علیرغم تلاش و سرمایهگذاری دشمن در طول سالیان متمادی شعائر دینی در ایران هر سال توسط مردم پرشورتر و پررونقتر برگزار میشود.شاید بتوان گفت مراسم اعتکاف، ماه رمضان و دو ماه محرم و صفر و مناسبتهایی چون شبهای احیا ، مهمانی غدیر ، نیمه شعبان ، دهه اول محرم و تاسوعا و عاشورا، اربعین حسینی و ۲۸ صفر و سالروز شهادت امام رضا (ع) نقاط اوج دینداری مردم ایران است. حضور میلیونی در مراسمهای مختلف، راهپیمایی اربعین یا شبهای احیا و همچنین حضور فوق تصور در حرم علی بن موسی الرضا (ع) یا تشییع پیکر شهدای مدافع حرم، تفحص شدگان دفاع مقدس یا علمای اخلاقی شهر که هزاران نفر از صبح زود به استقبال میآیند! بهنحویکه در تشییع شهید حججی، شهدای غواص یا آیتا...مجتبی تهرانی و حجت الاسلام فاطمی نیا، حضور انبوه جوانان غیرقابلانکار بود. همچنین در سفرههای خودجوش افطاری ایام رمضان، جشن و شادمانی مردم در اعیاد غدیر و نیمه شعبان و سوگواری عمومی در دهه محرم یا تقید به عقد و عروسیها در ایام ولادت و پرهیز از شادمانی در ایام شهادت معصومین (ع) که از مظاهر مشهود التزامات دینی در رفتار ایرانیان پس از انقلاب است همه شاهدی بر این مدعاست که مردم ایران دیندارتر از گذشته هستند.
ولی با در نظر گرفتن این شواهد برخی اصرار دارند تا روند و میزان گرایش مردم به مناسک دینداری را مخدوش و غیرقابل دفاع نشان دهند.یکی از انگارههای اشتباه و بعضا عامیانه که در سالهای اخیر زیاد تکرار شده است این است که میزان دینداری مردم پس از انقلاب روزبهروز کمتر و کمتر شده است و برخی علت آن را سیاستهای جمهوری اسلامی در حوزه اجرای شریعت و احکام دینی میدانند.
در برابر برخی ادعاها باید پرسید کدام روز در این ۴۵ سال گذشته عنصر دین ضعیف شده است؟ از این رو شاخصها یا نمادهایی را نمیبینیم و نداریم که نشان دهد قلمرو مناسک دینی تضعیف شده، شاهدش مثلا پدیده اربعین، عزاداری امامحسین (ع) یا جشنهای مهدویت و مانند اینهاست. امروز ما در عرصه اجتماعی و سیاسی غیبت دین را نمیبینیم.
از سوی دیگر برخی مدعیان معتقدند که اتخاذ سیاستها در راستای ترویج دینداری و اجرای احکام شریعت اتفاقا به ضد خود تبدیل شده است و پیش از انقلاب دولت کاری به دین مردم نداشت؛ درنتیجه مردم آزادانه به اجرای احکام شریعت عمل میکردند. اما نتایج همه پیمایشها و تحقیقات مختلف که طبق اصول علمی و با جامعه آماری درست انجام شده است، خط بطلانی بر این باور میکشد. برای مثال در یک نمونه،از نتایج پیمایش ملی سنجش دینداری ایرانیان و مقایسه آن با پیمایش های گذشته میتوان نتیجه گرفت که علیرغم آنچه ضدانقلاب و حامیان داخلی آنها ادعا میکنند با مردمی معتقد و عامل به احکام اسلام مواجه هستیم.
شاید ذکر این نکته در اینجا مهم باشد که مثلا مجالس امام حسین(ع) قبل از انقلاب در ایران یا در دوران قاجار و مانند آن هم برگزار میشد. مسأله اربعین هم در محدودهای بهعنوان یک مناسک دینی در بین شیعیان مخصوصا بیشتر در منطقه عراق رواج داشت. اما همین مناسک را باید با دوران انقلاب مقایسه کنیم. قبلا جنبه فردی و شخصی آنها موردتوجه بود که مهم و قابلتوجه هم هست و ثواب، بهشت و دوزخ آن مطرح است و روح این مناسک به اینها بازمیگردد اما عمدتا در همین چارچوب محدود میشود. همین مناسک عاشورا بعد از انقلاب به یکباره بعد کاملا سیاسی خودش را هم نشان داد؛ یعنی هم در ۱۵ خرداد، امام(ره) از این بعد مسأله استفاده کرد و قیام ۱۵ خرداد در این ایام شکل گرفت و هم در مقطع انقلاب اسلامی، مقاطعی که موسم برگزاری مناسک دینی بود، ابعاد اجتماعی و سیاسی و کلان آن که ابعاد فردی هم نیست خودش را نشان داد.
در کل باید گفت علیرغم آنچه ضدانقلاب القا کرده و آن را در بین برخی بهعنوان یک باور عوامانه جا انداخته است، تشکیل جمهوری اسلامی و احیای فقه و احکام اسلامی، نهتنها موجب گریز مردم از دین نشده که اتفاقا هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی، دینداری مردم را رشد و ارتقا داده است. آمارها قاطعانه ثابت میکند دین از سیاست تفکیکناپذیر است و تشکیل حکومت دینی کیفیت دینداری مردم را حتی بین نسلهای جدید بالاتر برده و مجالی برای احیای ارزشها و مناسک دینی فراهم کرده است.