درباره چرایی و چگونگی پدیده ای به نام "کراش زنی"

خوش آمدن‌های یواشکی

بچه آدمی‌زاد وقتی کودکیش را پشت‌سر می‌گذارد و اندک اندک می‌خواهد در دنیای بزرگتر‌ها تاتی کند. کار‌های عجیبی می‌کند که البته اصلا غیر‌طبیعی نیست. مثل همان کودک یک‌ساله‌ای که می‌خواهد همه‌جا برود و همه چیز را اعم از سوزن و قیچی و عروسک در دهانش کند تا کشفش کند.
بچه آدمی‌زاد وقتی کودکیش را پشت‌سر می‌گذارد و اندک اندک می‌خواهد در دنیای بزرگتر‌ها تاتی کند. کار‌های عجیبی می‌کند که البته اصلا غیر‌طبیعی نیست. مثل همان کودک یک‌ساله‌ای که می‌خواهد همه‌جا برود و همه چیز را اعم از سوزن و قیچی و عروسک در دهانش کند تا کشفش کند.
کد خبر: ۱۴۷۸۶۲۷
نویسنده امیرعلی حبیبی - نوجوانه

نوجوان هم به مثابه همان کودک به دنبال کشف کردن دنیای بزرگسالی با تمام عجایب و شگفتی‌هایش است. یکی از شگفتی‌های این دنیا هورمونی به نام اکسی‌توسین است که چشم‌هایمان را قلبی می‌کند و لب‌ها‌یمان را کش می‌‌آورد. بحث خوشامدن یا به قولی همان کراش امروزی‌ها دقیقا بر می‌‌گردد به این فوران چشمه احساسات و هیجانات که باید جایی خرج شود تا سرریز نشود. حالا کجا بهتر از سلبریتی‌هایی که زندگی‌شان در معرض هزاران دوربین زنده قرار دارد؟ تماشایشان می‌‌کنیم، از آن همه زرق و برق قند در دل‌مان آب می‌شود و دیگر بی‌چون و چرا رفتارها و حرکات آن آدم برای‌مان مرجع تقلید می‌‌شود. امروز سراغ همین خوشامدن‌های یواشکی رفتیم و با کمک دکتر حسنوند، روان‌شناس نوجوان به علل و تبعات این موضوع پرداختیم. 

هیجان و ما ادراک هیجان
در یک کلام ساده هیجان به احساسات و واکنش عاطفی گفته می‌شود که ذهن ما در برابر یک محرک خارجی نشان می‌دهد. مثلا در موضوع ما، شما عکس پوستر هنرپیشه محبوبتان را می‌‌بینید. ذهن‌تان علاقه شدید را پردازش می‌کند و به تبع آن مولفه‌های فیزیولوژیکی مثل بالارفتن ضربان قلب و مولفه‌های رفتاری مثل طنین صدا و حرکاتی که دوست داشتن را لو می‌‌دهد، در شما ایجاد می‌‌شود. در سنینی که ما کم کم داریم به بزرگسالی می‌رسیم به دلیل این‌که بیشتر ذهن در حالت جنگ و گریز و انجماد است عملکرد اجرایی مثل قضاوت و منطق کمرنگ‌تر می‌شود و هیجانات و احساسات پررنگ‌تر. پس حالا متوجه می‌شویم که تماشای فیلم بازیگر محبوب‌مان یا گوش دادن به آهنگ خواننده‌ای که دوستش داریم و حتی نگه داشتن پوستر و عکس‌های این سلبریتی‌ها انگار ما را سوار ترن هوایی و رنجر هیجانی می‌کند. یعنی همانقدر برایمان لذت‌بخش است. ارضای هیجان در دوره‌ای که ما هنوز خاکستری بودن دنیا را نپذیرفته‌ایم اتفاق مهمی‌ است. پس می‌شود گفت مهم‌ترین دلیل این اتفاق که اصلا هم مربوط به نسل خاصی نیست و همگانی است(همان‌طور که مادرهایمان هم زمانی پوستر پارسا پیروزفر هم در اتاق‌هایشان زده‌اند)‌ ارضای هیجان‌‌طلبی در نوجوانی است. 

نیمه پنهان 

اکثر رسانه‌ها و مطبوعات بیشتر از آسیب‌های اجتماعی این اتفاق یاد می‌کنند. اصولا کسی از آسیب‌های فردی و روحی و روانی که می‌تواند برای شخص نوجوان داشته باشد یاد نمی‌کند. گاهی خود بچه‌ها در این مسیر آسیب‌های مهلک و بزرگ می‌خورند. ساعت‌ها تلاش می‌کنند دیده شوند اما نمی‌شوند. با رفتار بد بعضی از این آدم‌های به ظاهر مهم مواجه می‌شوند. با رفتار توهین‌آمیز و مسخره شدن توسط دیگران رو‌به‌رو می‌شوند. خودشان از غم دوری از آن‌فرد دست و پا می‌زنند چون خیال با او بودن برایشان زنده است ولی نمی‌توانند با کسی در میانش بگذارند. این احساسات تلخ چیزهایی است که عمدتا کسی راجع به آنها صحبت نمی‌کند و به قولی نیمه پنهان کراش‌زنی است. این احساسات و اتفاقات ساده نیستند و نمی‌توان به راحتی از آن عبور کرد. اگر ادامه‌دار باشد ممکن است موجب آسیب‌های جدی بر روان بچه‌ها و خدایی ناکرده افسردگی و اضطراب شدید بشود. لطفا در این مسیر محتاط‌تر عمل کنید. آنها آدم‌های معمولی مثل ما هستند. فقط رسانه‌ها سعی در بزرگ‌نمایی و الگو‌سازی از آنان دارند. پس از این به بعد با نگاه نقادانه‌تری به این ستاره‌های محبوب نگاه کنید. 

جامعه آفت‌زده
تا اینجا گفتیم که این اتفاق، پروسه‌ای طبیعی است و در زندگی هر بنی‌بشری در این سن و سال ممکن است رخ بدهد و حتی دلایل علمی‌ برایش آوردیم اما آیا طبیعی بودن می‌تواند به منزله بدون آسیب و خطر بودن این ماجرا باشد؟ قطعا هر چیزی که درگیر افراط شود آسیب‌زا و خطرناک است. رفتن در مسیر طرفدار یک گروه یا هنرپیشه شدن هم از این قاعده مستثنی نیست. این آسیب‌ها به دو بخش فردی و اجتماعی تقسیم می‌شود یعنی آسیب‌هایی که متوجه جامعه و متوجه خود‌ فرد است. اگر بخواهم برایتان از آسیب‌های اجتماعی این اتفاق سخن بگویم باید تا صبح بالای منبر بروم. این روزها سبک زندگی‌های اشتباه و تحمیلی و غربی که هم با فرهنگ ما در مغایرت است و هم گاهی خطرناک است بسیار شایع شده. سلبریتی‌ها به راحتی ویدئو فحاشی و حتی مصرف مواد و سیگار را در مجازی پست می‌کنند. سبک لباس پوشیدن‌شان عجیب و غریب است و روابطشان بی‌قید و بند! قربانشان بروم همه‌شان هم در تمام زمینه‌ها اظهار فضل دارند. حال ما به‌عنوان نوجوانی که هنوز آنقدر دنیا ندیده‌ایم و درست و غلط‌مان را به زور تشخیص می‌دهیم واقعا می‌توانیم از بلایای این آسیب‌ها در امان باشیم؟ جامعه نوجوان و جوان ما می‌تواند از این آفت دوری کند و آفت‌زده نشود؟!

ذره‌بین در دست، در جست‌وجوی هویت
اریکسون بحران اصلی نوجوانی برای حل کردن را مسأله هویت می‌داند. معتقد است اگر نوجوان تا پایان سنین نوجوانی بتواند در جواب(‌من کیستم؟) پاسخی واضح و مشخص بدهد یعنی توانسته چالش آن مرحله را پشت‌سر بگذارد. پس درواقع همه ما ذره‌بین رادردست گرفته‌ایم تاببینیم کیستیم وآمدن‌مان بهرچه بوده؟رسالت‌مان چیست؟اخلاقیات‌مان چگونه‌است؟ علاقه‌مندی‌های‌مان کجاست و.. حال یکی از راحت‌الحلقوم‌ترین راه‌هایی که می‌شود با آن هویت‌یابی کرد یافتن یک الگوی تمام‌عیار است. مثل خیاطی که لباسش را از روی الگو می‌سازد بعضی از ما هم می‌خواهیم شخصیت و هویت‌مان را از الگوی دیگری بسازیم چون هیجانات‌مان را تحریک می‌کند و دوسش داریم و چه چیزی مهم‌تر از اکسی‌توسین در نوجوانی؟(‌اکسی توسین را به گمانم خوب یاد گرفتید) پس شروع می‌کنیم کم‌کم همه چیزمان را شبیهش می‌کنیم. (اوووه دیدی فلان شب فلان مدل لباس رو پوشید؟ پس منم باید بخرم). (مدل حرف زدنش این‌طوریه. پس منم باید یاد بگیرم.‌) (موهاش رو فلان مدل کوتاه کرده؟ کی وقت آرایشگاه بگیرم؟) به این تربیت تمام ساخت‌های شخصیت‌مان را با او همانندسازی می‌کنیم و حالا سؤالی که پیش می‌آید این است که این اتفاق با تمام شواهد علمی‌ می‌تواند آسیب‌زا هم باشد؟

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها