای خوبی را برای رضایت بینندهها جانمایی کنیم.وی میافزاید: برای تولید محتوای بهتر سراغ نفراتی میرویم که بین خانواده و فامیل خود و یا در اجتماع انسانهای خوش برخورد یا خوشنمک هستند. همین موضوع به ما کمک کرده تا بتوانیم در تولید این برنامه موفق باشیم. درواقع از گروههایی که برای حضور در این برنامه ثبتنام میکنند امتحان بهعمل میآید که آیا آمادگی لازم را برای حضور در این مسابقه دارند، آیا آدمهای خوشنمکی هستند که بتوانند ما را در تولید این برنامه کمک کنند و آیا میتوانند مخاطبان و مهمانان داخل استودیو را با خلاقیتهای طنز خود بخندانند؟ همه بررسیهای لازم انجام میشود تا خوش نمک تولیدشده و به پخش برسد .
مقابله خوشنمکها و بینمکها
مومننژاد درباره محتوای این برنامه عنوان میکند: فضای برنامه خوشنمک در حال حاضر تغییر کرده و جدید است زیرا معمولا برنامههای مسابقهای که تاکنون در شبکههای سیما و نسیم پخش شده یا علمی بودند یا مهارتی یا اطلاعات عمومی چند گزینهای، اما خوشنمک یک مسابقه کاملا متفاوت بر پایه چالشها و خلاقیتها با حال و هوای طنز و خنده است. هدف ما در خوشنمک این است که نمیخواهیم مخاطب را به سمت یک مسابقه علمی سوق دهیم زیرا برنامهای کاملا طنز و شاد است.وی میگوید: در فصل سوم برنامه آن چهار نفری که هر شب در این برنامه حضور دارند، افراد خوشنمک و بینمک را انتخاب میکنند. قبل از هر چالش اسم آن فرد را اعلام و خوشنمک و بینمک آن قسمت را تعیین میکنند تا فینال مسابقه که خوشنمک ما تغییر پیدا میکند برنامه با جذابیت ادامه دارد. بنابراین باید بگویم خوشنمکترین آدم برنامه، بینمک میشود که در واقع برای مخاطبان اینگونه القا میکنیم که بایستی روی این آدم بینمک کار شود تا به آدمی خوشنمک تبدیل شود. این برنامه میخواهد بگوید که آدمهای بینمک هم به نوعی خوشنمک هستند و میتوانند فضای شاد و خندهداری را شکل دهند.
کمدیسازی، از سختترین کارهای دنیاست
علی فریادی، دانشجوی پزشکی بود که بهعنوان شرکتکننده در بخش استندآپکمدی در برنامه «عصر جدید» شرکت کرد و از آنجا بیشتر میان مخاطبان شناخته شد. وی بهعنوان یکی از مجریان برنامه خوشنمک درخصوص دلیل پذیرفتن اجرای این برنامه به جامجم میگوید: من قدری دیرتر از دیگر عوامل به برنامه خوشنمک اضافه شدم. گویا ابتدا چند ضبط با مجریان دیگر انجام داده بودند و شبکه قبول نکرده بود. بعد آقای زرگر ــ که همراه او برنامه را اجرا میکنیم ــ من را پیشنهاد کرد. سه سال است که من و آقای زرگر همدیگر را میشناسیم. با من تماس گرفت و ضبط تست رفتیم که شبکه خوشش آمد. چون ارتباط من و آقای زرگر خوب است و با هم رفیقیم، دیدند اجرایمان با هم برای برنامه خوب است. درنهایت به پروژه اضافه شدم و حالا همراه آقای زرگر برنامه را اجرا میکنیم. وی درخصوص بازخوردهایی که تاکنون از این برنامه گرفته هم اینطور بیان میکند: در هیچ کاری نمیشود همه را راضی نگهداشت، اما بازخوردهای ارائهشده به برنامه خوشنمک نشان میدهدکه طیف سنی خاصی ازمخاطبان برنامه را دوست دارند. مثلا افراد میانسال، برنامه و کمدی آن را میپسندند. این پسندیدن برنامه به سلیقه مخاطبان هم بستگی دارد. البته هدف ما در خوشنمک، ایجاد یک قهقهه نیست.هدفمان این است که یک ساعت مخاطب را سرگرم کنیم و تا الان میتوانم بگویم پروژه خوبی بوده و خودم دوست دارم و حالمان روی صحنه خوب است. وقتی برنامه را ضبط میکنیم، تماشاچی حاضر درسالن راضی است و میخندد. این خیلی مهم است. چون نزدیکتر هستند ودرموقعیت قراردارند.به نظرم نسبت به فصلهای قبلی بهتر شده است.فریادی درخصوص مدیریت برنامه برای تقسیم سهم مجری وشرکتکننده ازانتقال بار طنز درمحتوامیگوید:تمام چالشمان دربرنامه همین بود. سعی میکنم قبل از برنامه با شرکتکنندهها صحبت کنم و باهم گرم بگیریم و احساس رفاقت و راحتی شکل بگیرد. چون وقتی در مقام مجری میایستیم، قدری خود را عقب میکشند و خیلی راحت نیستند. شاید به این خاطر که میترسند سوتی بدهند و ما برایشان دستبگیریم و اذیتشان کنیم. بههمینخاطر تلاش میکنیم در مقام مجری نباشیم و مثل دو رفیق با این دو گروه در بازی همراه شویم. میگوییم و میخندیم. دوم این که بیشتر از این که ضربه بزنیم، مقدمه را برای ضربهزدن فراهم میکنیم و اصطلاحا به آنها پاس میدهیم و کسانی که استفاده میکنند ضربه خوب و گل میزنند. بههمینخاطر تماشاچی و مخاطب میخندند.خودم چندین موقعیت داشتم که از ته دل خندیدم و اینقدر خندیدم که نتوانستم پلاتویم را بگویم و کات کردیم. برای بعضی از شرکتکنندهها، این اتفاق نیفتاده و برای اینکه خیلی حوصله مخاطب سر نرود، من و آقای زرگر وارد بازیها شدیم و سعی کردیم کمی شوخی کنیم و برنامه را نجات دهیم. درمجموع دربرنامه خوشنمک ۶۴شرکتکننده داشتیم.این مجری واستندآپکمدین درخصوصتاثیر خوشنمک بر دیدهشدن چهرههای تازه در حوزه کمدی، اینطور بیان میکند: برنامه خوشنمک خیلی در حوزه استعدادیابی کار نمیکند. بهطورکلی افرادی که به مراحل نیمهنهایی یا فینال میرسند تا حد خوبی دیده میشوند که میتوانند بعدا از این دیدهشدن استفاده کنند. درواقع با این برنامه درمییابند یک نمکی دارند که میتوانند از آن استفاده کنند و مسیر را ادامه دهند.
وی درخصوص دلیل دیدهنشدن برخی افرادی که در این برنامهها حاضر میشوند، میگوید: هوش در هر کاری، حرف اول را میزند و باید باهوش باشی که انتخابهای درست داشته باشی. باید بدانی کجا باشی یا نباشی یا جایی که میروی چه آوردهای دارد و ممکن است چه اتفاقاتی بیفتد. وقتی میگویم باهوش باشند یعنی به استعدادشان پی میبرند و باید بعدش تلاش کنند. کار کمدی، از سختترین کارهای دنیاست؛ بهخصوص خنداندن ایرانیها که خودشان آدمهای با مزهای هستند و درگیر یکسری مشکلات اقتصادی و معیشتی هستند و این تاثیر میگذارد که افراد راحت نخندند. به همین دلیل، کار خیلی سختی است و رفته رفته سختتر هم میشود. معتقدم خودم هم فعلا در حال یادگیری هستم و اتفاق آنچنانی رقم نزدهام اما تلاشم این است به هرکسی که مشتاق یادگیری است، کمک و راهنمایی کنم و دانستههایم را به آنها منتقل نمایم.این استندآپ کمدین درباره رگههایی از لهجه ترکی در اجراهایش، میگوید: خیلیها به من میگویند لهجهات فرق کرده است. من اصالتا ترک هستم و ۲۳ سال در تبریز زندگی کردهام. هر قدر بخواهم فارسی را روان حرف بزنم، قطعا در جاهایی آواهایی وجود دارد که ۲۰ سال با آنها زندگی کردم و نمیتوانم آنها را از بین ببرم. البته هیچ تلاشی هم برای از بین بردنشان نمیکنم و نظرم این است که نیاز نیست هرکس که درتلویزیون است، الزاما فارسی معیار و ناب حرف بزند. اگر کسی که صحبت میکند بیان خستهکننده ولحن یکسان نداشته باشد، میتواندبا بیان جذاب برای مخاطب قابلقبول باشد. فقط نباید روی مخ مخاطب برود. اوایل که به عصر جدید آمده بودم درتبریز زندگی میکردم و فارسی برایم سخت بود و الان که بیش ازسه سال است درتهران زندگی میکنم،فارسی برایم راحتترشده است.البته این اضافه کردن لهجه،عامدانه نبود.اگر عامدانه این کار را میکردم، شیرین نمیشد. وقتی استندآپ میکنم با جدی حرف زدنم فرق میکند. زمانی که استندآپ اجرا میکنم رگ ترکی بیشتر بالا میآید، وقتی هم جدی حرف بزنم یا بخواهم پلاتو یا نکتهای را بیان کنم، لهجه ندارم.
پزشکی که کمدین شد
فریادی اولین بار با استندآپ«ما مردم معمولی» دربرنامه تلویزیونی دیده شد.اوحالا درپاسخ به پرسشی درخصوص وضعیت خودش که میان پزشکی و کمدین بودن در نوسان و نقض معمولی بودن است، اینطور میگوید: درحال حاضر، درسم را تمام کردم و پزشک شدم؛ چون اواسط پزشکی این اتفاقات برایم افتاد وخیلی عجیب و غریب بود، به یکباره مسیر جدیدی در زندگیم پدید آمد. پزشکی را دوست داشتم و نمیتوانستم آن را کنار بگذارم، ادامه دادن و هر دو مسیرها را با هم داشتن، بسیار سخت بود. شیفتهای پزشکی و ضبط و از این شهربه آن شهر رفتن، خستهکننده بود؛ ولی وقتی عشق به این کار باشد طبعا سختیهایش هم تحمل میشود. من در استندآپی که اجرا کردم از مردم عادی گفتم اما عادی بودن به این معنی نبود که کارخانهدار یا پزشک باشیم. عادی بودن در مغز و زندگی همهمان هست. ما آداب و رسوم خاص خود را داریم و هرقدر بگوییم آدم موفقی باشیم بالاخره وقتی شامپو به تهش رسیده آب در آن میریزیم. آنچه من در آن استندآپ گفتم، اشاره به این عادتهای مشترک بود، یعنی همه ما عادی هستیم و هیچ فرقی نمیکند رشته و شغلمان چه باشد و چقدر پول داشته باشیم. الان پزشک استندآپ کمدین هستم، البته وضعیتم قدری بهتر از قبل است، چون دست خودم است و به هر دو حوزه مسلطترم و به نوعی کمی راحتتر شدهام.