« بازه سنی دو و نیم تا سه سالگی و بعد از آن، درست از آن وقتی که کودکان دائم خودم خودم میکنند و میخواهند همه کارها را خودشان انجام بدهند، یعنی در مرحله آمادگی کسب استقلال هستند و اتفاقا در همین دوره، نیاز به همبازی، به وضوح در وجودشان دیده میشود.» این را زهرا رستمی، متخصص فرزندپروری کودک و نوجوان میگوید و معتقد است که تا پیش از دو سالگی، حتی وقتی بچهها در کنار همدیگر هستند هم باز به صورت جداگانه بازی میکنند اما از دو سالگی به بعد، نیاز به تعامل و نیاز به بازی مشترک با همسن و سالانشان دارند و این کسب استقلال و داشتن همبازی، در محیطی مانند مهدکودک، به بهترین شکل ممکن برایش فراهم میشود:« این موضوع را هم در نظر داشته باشید که همبازی بودن والدین با کودکان نمیتواند مانند همسالان خودش عمل کند، چرا که این والدین هستند که به کودک فرجه میدهند و در نهایت قوانین بازی را تعیین میکنند در حالی که در بازی با همسالان، همهچی مساوی و برابر پیش میرود و تاثیرگذاری بیشتری دارد.»
اگر مهد نه، پس چی آره؟
در میان همه تعریف و تمجیدهای کارشناسان و مشاوران و روانشاسان کودک و خانواده، هستند والدینی که همچنان تمایلی به فرستادن فرزندشان به مهدکودک ندارند و معتقدند که معایبش بر مزایای آن غلبه میکند. زهرا رستمی اما همچنان از نیازهای کودک میگوید و معتقد است که اگر قرار است کودک برای رفع نیازهایش به مهدکودک نرود، پس باید پیشنهاد بهتری برای فرزندمان داشته باشیم:« این توجیه که نیاز به همبازی با دخترخاله و پسرخاله فرزندم رفع میشود، دلیل مناسبی نیست، چرا که در فضای خانه بازی و مهد کودک، قوانینی وجود دادر که آن فرم و نظمپذیری در خانه رعایت نمیشود. در چنین فضاهایی، کودک از خودمحوری دور میشود و این باور که او مرکزیت عالم است( چنانکه در خانه همه به او توجه میکنند) از بین میرود و در فضای مهد کودک میبیند که تعداد زیادی کودک دیگر هم هستند که باید به خواستهها و نیازهایشان توجه شود.» اما در این بین، باید این را در نظر داشته باشیم که مهدکودک فضای جدید، آدمهای جدید، نور، محیط باز، طبیعت و ... را در اختیار کودکمان قرار میدهد:« و در چنین شرایطی، اگر مادر و پدری، کودکشان را هر روز به پارک، به سفر، به طبیعت و ... میبرند و او مشغول گلبازی، خاکبازی، ارتباط با گیاه و حیوان و به طور کلی کشف محیط پیرامونش میشود، پس مهدکودک نرفتن او اشکالی ندارد چرا که قرار است همینها را در مهد یاد بگیرد. اما اگر قرار است در ازای مهد نرفتن، در آپارتمانهای کوچک بدون نور و بدون حیات بمانند و با اسباببازیهایشان مشغول باشند، بدانند که راه درستی در پیش نگرفتهاند و بخشی از نیازهای اساسی کودک را سرکوب کردهاند.» این را زهرا رستمی، متخصص فرزندپروری کودکو نوجوان میگوید که معتقد است اگر گزینه مهد کودک رفتن را کنار میگذاریم، باید گزینههای بهتری برای فرزندمان فراهم کنیم که بتواند به اندازه مهد، در رشد او تاثیر مثبت داشته باشد؛ در غیر این صورت، خانه ماندن و نیم ساعت بازی کردن با کودک و در نهایت رها کردن کودک پای تلویزیون، نمیتواند نتایج دلنشینی به همراه داشته باشد.
چطور جذب شدن هم مهم است
در این میان، بعضی بچههای برونگرا، با دیدن فضای مهدکودک و بچههای قد و نیمقد و همسن و سال خودشان، آنچنان به وجد میآیند که خودشان به دل ماجرا میروند؛ اما چنین بچههایی باعث نمیشوند که از اهمیت فرآیند جذب غافل شویم و برای بهتر جذب شدن برخی دیگر از بچهها که ممکن است آنچنان خودشان را مشتاق ورود به مهدکودک نشان نمیدهندف تلاش نکنیم:« در این میان، حساب بچههای درونگرا با بسیاری دیگر از کودکان متفاوت است؛ آنها دایره امن کوچکی دارند که شاید تنها پدر و مادر و نهایتا یکی دو نفر دیگر از اعضای خانوادهشان در آن جای بگیرند و در برابر کشف محیط و آدمهای جدیدی، نیاز به زمان بیشتری دارند.» این را خانم رستمی میگوید و از تاثیر منفی آن دسته برخوردهای مسئولان مهد میگوید که معتقدند بچه را بگذارید و بروید، فوقش گریه میکند:« اتفاقا که ورود به مهد آنقدر مهم است که این رها کردن و این گریه کردن، ممکن است تمام شود ولی خاطره تلخش تا مدتها از ذهنش کودک پاک نمیشود؛ پس دور هرگونه گریه کردن و زور و اجبار و حتی یواشکی رفتن و تنها گذاشتن کودک را خط بکشید. با کودکتان حرف بزنید، برایش توضیح بدهید که قرار است آنجا چقدر به او خوش بگذرد، چه اتفاقاتی بیفتد. به او اطمینان بدهید که جایی نمیروید و همین پشت در نشستهاید و هر زمان بخواهد میتواند بیاید و شما را ببیند. تجربه نشان داده است بین یک تا دو هفته از اولین روزمهدکودک، شرایط جدید را میپذیرد و با آن کنار میآید.
اول خودت را قانع کن، بعد فرزندت را
آن مادرهایی را دیدهاید که اتاق خواب فرزندشان را جدا میکنند و بعد شبها با عذاب وجدان میخوابند که نکند تنها غصه بخورد، نکند بترسد؟ بچهها همه انرژی و احساسات مادر را به خودشان جذب میکنند و اگر مادر واقعا چنین تفکراتی داشته باشد، احتمال اینکه کودک هم در برابر چنین تصمیماتی مقاومت کند بسیار زیاد. موضوعی که خانم زهرا رستمی هم آن را تایید میکندو از باور قلبی مادر و پدر نسبت به مهد کودک رفتن کودک میگوید:« مادر باید به این باور برسد که من مادر بدی نیستم؛ چرا که مهد کودک رفتن فرزند من، برای استقلالش، برای آیندهاش و برای موفقیتش لازم و ضروری است. بپذیرد که قرار است فرزندش به مهد برود و تجربه کسب کند، محیط بهتری را ببیند و ... همین احساسات و فکرها را با نوع خاصی ارتباط بین خودشان، به کودکش هم منتقل کند.» آنوقت است که بیشک بچهها هم انرژی درون ما را میگیرند و زودتر و شاید آرامتر، با این موضوع کنار میآیند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد