درحالی که هیچ وقت چهره خود را نشان نداده، میگوید:من رها۱۷ساله، دختری فراری هستم که ازخانه پدری در روستایی دورافتاده با مردی که ۲۵ سال از خودم بزرگتر است ازدواج کردم و با او به شهر آمدهام. در اتاقی ۸ متری بدون امکانات زندگی میکنم. تنها داراییام یک گوشی آیفون است! شوهرم هر روز کتکم میزند و خرجی نمیدهد. چون به من اعتماد ندارد در را به رویم قفل میکند. میخواهم از او جدا شوم اما چون خانوادهام مرا پذیرش نمیکنند باید از طریق بلاگری پول در بیاورم تا بتوانم به استقلال برسم. این ماجرا یکی از هزاران داستانهای راست و دروغی است که هر روز در صفحات مجازی اینستاگرام به نوعی با یکی از آنها مواجه میشویم. اما چه شده که رویه بلاگرها در حال تغییر است و این بار با به تصویر کشیدن محرومیتها اقدام به درآمدزایی میکنند؟
حدیث غفاری خلیق، دکترای روانشناسی و مشاور و مدرس دانشگاه در گفتوگو با «جامجم» میگوید: «روند تبدیل شدن به یک بلاگر و گروه مخاطبان، نقش مهمی در نوع محتوای تولید شده دارد. گاهی مخاطبان یک فرد، از دوستان، آشنایان و مشتریان او هستند که در این صورت افراد بیشتر روی خوب زندگی خود را به نمایش میگذارند، اما هستند افراد ناشناختهای که کسی آنها را نمیشناسد و مجبورند برای افزایش دنبالکننده از محتواهای احساسی نظیر همین به تصویر کشیدن محرومیتها، دردها و رنجهایشان استفاده کنند که اتفاقا تاثیر بیشتری بر جذب مخاطب میگذارد و برخی با دانستن همین موضوع از آن سوءاستفاده میکنند. بسیاری از مخاطبان فقط برای خندیدن و حتی گاهی استهزا یا کنجکاوی و مچگیری صفحهای را دنبال میکنند، ولی همین کار باعث افزایش تعداد دنبالکنندگان و نمایش محتوا در جستوجوگر اینستاگرام و در نهایت ایجاد یک بلاگر جدید خواهد شد که نوع استقبال و تمایل افراد نسبت به محتوای تولید شده در بازتکرار یا مورد تقلید واقع شدن محتوا تاثیر دارد.»
کوچ تکدیگران به اینستاگرام
اما آیا میتوان به حرفها و ادعاهای بلاگرهای به ظاهر محرومیت کشیده شبکههای مجازی، اعتماد کرد. آنها، همان تکدی گران و گدایان ملتمس کف خیابانهای شهر نیستند که به نوعی منبع درآمدزایی بهتری در فضای مجازی پیدا کرده اند؟ دکتر غفاری خلیق با اشاره به اینکه نحوه ارائه اطلاعات در شبکههای مجازی تفاوتی با دنیای واقعی ندارد میگوید: «همانگونه که گاهی تشخیص حقیقت درباره افراد نیازمند در دنیای واقعی کار دشواری است در دنیای مجازی هم ساده نیست. به عنوان یک باور عمومی، اعلام نیاز به صورت آشکار و درخواست کمک از کسانی که نمیشناسیم بیشترشبیه تکدیگری است ودراین کار ناپسند این افراد چندان قابل اعتماد نیستند.» وی میافزاید: «این گونه افراد بیشباهت به تکدیگرهای سطح شهر نیستند، همه چیز در روند تغییرات یک جامعه تغییر میکند؛ بسیاری از آنها، متکدیان به روز شده یا افراد شیادی هستند که راه سوءاستفاده از احساسات بشردوستانه و همدلانه انسانهای دیگر را یافتهاند. در واقع نام دنیای مجازی به درستی انتخاب شده و معمولا همه چیز از غم و شادی اغراق شده و خیالی است.»
عواقب محتواهای بیمحتوا!
برای بسیاری از بلاگرها این یک فرصت است که تعداد دنبالکنندگان خود را افزایش دهند که نهایتا به جذب سود بیشتر از طریق گرفتن تبلیغ و... منجر میشود. دکتر غفاری خلیل میگوید: «توجه به این نکته مهم است که ساختار شبکههای اجتماعی بر کمیت و نه کیفیت بنا نهاده شده و این میتواند آسیبزننده باشد. افزایش دنبالکننده به هر بهایی میتواند نهایتا منجر به این شود که شاهد تولید محتواهای عجیب، بیفایده و غیرحقیقی در این شبکهها باشیم. در روزگاری که داشتن تعداد دنبالکننده به معنای محبوبیت بیشتر است میتواند در گروههای تحت تاثیر فشارهای اجتماعی مانند نوجوانان آسیبرسان باشد و آنها را به تولید محتواهای بیارزش یا بدتر از آن محتوایی که جنبههای شخصی زندگی این افراد را به نمایش میگذارد، ترغیب کند که در آینده آسیبهای جبرانناپذیری داشته باشد یا حداقل بخش زیادی از زمان بسیار ارزشمند نوجوانی و جوانی که باید به کمک آن زیربنای شخصیتی و مهارتی شخص شکل بگیرد از دست میرود.»
ترفندهای بلاگر شدن
دکتر غفاری خلیق به بررسی تعدادی از این شبکهها پرداخته و میگوید: «در این گروه از بلاگرها، هر درجه هوش و ذکاوتی وجود دارد. برخی برای به دست آوردن سود، فقط به تقلید دیگران میپردازند و برخی خلاقتر هستند و با شناخت بیشترازعواطف میتوانند محتوای تاثیرگذارتری به نمایش بگذارند. شاید آنچه مهمتر از همه باشد این است که هر کدام از این نظرات جدا از محتوای آن سبب افزایش بازدید این قبیل پستها میشود ودرنتیجه درجستوجوگر اینستاگرام درمعرض دید افراد بیشتری قرار میگیرد، گاهی یکی از ترفندهای بلاگرها نشر مطالبی بسیار عجیب و دور از واقعیت است تا مخاطبان را وادار به واکنش کنند. بنابراین اجتناب از دنبالکردن این گروه از بلاگرها بیشتر توصیه میشود.»