نوجوانان امروز به حرفهای پدر و مادر گوش میدهندوحتی آنها را تاییدمیکنند،ولی درواقع به آنچه میشنوند عمل نمیکنند و کاری که انجام میدهند، براساس آنچه از رسانهها آموختهاند است که با فاصلهگرفتن والدین از نوجوانان و رفتارهای سلطهجویانه، استبدادی و بدرفتاریهایی مانند ناسزاگفتن، بیتوجهی و بیمحبتی به نوجوانان این شکاف ارتباطی بین فرزندان و پدر ومادر بیشتر هم میشود. نوجوانانی که بهخصوص در دوران حساس نوجوانی مورد بیمهری وبیتوجهی قرارمیگیرند اعتمادبهنفس پایینی خواهند داشت و وابستگی زیادی به اطرافیان پیدا میکنندوترس، تحقیر، اضطراب و خشم در آنان به اوج میرسد.یکی ازپیامدهای انفعال وکنارکشیدن والدین ازوالدگری مسئولانه، میداندادن به کنشگری رسانه وظهور«والدگری رسانهای» است.رسانهها بهدلیل کاهش حضورومشارکت والدین درفرآیند والدگری، جای والدین را میگیرند، نوجوان را سرگرم میکنند، آموزش مستقیم وغیرمستقیم میدهندوبرنگرش ورفتار آنها تاثیر میگذارند. شاید بتوان گفت امروزه بزرگترین مرجع اطلاعاتی فرزندان و شکلدهنده باورها و جهانبینی آنها رسانهها باشند. با تمام این تفاسیر، تابهحال فکر کردهاید که ممکن است ناآرامی، انزوا، گوشهگیری و بهانهگیریهای نوجوان یا حتی جوان شما به دلیل این باشد که از چیزی رنج میبرد و نوعی نیازوکمبود موجب شده که از والدین فاصله گرفته و به دوستان و رسانههای اجتماعی پناه ببرد؟
دلیل کنارهگیری نوجوان چیست؟
شیوا شریعتپناهی، کارشناس ارشد روانشناسی و عضو انجمن روانشناسان به جامجم میگوید: «والدین باید بدانند که فرزندان علاوه بر خوراک و پوشاک، به توجه و تاییدشدن نیز نیاز دارند و این توجه در سایه محبت شکل میگیرد.» او میگوید: «در جامعه، قانون حکومت میکند ولی در خانواده باید مهر و محبت حاکم باشد. اثر محبت در رشد روانی فرزندان مانند اثر نور و گرما در رشد دانه گیاهان است. تا گرمی محبت به فرزندان یک خانواده نرسد آنان از نظر روانی و شخصیتی رشد خوبی نمیکنند.» خانوادهای که از نظر عاطفی ضعیف است نمیتواند اعضای خود را به گرمی دور خود جمع کند و آنان را از انحرافات بازدارد. فرزندان در چنین خانوادهای چون استقلال بیان ندارند و نمیتوانند راحت احساسات و مشکلاتشان را با پدرومادر درمیان بگذارند و خود را خالی کنند، همواره با ترس، اضطراب و ناآرامی دستبهگریبان هستند و اگرهم مشکل خود را به پدرومادر بگویند درک نشده و همیشه توبیخ و تنبیه میشوند و همواره از سوی والدین مورد بازخواست قرار میگیرند.درنتیجه آنان دوست دارند بیشتر به اتاقشان پناه ببرند و از طریق رسانههای اجتماعی، سرشان را گرم کنند تاازقیافه عبوس پدرومادروپند واندرزهای تکراری آنان درامان بمانند.این روانشناس میافزاید:«گاهی تحقیرکردن نوجوان موجب میشودکه او پرخاشگر وخشن شود و حتی با خواهر و برادرش به جنگ و نزاع پرداخته وبه آنها حسادت کند.تحقیرکردن ممکن است بهصورت بیاعتنایی، مسخرهکردن،ناچیزشمردن، اجازه صحبتندادن و بهصورت نسبتدادن صفتهای نامناسب و بیعدالتی ازسوی پدرومادراعمال شودکه به نوعی سبب میشود تا نوجوان، حقارت و بیتوجهی را در خود احساس کند و از کمبود محبت رنج ببرد.»
کمبود محبت چه میکند؟
شریعتپناهی بااشاره به اینکه نوجوان دراین دوران بیش ازهرزمان دیگر نیازبه محبت، توجه و تاییدشدن داردمیگوید:«دختر جوانی که کمبود محبت داردونتوانسته از سوی والدین خود مورد توجه قرار گیرد، تمایل دارد با آراستن خویش وپوشیدن لباسهای محرک نظر افراد بهخصوص جنس مخالف را به خود جلب کند وازاین طریق به نوعی مورد تایید قرار گیرد. درواقع او به هرکسی که سر راهش قرارگیرد وبه او اظهارمحبت کندعلاقهمند شده ومیخواهد تمام کمبودها، مشکلات، بیمهریها و اسرار درونیاش را با او درمیان گذاردکه متاسفانه دراین میان با سوءاستفادههای روانی وعاطفی و درنتیجه ناکامی، شکست و یأس روبهرو خواهد شد.»
این روانشناس با اشاره به اینکه همین کمبود محبت در پسرهای نوجوان هم وجود داردمیگوید:«اگربا پسر نوجوان باخشونت رفتار شود و نیازهایش موردتوجه قرارنگیرد او پس ازمدتی بهدلیل کمتجربگی،دوربودن ازواقعیتهای زندگی، غوطهخوردن در رویاها، بهسربردن در دوران پرتلاطم روانی و غلیانهای جنسی، برای رسیدن به آرامش و همدلی به دوستان ناباب، مواد مخدر و دوستی با جنس مخالف درفضای مجازی وحقیقی متوسل میشودوبرای دوری از تنهایی و پرکردن اوقات خود به سایتهای غیرمجاز اینترنتی یا برنامههای بدآموز پناه برده و به نوعی معتاداین برنامهها میشود.گاهی نیز بهانهگیر شده وبا توسل به زورازوالدین موتور،ماشین یا بهروزترین سیستمهایارتباطی رامیخواهدودرحقیقتدرهمینبرهه اززندگی،بهدلیل بیتوجهی والدینبزرگترین صدماترا میخورد.»