شرکتکنندگان در فصل جدید از کشورهایی همچون تانزانیا، آلمان، لهستان، برزیل، ایرلند، پرتغال، نیجریه، ایتالیا و روسیه به ایران آمدهاند و آنطور که تهیهکننده میگوید، حضورشان در ایران با هدف مقابله با ایرانهراسیهایی بوده که تاکنون صورت گرفته است. ایمان قیاسی در این فصل هم در کنار تیم حرفهای این برنامه حضور دارد و خودش از جایگاهی که این روزها دارد، راضی است. او کارش را از رسانه شروع کرده و زمانی که برای نشست برنامه در روزنامه جامجم حضور پیدا میکند، مشتاقانه روزنامه چاپی را میخواند و میگوید سالهاست همهچیز را از فضای مجازی پیگیری میکند. قیاسی البته بعدتر از حضور بین مردم میگوید و واکنشهایی که بهدلیل واقعیبودن شخصیتش شنیده است. پوریا ملکآبادی، تهیهکننده قهرمان به همراه قیاسی میزبان این برنامه، در روزنامه جامجم حضور پیدا کردند تا درباره جزئیات این برنامه بگویند.
آنچه ما از برنامه قهرمان در قاب تلویزیون میبینیم، یک برنامه پرزحمت و پرچالش است. این محصول بهطور قطع در پشت صحنه جدیتر بوده است. قدری از چالشهای ناگفته تولید چنین برنامه بیگپروداکشن بگویید.
پوریا ملکآبادی: چالشهای کار در تولید قهرمان، زیاد بود. شاید بهتر باشد اینطور بگویم که حتی در روزهای قطعی برق، ما هم مستثنی نبودیم. به این خاطر از ساعت دو بعدازظهر آفیش بودیم، ولی مجبور میشدیم ساعت شش عصر شروع کنیم و در کنار گرما و تاریکی،سختی زیادی داشتیم. در این برنامه، سراغ اتفاقهایی رفتیم که تاکنون در ایران نیفتاده و به سمت بینالمللیشدن جدی برنامه رفتیم.وقتی شرکتکنندگان این برنامه،بینالمللی هستندواز۱۷کشورمختلف حضوردارند، قطعاهماهنگیهایشان هم پروسه سختی دارد. بازیهای مسابقه باید استاندارد باشد و براساس لایسنس بینالمللی طراحی شود؛چون ازکشورهای مختلف برای این مسابقه آمدهاند. در واقع اینکارهاند و کارشان بازی است و ازاین کشوربه آن کشور میروند. اگر برگزاری استاندارد نباشد، نمیآیند. به همین خاطر، طراحی بازیها مهم است. با این همه رخدادهای غافبگیرکننده هم داشتیم. تصور کنید حجم آب آنقدر زیاد بود که یک بار شیشه استخر در مسابقه شکست.ما خطر جانی شرکتکنندگان را داشتیم و حتی یک بار سر یکی از شرکتکنندگان به جایی خورد و خون فوران کرد.به هرحال چالشهای قهرمان، عجیبوغریب است. درمجموع تا جایی که توانستیم سازههای مسابقه را ایمنسازی کردیم. در این فصل شرکتکنندگانی از تانزانیا، آلمان، لهستان، برزیل، ایرلند، پرتغال، نیجریه، ایتالیا و روسیه در برنامه حاضر بودند. از تفاوتهای دیگر این فصل، بینالمللی شدن رقابت بود که وقتی میان یک ایرانی و فردی از یک کشور دیگر بود، هیجان بیشتری داشت.
ایمان قیاسی: دقیقا چالشها بسیار بود. از امنیت، هماهنگی، خوراک تا اقامت آنها باید انجام میشد که کار سختی بود.
البته دراین فصل آیتمهاهم تغییرات بسیاری داشته،قدری ازاین تغییرات بگویید که چطورآنها راطراحی کردیدوکارچقدرطول کشید؟
ملکآبادی: بعد از اینکه برنامه یلدا را با آقای قیاسی روی آنتن بردیم و بسیار پرمخاطب شد، پیشتولید برنامه قهرمان را کلید زدیم. قهرمان آنقدر برای پیشتولید و تولید زمانبر بودکه من پروژههای مختلفی را ردکردم تا قهرمان به سرانجام برسد. درمجموع، فرآیند پیشتولید، دکور، مهمانان خارجی، طراحی بازیها و دیگر مسائل، پنج ماه طول کشید. بعد از آن وارد ضبط شدیم که بسیار فشرده انجام شد. برای طراحی بخشهای مختلف، یک تیم چهارنفره فعالیت میکردند تا همه رقابتهای مشابه ــ مثل نینجا ــ را رصد کنند و در نهایت بخشهایی را نهایی کردیم که از منظر رقابت، سنگین و نیز قابل اجرا باشد. بخش آخر یعنی رقابت فینال، یک ماه طول کشید تا ساخته شود. دقیقا مانند بازی فینال نینجای آمریکاست و در آلمان یا آمریکا اجرا شده؛ چون شرکتکنندگان خارجی بودند، باید حتما بر اساس لایسنس آنها جلو میرفتیم.
چطور به این استانداردها رسیدید؟
ملکآبادی: برنامه نینجا دفترچه بینالمللی دارد وهمهچیز با معیار اندازهگیری دقیق معلوم و کاملا علمی است.ما هم آن را بررسی کردیم تا به استانداردها برسیم. برخی اتفاقات جالب میافتاد.مثلا تدارکاتمان به زبان انگلیسی و ایتالیایی مسلط بود وپروژه تقریبا دوزبانه جلو میرفت وهمه انگلیسی حرف میزدند. وقتی از ۲۰۰ نفر عوامل ۴۰ نفر بر زبان انگلیسی مسلط باشند، خارجیها هم راحتاند، مطالب را درک میکنند و بهتر ارتباط میگیرند.
اینکه تدارکات بر زبان مسلط بود، عامدانه انتخاب شد؟
ملکآبادی: نه، بعد از اینکه تیم نهایی شد، فهمیدیم.
قیاسی: یک خاطره در این ارتباط بگویم؛ یک بار مهمان ایتالیایی وارد شد. گفتیم چه کار کنیم و چطور خوشامدگویی و مهماننوازی کنیم؟! تدارکات که یک سینی چای دستش بود، گفت نگران نباشید و جلو آمد و با او به زبان ایتالیایی سلام و علیک و خوشامدگویی کرد. اول فکر کردم ادا درمیآورد. بعد دیدم فرد ایتالیایی هم با او حرف میزند. تعجب کردم که چطور ایتالیایی بلد است؟!
ملکآبادی: زلین (یکی از شرکتکنندگان) میخواست به مسابقات نینجای روسیه برود و داشتیم با تهیهکننده روسیه مذاکره میکردیم تا دو روز زمانش عقب بیفتد. محمدرضا و علیرضا شریفی که مسئول هماهنگی شرکتکنندگان بودند، برای مذاکره حضور نداشتند. به محمدرضا زنگ زدیم که بیاید و مذاکره جابهجایی زمان بلیت را انجام دهد. در نهایت حل شد و نتیجه گرفتیم و دو روز بلیت را عقب انداختیم؛ مسائل اینچنینی وجود داشت.
قهرمان یک مسیر جدید باز کرده و به شکلی خطشکن بوده است. در واقع برنامهای در این ابعاد نداشتیم که بخواهد فاز بینالمللی داشته باشد. حیف است چنین برنامهای ادامه پیدا نکند و حیف هم هست که شما این تجربهها را منتقل نکنید. برای این کار برنامهای دارید که با همین سبک و سیاق بتواند ادامه پیدا کند؛ چه خود این برنامه و چه این سطح از برنامهسازی؟
ملکآبادی: بله، مدل تیم ما اینطوری است که کار سخت و پیچیده انجام میدهیم. برای پروژه قهرمان، انرژی زیادی گذاشتیم. اول خیلی دوستش نداشتم؛ چون فصل قبل داشت و من تهیهکنندهاش نبودم و چیزی که در ذهنم بود، پیاده نشد. به آقای قیاسی گفتم باید شخم بزنیم و لازم است مدل اتفاقات عوض شود. یک فضای جدی و رقابت و مسابقه شکل بگیرد. نمیشود که همه کار طنز باشد. بههرحال یک رقابت سنگین بینالمللی است. باید فضا را جدی جلو ببریم. قرار بود پروژه قهرمان، عید سال گذشته کلید بخورد و اینکه به الان افتاده، ارزشش را داشت، چراکه حالا یک تیم حرفهای در قواره مسابقههای بینالمللی داریم. این را هم بگویم که اگر فصل بعدی در کار باشد طراحان بازیها ایرانی نخواهند بود.
آقای قیاسی، برای من جالب است که در این رقابت سنگین و جدی، همیشه تسلط و آرامش خودتان را حفظ میکنید. این آرامش از کجا میآید که وقتی شرکتکننده سقوط کرده و در آب است و ... شما کماکان مسلط و آرام هستید؟
قیاسی: به نظرم بحث تسلط نیست.من ذاتا آدم آرامی هستم و احساساتم درونی است. اگر خیلی تحت تاثیر قرار بگیرم اشک میریزم. این مدل من است و در جاهایی آقای ملکآبادی هدایت و کنترلش میکرد. مدلی که امسال از من میبینید، با مدلی که سال گذشته بودم خیلی متفاوتتر است. سال گذشته حضورمان به شکل یک طنز بود و به نظرم من و یوسف تیموری، اصل قرار گرفته بودیم اما امسال و در فصل دوم، من حاشیه هستم و مسابقه اصل ماجراست. بههرحال هیجان دارد و من هم تلاش نمیکنم بهاصطلاح «لنزدزدی» کنم. صحبت عجیبوغریبی نمیکنم و هرآنچه که میگویم از دلم میآید. من مجری سفارشی نیستم. اگر برای پیروزی یک ایرانی در مسابقه گریه میکنم، حتما قبلش دلم از این مسأله لرزیده است. ادا درنمیآورم. همه چیز در وجودم است. من همیشه در اجرا خودم بودم و برایم مهم نیست که یک لباس را در چند قسمت بپوشم. سال گذشته یک کت و هزار تیشرت سفید میپوشیدم. آقای ملکآبادی کت را از تن من درآورد و گفت مدلت قدری سرسنگین است، اگر کت هم بپوشی تبدیل به گفتوگوی ویژه خبری میشود! ایشان پیراهن را اضافه و تیپم را قدری اسپورتتر کرد. البته این تیپ هم از شخصیت من دور نیست.
فکر میکنم بخشی از این تسلط به این دلیل است که شما مثل برخی افراد، یکشبه به این جایگاه نرسیدید. درواقع تلاش کردید و پلهپله بالا آمدید.
قیاسی: اول بگویم ممنون هستم که شماسختی قهرمان را دیدید.چون معمولا بقیه نمیبینند و برایشان اهمیت ندارد که تهیهکننده برنامه سختی کشیده تا ویزای ۱۷کشور را برای شرکتکنندگان مختلف بگیرد و همه مسائل، از امنیت تا هتل و خوراکشان را تامین کند. در مورد پرسش شما باید اینطور بگویم که من از گزارشگری شروع کردم و تصویرم روی آنتن آمد. قبلش در رسانه بودم و در روزنامه و مجله کار میکردم. لطف خدا بود و آرامشم کمکم کرد و همیشه صبر کردم. ۴۱سالم هست و شاید خیلی از اتفاقات میتوانست در ۲۱ سالگی برایم بیفتد، اما معتقدم که حتما نوبتم در ۴۱سالگی بوده. امکان داشت در ۲۱سالگی یکسری اشتباهات بکنم که نابودم کند. ما عادت نداریم برای هم دست بزنیم یا ابا داریم از اینکه بگوییم که فلان برنامه شبکه خودمان، چقدر خوب و عالی است. من این عادت را دارم که اگر برنامهای در شبکههای خودمان یا شبکههای دیگر ببینم، حتما به مجری برنامه زنگ میزنم و میگویم دمت گرم و خداقوت.برخی اوقات به آقای ملکآبادی زنگ میزنم و میگویم این کار را بکنیم یا نکنیم، اما دلم میگیرد و احساس میکنم اینها از تشویقنشدن میآید که من به این فکر میکنم چیزی کم نباشد وعقب نیفتیم. انگارسکوت سنگینی است و کسی درباره قهرمان صحبت نمیکند. چرا؟ این تیم۹ــ ۸ ماه کارکرده و قهرمان آلمان را به ایران آورده. اما انگار مهم نبوده! اگر تهیهکننده تشویق میشد، راحتتر درباره شروع فصل بعد صحبت میکرد. واقعا اینعادی است که شرکتکنندگان از این همه کشور به ایران بیایند؟
شاید یک پیوست رسانهای لازم داشت که بیشتر دیده شود. مانوردادن روی مسأله گردشگری فرهنگی یا اینکه فلانی قهرمان است یا شاید در دل برنامه بحث جذابیت ایران مطرح شود، میتوانست تاثیر بیشتری داشته باشد.
ملکآبادی: بارها دربرنامه دراین رابطه صحبت شد.کما اینکه شرکتکنندهای از نیجریه بود که میگفت پدر و مادرم اجازه نمیدادند بیایم و میگفتند اگر پایت به فرودگاه ایران برسد، توراگروگان میگیرند! این تصویر ایران در نیجریه است. همین یک جمله در مسابقه قهرمان از میلیاردها تومان ارزش بیشتری دارد. بهجای این هزینه، یک گفتوگوی ساده در یک مسابقه بینالمللی میتواند تاثیرگذار باشد. درحالت عادی، باید از بیتالمال هزینه کنیم تا این نگاه را برداریم و حالا بدون ادعا، این اتفاق افتاده است. ما بهجای اینکه مستقیم بگوییم، از زبان شرکتکنندگان برنامه این را نشان دادیم. شرکتکنندگانی که در تهران چرخیدهاند و بهتر میتوانند در قامت یک رسانه، از ایران بگویند.
پیوست رسانهای نکته بسیارمهمی است.چقدر روی این توجه داشتید که چه درفضای مجازی وچه جاهای دیگرجریانسازی کنید؟
ملکآبادی: ما برای این برنامه ودیدهشدنش، بازه زمانی گذاشتیم.درعینحال تلاش میکنیم دیده شود و هم فاز روزنامه، خبرگزاریها و اهل قلم اتفاق بیفتد. شاید نیاز به زمان داشته باشد و باید برایش زمان بگذاریم. البته از ابتدای سال برخی مسائل و خبرهای فراگیر اجتماعی پیشآمد که برنامه ما را هم تحت تاثیر قرار داد.
قیاسی: وقتی خبرهای هیجانی رخ میدهد فضا را به سمت خودش میبرد.
ملکآبادی: مهم این است که ما کارمان را کردیم.زمانی که قهرمانان آمدند، محرم بود وبا این همه درمقابل ایرانهراسی، مواجهشدن شرکتکننده برزیلی را در هیات امامحسین(ع) داشتیم. تصور کنید شرکتکننده ایرلندی غذای نذری محرم میخورد. این اتفاقات برنامهریزیشده نبود. خودشان فیلم میگرفتند و در فضای مجازی پست میگذاشتند.
قیاسی: توجه داشته باشید خیلی باید هزینه کرد تا این اتفاقات بیفتد که قهرمانی از برزیل بیاید و محرم باشد و این فرد برای عکاسی دوربینش را روشن کند و نذری بخورد و ... .
درکشورهای مختلف برای بحث گردشگری فرهنگی بهصورت خاص برنامهریزی دقیق میشود وهزینه میکنند. این اتفاق خیلی جالب است که توریستی به ایران بیاید و نقاط مختلف گردشگری را ببیند و خودخواسته بخواهد کاری کند.
ملک آبادی: معتقدم زمان دررسانه خیلی مهم است.خندوانه ۸۰۰ قسمت رفت و تا قسمت۵۰راکسی ندید. قهرمان تازه قسمت پانزدهم بود. باید زمان بدهیم و تعداد شرکتکنندگان خارجی بیشتر شودو مسابقه شکل بینالمللیتری به خود بگیرد. البته هزینه برنامه سنگین است وباید ارگانهای گوناگون هم پای کار بیایند.امید دارم اتفاق جدیدی بیفتد و تعداد شرکتکنندگان از۱۷نفر به ۵۰ نفر برسد. درواقع۵۰ قهرمان خارجی و۵۰ قهرمان ایرانی، یک رقابت درست و حسابی داشته باشند. بسیاری از آنها که در این فصل آمدند، در کشور خود یک سلبریتی هستند. کافی است درباره ایران صحبت کنند تا به همه جهان ثابت شود ایران جای امن و خوبی است.
البته یک بخش کار، به وزارت ورزش و جوانان هم برمیگردد.
ملک آبادی: به وزارت ورزش وجوانان،وزارت میراث فرهنگی وگردشگری وسازمان صداوسیما برمیگردد.کاری که مادر قهرمان میکنیم چند بعدی است. اگر درایت باشد، از طریق ورزش که مردم عاشق آن هستند ایران را به نقاط دیگر معرفی میکنیم.
با این وزارتخانهها صحبتی داشتید؟
ملک آبادی: نه، باید برنامه جا بیفتد.
آقای قیاسی نکته دیگر درباره شما، شخصیت واقعیتان را میبینیم. خودتان هستید، اگر دوست دارید و از دلتان برمیآید، عکس پای صندوق رأی میگیرید، درباره فلسطین صحبت میکنید یا برای ایران اشک میریزید. قطعا این نوع از بودن، بازخوردهای گزندهای هم داشته. ولی آنچه از ایمان قیاسی میبینیم چیزی است که این گزندگیها خیلی برایش اهمیتی ندارد و اصالت اجرا برایش مهم است. قدری در این باره بگویید که چطور به این مدل از «بودن» رسیدید.
قیاسی: معتقدم عزت دست خداست و با چند جمله یا فحش، اعتقاداتم تغییر نمیکند. اگر عکس مرا پای صندوق رأی میبینید یا اگر درباره فلسطین حرف میزنم، چیز عجیبی در آن نمیبینم. اگر برای بقیه عجیب است، مشکل خودشان است و به نظرم اصلا محل بحث نیست. در واقع سر این مسائل با کسی بحث نمیکنم. وقتی باید کاری را بکنم، حتما انجام میدهم. من پای اعتقادی که دارم میایستم. البته اگر صف عدالت، دوستی و ایمان تشکیل شود، شاید من نفر آخر باشم. تصور نمیکنم یک فرد عجیب و غریب و فرهیخته باشم. اما اینها اعتقاد من است و چون از دلم برمیآید، دلخور نمیشوم.شاید اگر این اتفاق برای کسی دیگر میافتاد، نابود میشد. به هر حال، این حرفها هست، ولی حجمش آن قدر زیاد نیست؛ چون من ادا درنمیآورم و برای خوشایند تهیهکننده و مدیر شبکه کاری نمیکنم. در واقع برای این که دیده شوم، دست و پا نمیزنم. تا حالا ایستادهام. امیدوارم خدا قدرت و عزت بدهد تا بتوانم از این به بعد هم باشم. معتقدم یک شهروند عادی هستم که برای شغلم اجرا میکنم. ممکن بود مکانیک یا دندانپزشک باشم یا بقالی داشته باشم. در این صورت، همینطور مثل حالا زندگی میکردم. به نظرم وقتی ادا اصول نداری، نیازی به توضیح برای دیگران هم نداری. هیچ وقت خودم را در شرایطی قرار نمیدهم که بگویم پس چرا آنجا این طوری گفتی و اینجا این طوری میگویی؟ وقتی ثبات داری و بر اساس جوزدگی عمل نمیکنی، نیازی به پاسخگویی به کسی هم نداری. من کارم این است و هر اتفاقی هم بیفتد کارم این است و کارم را از دست نمیدهم؛ چون زن و بچه دارم و باید زندگی کنم.
فراترازاین حرفهاست.یک فرهنگ هواداری داریم که باعث میشود فردی که چهره یا سلبریتی شده،تحت تاثیر این فرهنگ قرارگیرد. در نهایت خود را سانسور میکند یا رفتارهای خاصی انجام میدهد که همان جوزدگی است.
قیاسی: نمیتوانم این گروه از مردم را مجبور و مجاب کنم تا از من خوششان بیاید. اما من خودم هستم.
آقای ملکآبادی شما ازهمکاری خوب با ایمان قیاسی گفتیداماآیا بین فصل اول ودوم دربررسیهالحظههایی بودکه فکرکنید بخواهید مجری دیگری بگذارید؟ چه شد که فکر کردید آقای قیاسی همان مجری مدنظرتان است و ازفصل اول میتواند به فصل دوم بیاید؟
ملکآبادی: واقعیت این است که در کنار آقای قیاسی، به مجری دیگری هم فکر کردم و هنوز هم فکر میکنم. مدل من خیلی مدل تهیهکنندگی نیست. مدتی قائممقام شبکه ورزش و مدتی هم مدیر تولید شبکه ورزش بودم و همین جوری که الان هستم کار میکردم. وقتی میخواستم با آقای قیاسی حرف بزنم، سر برنامه یلدا بود. بعدش با آقای قیاسی قرار گذاشتم. نوع ارتباطمان هم مثل دیگر تهیهکنندهها نبود.من دیسیپلین و نظم خودم را دارم. معتقدم اگر قرار است سطح کارها ارتقا پیدا کند، باید به هم اعتماد داشته باشیم. ما در برنامه قهرمان زندگی میکنیم و حالمان خوب است. زیست من، یک زیست رسانهای است. صبح تا شب فکر میکنم. با هم بحث میکنیم تا در برنامه خلاقیت داشته باشیم. به نظرم ایمان قیاسی هنوز به جایگاهی که حق اوست نرسیده. فکر میکنم مخاطب پختگی متفاوتی از ایمان قیاسی میبیند و هنوز هم جا دارد.آقای قیاسی از ویژهبرنامه یلدا و بعد از فصل قبل قهرمان تاکنون، پختگیای به دست آورده که زحمت خودش است و من هم کمکش کردم. ایمان قیاسی استعدادی دارد که میشود هم با او حرف از خدا و پیغمبر زد و مطمئن بود انقلاب را دوست دارد و پای کار کشور هست و هم، تیپ و قیافه مناسبی دارد و مردم دوستش دارند. به نظرم به جایی که باید برسد، نرسیده و تحتالشعاع چیزهای دیگری و شاید در عصر جدید هم تحتالشعاع احسان علیخانی بوده. به نظرم الان رو به پیشرفت است. البته به نظرم یک مجری دیگر میتواند در کنار ایمان قیاسی قرار گیرد و اگر درست طراحی شود موفقیتآمیز خواهد بود. ما الان نیاز به یک کاراکتر ورزشی داریم تا در کنار او قرار گیرد. دنبال یک کاراکتر ورزشی مثل هادی چوپان هستیم. من فضای فصل بعد را بسیار متفاوت میبینم و به نظرم وجه بینالمللی آن بسیار برجستهتر خواهد شد. من پای کار ایمان قیاسی هستم؛ هم به جهت شایستگیهایش، هم به خاطر برادری و رفاقتمان و هم به خاطر اینکه مخاطب او را دوست دارد. البته مجریان زیادی داریم که واقعی نیستند و از ادبیاتشان هم معلوم است، اما قهرمان بهگونهای است که تا لحظه قبل از آنتن خودمان هستیم. مخاطب این را میفهمد.من در برنامه یلدا پسر«واقعی یا کیک است»را آوردم که از سیل انتقادات، جنگ راه انداخت. از دل اجتماع وفضای مجازی سوژه انتخاب میکنم چون چیزی است که مردم صبح تا شب با آن زندگی میکنندونمیتوانم نسبت به آن منفعل باشم، باید بدانم چه اتفاقی در کشورافتاده است.برنامه فقط به لحاظ کست پیچیده نبود؛چراکه بین ۴۵تا۵۰ دوربین داشت و نمیتوانستیم کات بدهیم. نزدیک به ۵۰۰۰متردکور داشتیم؛ از باشگاه گرفته تا بکاستیج، راهرو وخودمسابقه. هم از۱۷کشور وهم ازهمه نقاط مختلف ایران، شرکتکننده گرفتیم و یک نوع استعدادیابی متفاوت کردیم.این نکته مهمی است که منطقه وسیعی راپوشش دادیم.
شما چطور آقای قیاسی؟ بهاندازهای که از ارتباط با مردم در فضاهای واقعی گفتید، در فضای مجازی هم رصد میکنید که اتصالتان با گرهها و قلابهایی که مخاطب دارد برقرار شود؟
قیاسی: بله حتما. اما خروجی کارم را از تلفن همراه و فضای مجازی نمیگیرم. معتقدم باید به میان مردم رفت. هر وقت در خیابان بازخورد داشته باشم، یعنی دیده شدهام. فضای مجازی را بررسی میکنم و تمام دایرکتهایم را میخوانم؛ چه آنهایی که به من فحش میدهند، چه آنهایی که از من تعریف میکنند، چه از من خوششان بیاید و چه اینطور نباشد.
واکنشی هم به پیامهایشان نشان میدهید؟
قیاسی: هرگزواکنش نشان نمیدهم.جواب هیچکس رانمیدهم؛زیرا نظرشان رابیان کردهاند.البته آنهایی که فحش میدهند را نمیفهمم، اما کسی که از من بدش میآید را حتما میفهمم؛ چون امکان دارد من هم از کسی بدم بیاید. این راهم بگویم که گفتن این «دوست نداشتن»رادرک نمیکنم.یعنی وقت بگذارم ودرپیج شما بیایم وبگویم ازشمابدم میآید.نمیفهمم که چرا عدهای وقت میگذارند که از من بدشان بیاید! عدهای وقت میگذارند و فحش میدهند.به طور کلی معتقدم اینها واقعی نیستند؛ نه به خوبش دل خوش میکنم و نه از بدش ناراحت میشوم. البته متاسفانه فضای بسیار مهمی است.
برای پختگی بین دو فصل کار مضاعفتری نسبت به برنامههای دیگر انجام دادید که پختگی حاصل شده؟ یا یک مرحله طبیعی از مسیر حرفهای است؟
قیاسی: حتما ارتباط با افراد جدید مهم و تاثیرگذار بوده است. آقای ملکآبادی انسانیت دارد و این برای من لذتبخش بوده است. سالهاست کار میکنم و غیر از جلوی دوربین، در پشت دوربین هم تجربه دارم، اما آقای ملکآبادی چیزی به من میگوید مطمئنم که به آن فکر کرده و راحت از او میپذیرم. شخصیتش پیچ و خم ندارد که بخواهد مرا در یک چالش قرار دهد که به ضررم باشد. به همین خاطر راحت خودم را به او سپردم. به نظرم آدمها در پیشرفت ما تاثیر دارند.
بازخورد خود مهمانان و چهرهها هم خیلی مثبت بود و روی آنتن هم گفتند.
قیاسی: بله، همه محبت داشتند. من شخصیتی دارم که صبر میکنم که موقعش برسد و دست و پا نمیزنم. دلم میخواهد کسی به من بگوید من به تو اطمینان دارم و تو میتوانی. برو و نوبت توست. باید این کار را بکنی وآقای ملکآبادی کسی بود که این اتفاق را برایم رقم زد. گفت باید فقط برنامه یلدا را اجراکنی. تاثیر دوست، محیط، جامعه و فردی که با او کار میکنی خیلی زیاد است. انسان چیزی که در ذاتش دارد را پیدا میکند و این خیلی جذاب است. خدا را شکر میکنم که چرخدندههای من و آقای ملکآبادی با هم چفت شده. البته گاهی پیش آمده که دعوایمان شده و اختلاف نظر داشتهایم؛ اما خروجی، یک خروجی درست شده است.
چیزی که از صحبت با شما لذت بردم این «بودن» است.این روزها به واسطه فضای مجازی همه به دنبال رفتن و «شدن» هستند. کسی از جایی که حضور دارد، لذت نمیبرد.
قیاسی: همینطور است. این را در فضای مجازی میبینیم. همه میخواهند موفق شوند. زندگی این شکلی نیست. برای من، این نقطهای که در آن ایستادم و نفس میکشم بهترین جای زندگی من است. سالها منتظر بودم این اتفاق بیفتد و نمیافتاد. دوستانم همگی آرتیست و به یکباره ستاره موسیقی یا سینما شدند. هیچ وقت ناراحت نشدم که آنها موفق شدند و من موفق نشدم. همیشه مشغول تشویق دوستانم بودم که ستاره شدند. هیچ وقت فکر نکردم که من چرا مثل آنها نشدم. به خاطر این مدل فکر کردن است که راحت زندگی میکنم. به دنبال این نیستم که پایم را روی شانههای آقای ملکآبادی بگذارم و به واسطه او بپرم. آنهایی که پریدند میگویند خبری نیست.دوست دارم از عوامل برنامه تشکر کنم.سعید زلفی و نیما تاجیک گزارشگران برنامهاند و خیلی کمک کردند. علیرضا و محمدرضا شریفی درکارشان ورشته ورزشیای که دارند نابغهاند وپسران بسیار مودب وکاربلدی هستند.دوستان پشت صحنه خیلی زحمت میکشند و دیده نمیشوند.
ملکآبادی: من این را بگویم که ما با اعتقاد برنامه میسازیم و فضای مجازی هم وسیلهای در مسیر کارمان است. آن را بلدیم و اتفاقات مختلفی هم رقم خواهد خورد. برای پروژه فصل دوم قهرمان، به امامرضا(ع) متوسل شدیم و برنامه هم تا حالا از امام رضا برکت گرفته است.
قیاسی: روزی دست خداست و عزت را خدا میدهد و به این ایمان داریم و شعار نیست و برای خوشایند کسی هم حرف نمیزنیم.
از ۹ سالگی به مردم امضا میدادم!
ایمان قیاسی میزبان برنامه قهرمان درباره استقبال از این برنامه، خاطره جالبی تعریف می کند: بینظیر است. با دخترم به پارک رفتم و اتفاقی افتاد که گفتند شما نظم اینجا را به هم ریختید این قدر که مردم استقبال کردند. قهرمان را با جزئیات دیده بودند و شرکتکنندهها را به اسم میشناختند.من از۹ سالگی تلاش کردم این اتفاق برایم بیفتد وحالا که به آن رسیدهام، نمیخواهم برای مردم قیافه بگیرم و بگویم جایی هستم که خیلی دور ازدسترس است. بعضیها بنای فکریشان این است که خود را دور از دسترس و نگاه همه نگه دارند. اما من دوست دارم سوار اتوبوس شوم یا در صف نانوایی بایستم. من از این که میبینم کسی مرا میشناسد خدا را شکر میکنم که به آرزوی کودکیام رسیدهام.آن زمان، پدرم یک سررسید داشت و من داخل آن، امضا میکردم و تصورم این بود که به هوادارانم امضا میدهم. نمیدانم از کجا شروع شد که دوست داشتم کسی باشم. میخواستم مردم در کوچه و بازار مرا بشناسند. در هر صفحه از این دفتر سررسید، حدود ۱۰امضا به مردم دادم و الان دارم آن رازندگی میکنم. الان چیزی که به آن فکر میکردم را زندگی میکنم و خدا را شکر میکنم.
نیمنگاه
برای فصل بعد قهرمان دنبال چهرهای ورزشی مثل هادی چوپان هستیم
تدارکات برنامه قهرمان، با شرکتکننده ایتالیایی حرف زد و ارتباط گرفت!
زمان برای دیده شدن یک برنامه مهم است. باید به قهرمان زمان بدهیم تا پختهتر شود
کاری که ما در قهرمان میکنیم چندوجهی است و ارگانهای مختلفی میتوانند حمایت کنند
شرکتکنندگان از۱۷کشور به قهرمان آمدند