به گزارش خبرنگارجامجم، شامگاه بیستم بهمن سال گذشته مردی با پلیس۱۱۰تهران تماس گرفت و اطلاع داد، پیکر نیمهجان پسر جوانش را داخل خودرواش در پارکینگ خانهشان در غرب تهران یافتهاست. با حضور ماموران در محل، معلوم شد او به بیمارستان منتقل شده است. خانوادهاش به ماموران گفتندکه او با کسی اختلاف نداشته و برای خرید لباس از خانه بیرون رفته و دیگر بازنگشته تا اینکه او را نیمه جان در خودرو یافتند. تحقیقات در این رابطه ادامه داشت تا اینکه این مرد جوان که یکماه در کما بود فوت شد. همچنین کارشناسان پزشکیقانونی نظر دادند که آثار ضربه جسم سختی روی جمجمه او وجود دارد و همین باعث شد، فرضیه قتل او قوت بگیرد.این در حالی بود که ماموران فیلم دوربینهای مداربسته اطراف خانه او را بازبینی کردند که در تصاویر بهدستآمده معلوم شد، این جوان حالش بد بوده و بهسختی رانندگی میکرده و بعد هم وارد پارکینگ ساختمان محل زندگیشان شده و دیگر نتوانسته بیرون بیاید و در خودرو فوت شده است. ماموران احتمال دادند، او قبل از مرگش باید با فردی درگیری پیدا کرده باشد که همین باعثشده او زخمی و در ادامه فوت کند. تحقیقات روی این موضوع متمرکز شد و با گذشت ششماه از این ماجرا دوروز پیش ماموران به سرنخهایی دستیافتند که نشانمیداد، اوبا دختری درارتباط دوستی بوده که این دختربه نام مهرنوش بهعنوان تنهامظنون دراین قتل، تحتتعقیب پلیس جنایی پایتخت قرارگرفت. ماموران به خانه او در جنوب شرق تهران رفتند و این دختر جوان بازداشت شد.
مهرنوش با انتقال به پلیس آگاهی تهران بازجویی شد و ابتدا منکر هرگونه ارتباط با مقتول شد اما سرانجام دیروز اعتراف کرد و گفت : یکسال قبل در اینستاگرام با مقتول آشنا شدم. اونیز مثل من عاشق موسیقی و هنر بود.همین باعث شد که بیشتر با هم در ارتباط باشیم. کمکم بههم علاقهمند شده و میخواستیم ازدواج کنیم اما نمیدانم چه شد که یکدفعه زیر همه قول و قرارهای ازدواج با من زد. خیلی ناراحت و عصبانی شدم و چند روزی بود با او بگومگو داشتم و مدام میگفت دیگر نمیخواهد، با من ازدواج کند و باید فراموشش کنم. اوقبلا طلاق گرفته بود و کمی میترسید برای اینکه دوباره ازدواج کند.
وی افزود: آن شب او به خانهام آمد تا حرف بزنیم و مشکل پیشآمده را حل کنیم. اما هرچه گفتم چرا میخواهی مرا ترککنی و از ازدواج با من منصرف شدهای جواب درستی نداد. باهم درگیرشده و دعوایمان بالاگرفت. به او گفتم که با این کار با احساس و زندگیام بازی کرده است. آبرویم را برده و آیندهام را خراب کرده است. در یک لحظه عصبانی شدم و با برداشتن شیشه قلیان محکم به سرش زدم که زخمی شد . با همان حال سوار خودرواش شد و رفت . دیگر از او خبری نداشتم تا اینکه به حوالی خانهشان رفتم و فهمیدم مرده است. بعد از ششماه دستگیر و مجبور شدم اعتراف کنم. سرهنگ کارآگاه مرتضی نثاری، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیسآگاهی تهران بزرگ با تایید این خبر به جامجم گفت: با اعتراف متهم زن او به اتهام قتل در بازداشت بهسر میبرد و تحقیقات از او ادامه دارد.