مصوبه جدید پارلمان اسرائیل (کنست) مبنی بر قلمداد کردن آژانس سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی (آنروا) به عنوان یک سازمان «تروریستی»، هیچ راهحل جایگزینی برای توزیع کمکها به فلسطینیان نیازمند ارائه نمیدهد.
طلبکاری وقیحانه صهیونیستها
صورت مساله گویاست! صهیونیستها نه تنها بابت کشتار و نسلکشی دهها هزار فلسطینی و لبنانی بیگناه پاسخی به نهادهای بینالمللی و در راس آنها سازمان ملل متحد نمیدهند، بلکه این سازمانها را بهدلیل عدم همراهی مطلق با تلآویو در این جنایات مورد عتاب قرار دادهاند. مطابق آنچه اخیرا به درخواست نتانیاهو و در کنست تصویب شده، رژیم اشغالگر قدس آژانس سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی(آنروا)راازفعالیت دراراضی اشغالی وحتی سرزمینهای فلسطینی منع میکند.همچنین صهیونیستها، آنروا را به عنوان یک سازمان تروریستی قلمداد میکنند و همه روابط بین این آژانس و تلآویو را قطع کردهاند. در مقابل، آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل متحد این اقدام را طبق معمول صرفا محکوم کرده و خواستار حمایت از آنروا شده است! آمریکا، انگلیس و فرانسه نیز به عنوان سه عضو غربی شورای امنیت سازمان ملل متحد خط قرمز خود را در شرایط کنونی به جای دفاع از موجودیت سازمان ملل، دفاع غیراعلامی و غیرمستقیم از تصمیم اخیر صهیونیستها میدانند!
فلسطین منهای آنروا!
رسالت اولیه آنروا در حقیقت ارائه مجموعهای از خدمات اجتماعی به ۷۰۰ هزار فلسطینی آواره در خلال درگیریهای برآمده از اشغال فلسطین درسال ۱۹۴۸ میلادی بوده است. در سالهای بعد، آنروا تا امروز ارائه این خدمات اجتماعی را به فرزندان و نوادگان آنها در نوار غزه، کرانه باختری اشغالی (شامل بیتالمقدس شرقی)، اردن، لبنان و سوریه ادامه داده است .این آژانس با استخدام ۳۰ هزار فلسطینی،به حدود شش میلیون پناهنده فلسطینی درسراسر جهان خدمات ارائه میدهد؛ از جمله نزدیک به ۵/۱میلیون فلسطینی به عنوان پناهنده در هشت اردوگاه آوارگان فلسطینی در نوار غزه و ۸۰۰ هزار پناهجوی دیگر در کرانه باختری. تعداد کارکنان آنروا در نوار غزه ۱۳هزار نفر است و یکی از بزرگترین کارفرمایان غزه در منطقهای که تقریبا نیمی از بزرگسالان آن بیکار هستند. در باریکه غزه، آنروا مدرسه و زمین بازی میسازد، کلینیکهای پزشکی راهاندازی میکند و پناهگاه میسازد. این آژانس همچنین غذا، کمکهای مسکن و وامهای اضطراری ارائه میکند و حتی بر جمعآوری زبالهها در غزه نیز نظارت دارد. باید گفت این آژانس عملا در نوار غزه به طور خیلی ویژهتری فعال است، چرا که بر اثر نسلکشی و جنایات صورت گرفته توسط رژیم اشغالگر قدس در نوار غزه، تقریبا کل جمعیت دو میلیون و ۳۰۰ هزار نفری این باریکه برای نیازهای ضروری مانند غذا، آب و محصولات بهداشتی به آنروا وابسته هستند. بیش از ۲۰۰ کارمند آنروا در درگیریهای یک سال اخیر بر اثر حملات رژیم اشغالگر قدس به شهادت رسیدهاند و دبیر کل سازمان ملل متحد نیز هر بار با صدور بیانیههایی صرفا در این خصوص ابراز تاسف کرده است!
قدرمسلم یک ماجرا
متاسفانه نتیجهای که از اقدام اخیر رژیم اشغالگر قدس، آن هم با استناد به تحولات خونینی که در یکسال اخیر رخ داده میتوان گرفت، تلخ است! بر اساس این نتیجهگیری، از ساختار جاری سازمان ملل متحد، نمیتوان انتظار اجرای عدالت و حمایت از مظلومان فلسطین داشت. این مساله بارها در بزنگاههایی مانند جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ یا مقاومت ۲۲ روزه سال ۲۰۰۸ میلادی به اثبات رسیده و در جریان جنگ اخیر غزه نیز نقطه اوج آن را مشاهده کردهایم. در اینجا با گزارهای منطقی و صریح مواجه هستیم: سازمانی که نتواند در برابر یک بازیگر سرکش، قاتل و نامشروع ایستادگی و آن را مهار کند، قطعا باید از بین رفته و با ساختاری نوین و دغدغهمند جایگزین شود. از آثار حقوقی و وضعی این روند نیز نمیتوان به سادگی عبور کرد: بیانیههایی که از سوی کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد یا شخص دبیر کل صادر میشود، عملا جنبهای تزئینی پیدا کردهاند و شورای امنیت سازمان ملل متحد بهعنوان آخرین ایستگاهی که تحریم و مهار صهیونیستها قاعدتا باید از مجرای آن بگذرد، به سوپاپ اطمینان نتانیاهو و ارتش رژیم اشغالگر قدس جهت استمرار نسلکشی و جنایت در غزه و لبنان تبدیل شده است.
پروفسور فالک میافزاید: «در چنین شرایطی دبیرکل، حکم یک مقام تشریفاتی در سازمان ملل را پیدا کرده و حتی قدرت استناد به نقشها و مسئولیتهایش در منشور ملل متحد را نیز از دست میدهد.»
مشکل سازمان ملل متحد ساختاری است
پروفسور ریچارد فالک، گزارشگر ویژه سابق سازمان ملل متحد در امور فلسطین و استاد حقوق در آمریکا معتقد است دلیل اصلی عدم ورود موثر سازمان ملل متحد در بزنگاههای مهم و حساس جهانی، ناکارآمدی ساختاری و تنظیم نامتوازن نقشآفرینی کشورها در آن است. این تحلیلگر آمریکایی در گفتوگو با جامجم میگوید: «آنچه امروز در نوار غزه و لبنان رخ میدهد، وحشتناک است و در مقابل، همگان اذعان کردهاند که سازمان ملل متحد در راستای مهار این حجم از خشونت و نسلکشی گامی عملیاتی برنداشته است. ما در اینجا، با ساختاری نامتعادل و نقشآفرینی نامتوازن بازیگران روبهرو هستیم. جایی که لابیهای پشت پرده برخی کشورها مانند آمریکا بر چینش و تجمیع واقعیات جاری در جهان غلبه پیدا میکند. این ساختار، به جای آنکه بحرانهای جاری در نظام بینالملل را حل کند، به مانعی ساده برای طرفداران تروریسم و خشونت تبدیل شده است.»